بندگی را آرزو می کنم که لبخند رضای خدا باشد/ خدایا رمضان تمام شد اما حال و هوای خودت را بر سر ما نگذار!

چه زیباست حمل بر ثانیه های ذکر و جشن و دعا و اطاعت، چه زیباست لذت بردن از ساعات تشنگی و عشق.

به شکرانه کدام لحظه از جمال عبادت خدا، کدام آیه شادی را بخوان و بر تو بخوان که در چشم نیک تو غرق شادی می شویم.

لباسی که بدن ما را با آن سفید پوشانید روح ما را پاک کرد.

ماه رمضان با همه اتفاقات خوب و بهتر به پایان رسید، آرزوی موفقیت برای همه دلهایی که رمضان را درک کردند و عصر و صبح را با خدا سپری کردند.

پروردگارا، رمضان تمام شد، اما حال او را بر ما مگذار، عاشقان، آنگاه که با تو حرف می زنیم، غزلیات گریه های شبش، بوی سحر او.

رمضان تمام شد و تو برای تنهایی ما بهترین ها را کردی، آری خدا را برای ما کردی، می دانم که اگر لیاقتش را داشته باشی، ما را در آغوش خواهی گرفت.

به غریزه ای که برای درک شیرینی آن آماده کرده اید تبریک می گویم.

حالمان خوب نبود، اما دستانمان بوی مهربانی تو می داد، حالمان خوب نبود، اما به لطف تو در 11 ماه دیگر جان تازه ای دمیدیم.

در راهپیمایی ماه رمضان میهمان آیینه و چشم و اشک است.

خدا را شکر که ما را به درک ماه رمضان برگرداند و دیگر همان داستان شتر را ندیدیم.

فطر آمد، با شادی به ماه بندگانی که سلام خدا را شنیدند و به لطف او تسلی یافتند.

فطر آمد تا بنشیند تا محصول ما را درو کند و از توشه ای که جمع کرده بودیم خشنود شود.

فطر یازده ماه دیگر اسیر نیکان شد و سفید ماند.

فطر به روشنایی آمد چراغ هایی را که تو را روشن کرد، نور غنیمت شکر کوره راه های ناگهانی زندگیت را روشن کرد.

فطر آمد تا احساس بردگی گران قیمت را خنک کند.

فطر با عذرخواهی به بهشت ​​بشارت آمد.

فطر به ندای خدا از اهل کبری و بزرگی آمد، در حاجت و آرزو ایستادیم.

نمی دانیم بنده ای بودیم که خدا دوستش داشت یا نه، اما قطعاً خدا همان خوبی بود که دوستش داشتیم، یک روز بی رحم به ما داد و باز هم ما را از عذاب نجات داد و فقط یک خواسته، یک آرزو و یک دعا؛

خدایا آخرین ماه رمضان برای ما نباشد، اگر ماه رمضان گذشت و ما نتوانستیم دل شما را به دست آوریم، آن را برای محمد و آل محمد حلال کنید و ما را با عید فرج شاد کنید.

فاطمه حبیب پور; رسانه فعال

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید