خدمت نظامی اجباری؛ خدمت یا اسارت؟!

خدمت نظامی اجباری؛  خدمت یا اسارت؟!

در سال‌های اخیر پیشنهادهای جایگزین بسیاری از سوی کارشناسان ارائه شده است و به نظر می‌رسد اصرار بر ادامه خدمت سربازی تمامی راه‌های منتهی به بررسی چنین پیشنهادهایی را کاملا مسدود کرده است. سوال این است که چند جان جوان دیگر باید گرفت تا مسئولان متوجه بی اثر بودن سربازی اجباری شوند؟

شامگاه شنبه 9 اردیبهشت پنج مرزبان حین حفاظت از مرزهای کشور در ساران توسط تروریست ها به هلاکت رسیدند. دو نفر از آنها گروهبان یکم و 3 شهید دیگر سرباز وظیفه بودند. این اتفاق بار دیگر موضوع سربازی اجباری را در کانون توجه قرار داد. موضوعی که علیرغم وجود حدود 400 هزار سرباز وظیفه در ادارات مختلف و 3 میلیون نفر مشمول غایب در امور جاری کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در سال 1304 مجلس پنجمین انقلاب ملی با تصویب قانون نظام وظیفه کلیه افراد بالای 21 سال را شناسایی و به خدمت سربازی برگزید. این قانون یکی از مهم ترین تصمیمات رضاشاه بود که با هماهنگی سایر کشورهای جهان و با اهداف سیاسی و اجتماعی به تصویب رسید. مردانی از طبقات مختلف اجتماعی و برخاسته از گروه های اجتماعی موجود در مناطق مختلف ایران به زور با هدفی مشترک گرد هم آمدند. گامی مهم در راستای تحکیم وحدت ملی و تکمیل پروژه مدرنیسم در کشور.

با گذشت زمان، سربازی اجباری دیگر به دلایل اصلی خود موجه نیست. عواملی مانند توسعه نظام آموزشی، تأسیس دانشگاه ها و احداث راه آهن به صورت پیش فرض باعث افزایش سطح سواد و گسترش ارتباطات اجتماعی شده است و نهادهای مذکور محل مناسب تری برای رویارویی هستند. از دیدگاه ها و شناخت فرهنگ ها و خدمت اجباری بهانه ای جز نداشتن دلیل نظامی نداشتند. این قانون تا مدت ها تغییری نکرد تا اینکه در سال 63 با تاکید بر شرایط جنگی کشور، قانون نظام وظیفه با تغییراتی دوباره در شورای اسلامی به تصویب رسید.

از آن زمان تاکنون طرح هایی برای تغییر یا تبدیل این قانون مطرح شده است، اما از سوی دیگر، ادامه خدمت اجباری سربازی بارها از سوی کارمندان و مسئولان تحت عناوین مختلف توجیه شده است. بدیهی است که خدمت اجباری حداقل در سالهای اخیر با عناوینی چون «خدمت مقدس» و «خدمت عمومی» انجام شده است، اما در عمل چیزی جز استخدام اجباری نیروی کار ارزان در بخش دولتی و نظامی نیست. . با این حال، درک عمومی از این قانون توسط سربازان اجباری در سال‌های اخیر به شدت کاهش یافته است و این حکایت از بحران فعلی دارد.

همشهری آنلاین در سال 1394 به نقل از سازمان نظام وظیفه عمومی اعلام کرد که سالانه حدود 800 هزار سرباز وظیفه به خدمت سربازی اعزام می شوند. تعداد افرادی که در سال جاری به آموزش نظامی مشغول شدند حدود یک میلیون و 400 هزار نفر است. به گفته سید منتظرالمهدی سخنگوی فراجهه تعداد مشمولان خدمت سربازی در سال 1401 حدود 317 هزار نفر بوده که در مدت 6 سال 60 درصد کاهش نشان می دهد. طبیعی است که با کاهش جمعیت جوانان کشور، تعداد سربازان وظیفه نیز کاهش می یابد، اما حضور بیش از 3 میلیون نفر مشمول غیبت، بی رغبتی مشمولان به رعایت این قانون الزامی را تشدید می کند.

فرانسه یکی از پدیدآورندگان خدمت اجباری در جهان است. قانون اردن در سال 1798 به شرح زیر است: “هر فرانسوی یک سرباز است و ملزم به دفاع از ملت است.” این قانون ارتش بزرگ ناپلئون را بسیج کرد و خدمت اجباری را در این کشور معرفی کرد. با این حال، در سال 1996، فرانسه خدمت اجباری در زمان صلح را لغو کرد و خدمت حرفه ای جایگزین روش قبلی شد.

قوانین سربازی اجباری در کشورهای مختلف گام مهمی در روند ساختن دولت-ملت بود. فرانسه و آلمان مبتکر این قانون در تاریخ هستند که به ناکارآمدی این قانون در جوامع مدرن پی بردند و خدمت سربازی داوطلبانه و حرفه ای را جایگزین قوانین گذشته خود کردند. در ایران اما هیچ ارگان و مقامی مورد انتقاد کارشناسان قرار نگرفته است و حتی نارضایتی گسترده کسانی که این قانون را «ناعادلانه» می دانند نتوانسته است سیاستمداران را با تغییر آن موافقت کنند. البته در سال های اخیر صحبت های زیادی در این باره شده است، مجلس نیز بارها موضع مخالف داشته است. به عنوان مثال در اسفندماه سال گذشته یکی از نمایندگان کمیسیون امنیت ملی مجلس یازدهم از طرح بازنگری و اصلاح قانون نظام وظیفه و تبدیل آن به سرباز حرفه ای خبر داد. با این حال جزئیاتی از پیشرفت این پروژه در مجلس منتشر نشده است.

عصاره مواضع اصلی تصمیم گیران کشور را می توان در اظهارات سخنگوی ستاد کل نیروهای مسلح در سال 1400 مشاهده کرد. در فروردین 1400، ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد ستاد کل نیروهای مسلح سخنگوی نیروهای مسلح با اشاره به وعده‌های نامزدهای انتخاباتی مبنی بر لغو خدمت وظیفه، این وعده‌ها را غیرقابل تحقق و عامل آسیب به امنیت کشور دانست. اما می توان حدس زد که تعداد سربازان حاضر در مرزهای کشور بسیار کمتر از سربازان وظیفه شاغل در خدمات دولتی، نهادها، سازمان ها و ادارات، ارگان های نظامی و انتظامی و فراخوان برای جذب سربازان حرفه ای است. دستمزد کافی می تواند پاسخگوی نیازهای دفاعی باشد تا در داخل مرزهای کشور تامین شود.

اما تعداد مرگ و میر سربازان وظیفه ناشی از اختلافات مرزی، تصادفات جاده ای، خودکشی در پادگان ها و … که در سال های اخیر رخ داده است، ممکن است نشانه آغاز یک بحران باشد. بحرانی که با تدابیر به موقع می توان آن را در جوانی برطرف کرد. در سال‌های اخیر پیشنهادهای جایگزین بسیاری از سوی کارشناسان ارائه شده است و به نظر می‌رسد اصرار بر ادامه خدمت اجباری تمامی راه‌های رسیدگی به این پیشنهادها را کاملا مسدود کرده است. سوال این است که چند جان جوان دیگر باید گرفت تا مسئولان متوجه بی اثر بودن سربازی اجباری شوند؟

دیدگاهتان را بنویسید