تنوع فرهنگی خانواده انسیه هزالی / از فرزندان و برادرزاده های ساکن غرب تا برادری که با حبیب می خوانند / چرا با تنوع در جامعه مبارزه می کنید؟

تنوع فرهنگی خانواده انسیه هزالی / از فرزندان و برادرزاده های ساکن غرب تا برادری که با حبیب می خوانند / چرا با تنوع در جامعه مبارزه می کنید؟

روز جدید : همانطور که معاون دولت اصولگرا هستید و در مدت شاغل بودن طرفدار حضور کمتر زنان و دختران در جامعه هستید و در حالی که پدرتان یک وکیل سنتی و فوق العاده سنت گرا بود، اما برادرتان بسیاری را به زندان انداخت. زمان و برادر دیگر به جای تبلیغ و برای اصولگرایان فعالیت سیاسی در موسیقی است و فرزندان و برادرزاده های شما در کانادا و آمریکا کار می کنند یا زندگی می کنند یا اصلاً در حال مبارزه با تهاجم فرهنگی هستند. جامعه به اندازه خانواده شما متنوع است. و شما نمی توانید انتظار داشته باشید که ممکن است همه مانند شما باشند. حداکثر داشته باشید و دنیا را از همان منظری که می بینید ببینید یا دولت خود را که حاصل بی رقابت ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است حاوی و حامل دیدگاه خود می دانید.

نه تنها پسر خواهرم – خانم انسیه هزلی، معاون امور زنان ابراهیم رئیسی – به کانادا سفر کرد، بلکه پسر و دختر خواهر دیگرم – خانم کبری هزالی – سال هاست در آمریکا زندگی می کنند.

این خبر که توسط عمویشان – دکتر مهدی هزالی – اصولگرای سابق و حالا منتقد منتشر شد، در این دو سه روز از زوایای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت، اما در این یادداشت قصد دارم به این بهانه به نکته دیگری بپردازم. .

برخی مواضع ادعا می کنند که فرزند خانم خزعلی (معاون آقای رئیسی) با یک شرکت مرتبط با فیلترشکن در کانادا ارتباط و همکاری دارد که علیرغم تکذیب های عمومی، بنا به اصرار یاران خانم خزعلی و دولت مربوطه، به اینترنت را خاموش و کنترل کنید عجیب به نظر می رسد و نویسنده این سطور نظری در این مورد ندارد

در یک رویکرد تطبیقی ​​رفتار اصولگرایان را با خانم ابتکار مقایسه می کنند که با رسانه های برانداز صحبت کردند و با ادبیات خود گفتند که چرا در اشغال سفارت آمریکا شرکت کرده است و از نظر جالب بود. که از یک طرف اشغال سفارت را برای انقلاب دوم می دانستند و سعی در مصادره آن داشتند، اما در این مورد از ادبیات سلطنتی استفاده می کردند. در موارد دیگر، خط ویرانگری علیه اصلاح طلبان با ادبیات سلطنتی است، زیرا مهم تخریب پایگاه اجتماعی است. این موضوع در جای دیگری مورد بحث قرار گرفته است.

برخورد سوم، مقایسه تحصیلات دختر علی لاریجانی به دلیل رفت و آمد همسرش بود که به دلیل نمرات عالی و اطاعت از همسرش نباید به آن خدشه ای وارد می شد، اما این را بهانه کردند تا فرصت نکند. با ابراهیم رئیسی رقابت کنید که 12 سال صلاحیت رئیس مجلس قانونگذاری را به رسمیت شناختند. البته دو نایب رئیس مجلس قانونگذاری – علی مطهری و مسعود مزیکیان – را صالح ندانستند و خود مجلس قوانین مربوط به انتخابات را تصویب می کند! شاید به این دلیل که قانونگذاران واقعی شوراهای عالی متعدد و خود شورای نگهبان هستند و مجلس احتمالاً جایی است که رئیس آن باید در برابر دولت قبلی موضع می گرفت.

