افشاگری عجیب؛ با پرسپولیس مذاکره کردم کتک خوردم رفتم استقلال!

افشاگری عجیب؛  با پرسپولیس مذاکره کردم.  کتک خوردم رفتم استقلال!

پرویز مظلومی به نکات بسیار جالبی اشاره کرد. متن این گفتگوی جذاب را در ادامه بخوانید.

فوتبال را از جوانان تاج آبادان شروع کردی؟

بله، اولین مربیان من هدایت و سنجری بودند. از آنجا به تیم ملی جوانان رفتم که در آن سه بار پیاپی قهرمان آسیا شدیم و گل های زیادی به ثمر رساندیم.

… و ریکوف شما را برای تاج تهران انتخاب کرد؟

قبل از من برادر بزرگترم گلم حسین نیز در 18 سالگی توسط ریکوف انتخاب شد و من در 18 سالگی تاج تهران را بر تن کردم که البته انتخاب درستی نبود زیرا در آن زمان تاج های بسیاری از مهاجمان بزرگ را به خود اختصاص داد. مثل غلامحسین مظلومی، مژدهی، عادلخانی و… و بازی های خیلی کمی برای من داشتند. البته ریکوف من را خیلی دوست داشت و هر بازی را 20 دقیقه در زمین می فرستاد اما …

اما چی؟

از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتم. با هماهنگی حشمتن مهاجرانی که سرمربی جوانان بود، یک روز برفی به هتل اوین رفتم و با نماینده پرسپولیس مذاکره کردم. جالب اینجاست که چند نفر دیگر هم بودند، اما یکدفعه گفتند برو جلوی هتل، یکی با شما کار می کند. وقتی رفتم پایین، پدرم را دیدم که تاج بسیار متعصبی بود. انقدر بهم زد که افتادم تو برف!

پس چی گفت؟

گفت همه خانواده های ما تاج گذاشته اند، خجالت نمی کشی با پرسپولیس مذاکره کنی؟! نمی دانم از کجا فهمید که از آبادان به تهران و هتل اوین آمده و زیر گوشم دویده است! (خنده)

چقدر از تاج گرفتی؟

قرارداد سه ساله بستم و بابت این قرارداد سه ساله 5000 تن گرفتم!

راضی بودی؟

پرسپولیس 10 هزار تن داد اما به هر حال من راضی بودم. البته سه سال بعد رفتم تراکتور و 90 هزار تن گرفتم و یک سال بعد آقای گل شدم.

از تیم ملی جوانان فقط شما به تاج می روید؟

نه، هادی نراگی، حسن روشن و دو نفر دیگر بودند. فکر کنم سال 52 بود. سال ها بعد مانند گلام حسین مظلومی، ناصر حجازی، عادلانی، عبدالهی و …. از تاج به شهباز رفت و ریکوف خیلی جوان شد و تیم جدیدی تشکیل داد که در آن 3 گل به پرسپولیس زدیم. البته گلم حسین یک روز به من گفت که من هم از تاج رضایت شما را گرفتم که با هم به شهباز برویم اما آنجا نرفتم. خدا رحمت کند گلم حسین مظلومی یکی از کسانی بود که از نظر اقتصادی و فوتبالی به حقش نرسید.

وقتی جگی آمد، تاج را پس دادی؟

بله، برگشتم و سال ها در این تیم بودم تا اینکه در سال 67 فوتبال را کنار گذاشتم و مربی امیدهای استقلال و بعدها دستیار منصورخان پورحیدری شدم.

چنگیز کی مستقل شد؟

فکر می کنم چنگیز بعد از انقلاب آمد. تکنیک بسیار بالایی وجود داشت. انگار استخوانی در بدنش نبود و مدافعان حریف مثل آب دریبل می زدند.

آیا به پیشنهاد پورحیدری امیدوارانه سرمربی استقلال شد؟

بله، منصورخان پیشنهاد داد و در این تیم دو تن از برادران فنونی زاده که دوقلو بودند هم شاگرد من بودند. البته در مورد مهدی و مرتضی صحبت نمی کنم. یاد گلام حسین مظلومی که سرمربی استقلال شد، یواش یواش از فوتبال خداحافظی کردم. البته خداحافظ چی بگم…

بهترین هدف زندگیت چی بوده؟

همان گل معروفی که در سال 62 در حضور 130 هزار تماشاگر به پرسپولیس زدم. یادم هست آن روزها پرسپولیسی ها بهروز سلطانی را عقاب آسیا خطاب می کردند اما بعد از گل من آقای پروین با همان ادبیات شیرین به سلطانی اشاره کرد که حالا بماند! در این بازی مردم در کانون توجهات نشسته بودند که حجازی و پروین خواستند با بلندگو پایین بیایند تا بازی ادامه پیدا کند.