از نظر تاریخی و جامعه شناسی، اینکه نوه های یک روحانی فوق العاده سنتی (آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی) و فرزندان زنان با نام های کاملاً مذهبی در آمریکا و کانادا کار یا زندگی می کنند نیز طبیعتاً نشان دهنده تغییر طبقه اجتماعی به دلیل حاکمیت روحانیون است. و بستگان آنها اگر شامل همه روحانیون باشد با برخی گفته ها سازگاری ندارد و اگر شامل چند نفر باشد نشان می دهد که در خود این صنف شاهد تبعیض و تفاوت های فراوان در سبک زندگی و امکانات هستیم.

همه آنها در جای خود قابل تحلیل و حتی انکار و مناقشه است، اما معنای این یادداشت این است که وقتی خانواده یک روحانی محافظه کار سنتی که ارتباط خود را با انجمن حجتیه انکار نکرده و قبل از اختراع نظارت اختیاری رد صلاحیت می شود. مهندس بازرگان در انتخابات ریاست جمهوری سال 64 از طریق وزارت کشور ناطق نوری سعی کرد اینقدر متنوع و متکثر باشد، چگونه توقع یا می خواهند جامعه را یکدست کنند؟!

زمانی که پدر وکیل سنتی بود و برادر با وجود سابقه همکاری با اصولگرایان در حد ناشر محتوای برنامه تلویزیونی هویت، بارها منتقد شد و به زندان رفت و برادر کوچکتر نام خود را تغییر داد. و نام هنری (سمیر زند) را برای کار انتخاب کرد. او در زمینه موسیقی فعالیت می کند (با مرحوم حبیب نیز تجارت مشترک دارد) و پسرش به کانادا رفته و برادرزاده هایش در آمریکا هستند به فرض اینکه از اجاره یا امکانات استفاده نکرده باشند. و کد یمین و ایرک جبین زمینه مالی سفر و اقامت را فراهم می کند یعنی در این خانواده افراد یکسان فکر نمی کنند. چگونه خانم خزعلی تنها با یک گروه از زنان رفتار می کند و عملاً دختران و زنان دیگر را نمی شناسد و به نظر می رسد رسالت خود را این می داند که همه دختران و زنان ایرانی را به نظر بیاورد، لباس بپوشد و به او نگاه کند؟

در دولت خاتمی مجلس زنان برای تامین هویت و حفظ حقوق زنان و البته رفع تبعیض تشکیل شد. عدالت چیزی جز رفع تبعیض نیست و مضحک ترین نوع ادعای عدالت، آشکارترین تبعیض با ادعای عدالت است. معاون زنان رئیس جمهور پیش از این به عنوان مشاور رئیس جمهور در دولت سازندگی فعالیت می کرد و در دوره اصلاحات با تمدید دوره حضور خانم شجاعی به معاونت رئیس جمهور ارتقا یافت.

در دولت احمدی نژاد واژه زن از عنوان او حذف شد و به معاونت خانواده تبدیل شد، زیرا از دیدگاه اصولگرایان «زن به عنوان یک زن» ارزش ذاتی و فراوانی ندارد و زمانی ارزش ویژه ای پیدا می کند. زن می شود و بعد از این مادر با این توافق بماند. به همین دلیل است که تاکید دائمی بر ازدواج و بچه دار شدن است.

در دوره ریاست حسن روحانی البته در عنوان معاونت وسط را گرفتند و «زن و خانواده» شد تا نه سیخ بسوزد و نه کباب و حالا همان عنوان در دولت رئیس جمهور باقی مانده است. زیرا در برخی مسائل باید با دولت احمدی نژاد متفاوت باشد.

گرایش اصلی خانم خزعلی البته با توجه به مواضع و اظهارنظرهای ایشان در این یک سال، بدل شدن به خانواده است و لذا فارغ از بحث خانوادگی، شاهد دفاع جدی ایشان از حقوق زنان نیستیم، در حالی که به گفته خانواده خودش، جامعه ایران مدرن، متنوع و متنوع است و همه را نمی توان در یک طیف تعریف کرد.

البته دولت متبوع مدعی عدم نگاه جناحی است و از عباراتی مانند «دولت مردمی» و «حکومت انقلابی» استفاده می‌شود، اما منظور از «مردم» همه شهروندان این سرزمین با علایق و سلایق مختلف نیستند که فقط حامی و حامی باشند. نیروهای ارزشی همفکر و انقلابی. گاه به جوانانی اشاره دارد که گاه نه انقلاب 57 را درک کرده اند و نه در جنگ 8 ساله شرکت کرده اند، اما در حال حاضر با آنها همراهی می کنند.

هر چند می توان پرسید که چرا این دولت انقلابی و مردمی در میان میلیون ها کارگر مردمی و انقلابی وزارت کار را که پس از برکناری آن جوان بصیر بی وزیر مانده بود، پیدا نکرد و همین خانم خزعلی چرا انتخاب کرد. زنی با چندین سال سابقه و اعتماد جامعه کارگری به وزارت کار. آیا او پیشنهاد تصرف یک وزارتخانه برای رسیدگی به جمعیت زیادی از نجیب ترین و پرتلاش ترین زنان جامعه را ندارد؟ وظیفه این نماینده مجلس نه تنها «بررسی جنبه‌های» دستور فیفا مبنی بر الزام دختران به ورزشگاه، بلکه بهبود وضعیت اجتماعی و حقوقی آنهاست.

تک تک این مسائل قابل رسیدگی است و برای اعضای محترم خانواده خانم هزالی در خارج از کشور آرزوی موفقیت داریم و بعید می دانم بچه هایشان را به زور در ایران نگه دارند چون وقتی مدام کلاس عوض می کنند طبیعتا کلاس بعدی است. در کانادا به تصویر کشیده شود، اما ما این حداقل توقع را داریم که حداقل به تنوع جامعه و زنان ایرانی به اندازه تنوع سیاسی و فرهنگی در خانواده محدود خودشان اذعان داشته باشند و همه ایرانیان، به ویژه زنان و دختران را یکسان کنند. بیهوده اما طاقت فرسا رنج بکشید و خلاقیت را به خود و جامعه متنوع و پرشمار ایران تحمیل نکنید.

به زبان ساده تر و واضح تر: به دلیل اینکه معاون دولت اصولگرا هستید و در زمان شاغل بودن از حضور کمتر زنان و دختران در جامعه حمایت می کنید و در حالی که پدرتان یک وکیل سنتی و به شدت سنت گرا بود، برادرتان بارها در زندان بوده است. برادر دیگر به جای تبلیغات مذهبی و فعالیت سیاسی برای اصولگرایان، در تجارت موسیقی است و فرزندان و برادرزاده های شما در کانادا و آمریکا کار می کنند یا زندگی می کنند یا اصلاً ندارند، از نزدیک با تهاجم فرهنگی مبارزه می کنند. به اندازه خانواده شما متنوع است و نمی توانید انتظار داشته باشید که هرکسی مثل شما پوشش حداکثری داشته باشد و جهان را از همان منظری که شما می بینید ببیند یا حکومت خود را نتیجه بی رقابت ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی بدانید. ، نظرات خود را در بر گیرند و حمل کنند.

مستقیم تر: آیا راه حلی برای بچه های مستعد مردم دارید که بدون اجاره به آمریکا و کانادا بروند؟ اصلا چرا باید بروند؟ اگر تنوع را تصدیق کنید و نمی خواهید همه یکسان باشند، شاید مقداری از تمایل شما برای رفتن کم شود و آن وقت مورد انتقاد قرار نگیرید و آنقدر ناراضی نباشید.

دیدگاهتان را بنویسید