یک گل حساس مقابل شاهین در فینال به ثمر رسید و …

آره خوب یادت هست! در وسط مرحوم احدی گل زدم و با درخشش زنده یاد حجازی پنالتی را گرفتیم و قهرمان شدیم. خداوند رحمتشان کند.

با بچه های آن دوران رابطه داری؟

بله، من با بهتاش فریبا، حاجیلو، نعلچگر، مراگه چیان، برادران بیانی، زرینچه، نامجمطلق، رضا رجبی و… تماس می گیرم و آنهایی که تیم دارند می روم مسابقات آنها را تماشا کنم.

با تعداد زیادی از این نفرات در سال 70 قهرمان آسیا شدی و ستاره دومی گرفتی.

بله، شیرینی بود. در یک سال آفتابی هم قهرمان آسیا شدیم و هم نایب قهرمانمان که در فینال در ضربات پنالتی به الهلال باختیم. حالا عابدزاده همیشه در استقلال و تیم ملی پنالتی می گرفت اما در این فینال تمام پنالتی ها را خورد. البته عابدزاده در صداقت خیلی خوب بود.

یعنی در یک سال هم قهرمان آسیا شدی و هم نایب قهرمان؟

بله، در فینال لیائونینگ چین قهرمان شدیم، اما وقتی نایب قهرمان شدیم، با وجود اینکه خوب بازی کردیم، به الهلال باختیم.

از زندگی پورحیدری چه خاطراتی دارید؟

یه دنیا یادم میاد منصورخان به معنای واقعی یک مرد بزرگ و پدر واقعی استقلال بود. مردی با اخلاق و دوست داشتنی که بی دلیل به او لقب پدر استقلال را داده اند.

در سال هایی که شما دستیار او بودید، او همیشه ناخدای جنگ بود.

(خنده) بله، ما همیشه نبرد کاپیتانی داشته ایم، اما الان اوضاع بهتر شده است.

در دوران مربیگری 4 پیروزی متوالی مقابل پرسپولیس کسب کردی تا اینکه به آن دربی ایمون زاید رسیدی.

بله جالب است که در این 4 بازی حتی یک گل هم نزدیم. در جام حذفی یک بازی با 3-0 بردیم، یک بازی 2-0 و 2 بازی که 1-0 شد. البته باید بازی را می بردیم که با نتیجه 2-3 شکست خوردیم اما اتفاقی افتاد که به سود پرسپولیس تمام شد در حالی که تا دقیقه 60 عالی بودیم.

کدام بازیکنان استقلال در دوران مربیگری شما بهتر بودند؟

همه خوب بودند. خود فرهاد که عصای من بود یا مثلا مجتبی جباری و فریدون زندی و … همه خوب و امتحان شده بودند.

خاطره خاصی از علی پروین دارید؟

خدا رحمت کند علی آقا را. یادم هست یک روز گفت حاضر است کل ورزشگاه آزادی را با 100 هزار پرسپولیس بدهد و جای 8 استقلالی ها (جای استقلالی ها) را بگیرد. چون همون گوشه ورزشگاه به اندازه 100 هزار پرسپولیسی!

از مظلومین خواستیم با شنیدن این اسامی ابراز احساسات کنند.

* گلام حسین مظلومی; ریکوف گفت که پادشاه گلها بو کرد و شکوفا شد.

* منصور پورحیدری; پدر واقعی استقلال

* جعفر محتاری فر; مهندس فوتبال

* رضا احدی; رضا رودی فولر

* بهترین روز فوتبالی شما؟ روزی که با استقلال قهرمان آسیا شدیم.

* بهترین مربی شما؟ منصور پورحیدری

* فرهاد مجیدی؟ او جوان است و راه درازی در پیش دارد.

* مهدی قائدی؟ تنها بازیکنی که شبیه فوتبالیست های دهه 60 است.

دیدگاهتان را بنویسید