بادامچیان: میرحسین را فرهنگی غرب می دانستم/ خاتمی و روحانی در بین مردم جایی ندارند/ من و سردار کوثری ساکن جنوب شهر هستیم.

بادامچیان: میرحسین را فرهنگی غرب می دانستم/ خاتمی و روحانی در بین مردم جایی ندارند/ من و سردار کوثری ساکن جنوب شهر هستیم.

روز جدید : گفتگوی روزنامه جوان با اسداله بادامچیان درباره امام خمینی.

گزیده‌ای از سخنان وی را می‌خوانید:

* روزی که به دعوت سید احمد آقا برای ناهار به جماران رفتیم، بعد از ناهار گفت: «امام شنیدند که شما اینجا هستید و ابراز علاقه کردند که با شما ملاقات کنند!» وقتی وارد صحن شدیم، دیدیم. امام خمینی در ایوان نشسته است. از دیدن ما خیلی خوشحال شدند. امام خمینی(ره) با اینکه معمولاً با کسی شوخی نمی کرد، آن روز با مرحوم عسگراولادی و من شوخی می کرد.

حضرت امام در این جلسه به ما فرمودند: من شما را از اول می شناختم، برای خدا کار می کردید، حالا برای خدا کار می کنید، خدا می داند من در این سال ها همه جا بودم، برای شما دعا کردم.

* اگر قرار و جلسه ای نداشته باشم دلیلی برای اقدام نیست. من معتقدم که اهرم زدایی وجود ندارد و این کار توسط عده ای از تبعیدیان نظام اسلامی انجام می شود، در حالی که از اول انقلاب همیشه یکی از این حرفه ها بوده است.

* در سال 1358 بحث های زیادی مطرح شد که من خمینی را تنها دارم یا کسی او را نمی فهمد و نمی تواند او را دنبال کند. سر و صدا زیاد بود. حتی مرحوم سیداحمد آقا هم این گفته را تایید کرد و گفت بله. من آن را به تنهایی دارم. در آن زمان من دبیر اجرایی حزب جمهوری اسلامی بودم. با توجه به شرایط، دیدم که نمی شود. برخی قصد دارند بگویند امام تنها کسی است که آنها را از امت جدا می کند; به همین دلیل برنامه راهپیمایی «راهپیمایی وحدت امام و امت» را برای روز جمعه برگزار کردم. اما این کار را نکردم، هر چند باید این طرح را به شورای مرکزی حزب ارائه می کردم. من به عنوان دبیر اجرایی حزب جمهوری خواه خبر این راهپیمایی را اعلام کردم. پوستر و تمام کارهای مرتبط را خودم درست کردم. جمعه شب که برای شرکت در جلسه ائتلاف رفته بودم، خسته روی کاناپه افتادم. آقای شیبانی – خداوند شفای عاجل نصیبش کند – با عصبانیت رو به جمعیت کرد و گفت: آقای بادامچیان اعلام کرد فردا راهپیمایی وحدت امام و امت است، بدون مشورت و هماهنگی این کار را انجام داد، فردا یک حرکت کوچک. جمعیت می آیند و می فهمند که «امت با امام نیست و این خیلی بد است». یکی دیگر از آن طرف گفت: خوب چرا مشورت نکردی؟ دیگری گفت: چرا این کار را کردی؟ حالا با تمام خستگی برنامه ریزی برای کوهنوردی، زیر بار این بودم که شما را دوست صدا کنم. یکدفعه آقای رفیق دوست رو به جمعیت کرد و گفت: «بابا چرا آقای بادامچیان را در این حالت رها نمی کنید، چه دارید؟»، همه شما حرف خود را زدید. فردا لشکرکشی عظیم به راه می افتد و تمام این توطئه خود امام را خواهد شست. پس فردا شب می بینم که پیش بینی های شما به حقیقت پیوسته است. فعلاً نگویید خسته ام و می خواهم استراحت کنم… فردا جمعیت عجیبی راهپیمایی می کنند. عکس های آن روز موجود است. افراد بی نظیری روی صحنه آمدند. جالب اینجاست که در راه بازگشت، ساعت دو بعد از ظهر که مشغول شنیدن اخبار بودم، شنیدم که می گفت: «در ایام حج، راهپیمایی وحدت امام و امت بود و زائران از کشورهای دیگر شرکت کردند.»

* یکشنبه بعد از پیاده روی در مهمانی جلسه داشتیم. می گفتند کمپین خیلی مهم است اما میرحسین موسوی (عضو شورای مرکزی حزب) و همکارانش که همیشه با من دعوای عجیبی داشتند و من قطعا قبول نکردم چون میرحسین مثل مهره بزرگ شده است. از آن زمان. خارجی هایی که می شناختم) اعتراض کردند: چرا آقای بادامچیان بدون اطلاع این کار را کرد و اگر مورد استقبال مردم قرار نمی گرفت عواقب آن بسیار بد خواهد بود و همه نیروها را تهدید می کند… در کل مشکل را به همه مرتبط می کنند. مشکلات داخلی و خارجی در این شرایط شهید آیت الله بهشتی که ریاست جلسه را بر عهده داشت، گفت: «آقای بادامچیان چه دفاعی دارید؟» گفتم: «آقای بهشتی من به این مریض ها چه بگویم؟» که در دنیا بگویم. : رهبر بعد از پیروزی انقلاب تنها کسی است که هزار شورش ایجاد می کند. این موضوع را بدون هزینه زیاد و با چندین پوستر اعلام راهپیمایی برای وحدت امام و امت حل کردم. بعد به جای اینکه بیایید از ما تشکر کنید و بگویید آقا چنین کاری کردید که در مکه راهپیمایی برگزار شد و معلوم شد که امام حتی در مکه و کشورهای دیگر هم محبوبیت دارند. آمدند و ادعا کردند که شما قبلا نیامده اید. بگو میخواهی این کار را انجام دهی خب اگر من آمدم و گفتم همین مردم گفتند نمی شود و این راهپیمایی نمی شود. بعد رای می دادند و پرونده منتفی می شد. “ما کار خودمان را انجام دادیم. بد است یا خوب؟ اگر خوب است، تشکر کنید. اگر بد است، اشتباهات او را بگویید.” همان افراد دوباره سر و صدا کردند، اما آیت الله بهشتی موضوع را خلاصه کرد و گفت: «آقای بادامچیان یک کار کرد، کار بزرگی کرد و توطئه شکست. ما از او تشکر می کنیم، اما چون بدون هماهنگی سازمانی این کار را انجام داده است، باید به خاطر یک عنصر سازمانی جریمه شود…»

*اصلاح طلبان در گذشته آنقدر کارشکنی کردند که نه تنها شاخه تندرو آنها، که حتی آقای خاتمی و آقای روحانی هم در بین مردم جایی ندارند.

* روحانی برای اصلاح طلبی افراطی و معتدل گریه کرد و این بالاترین خدمت آقای روحانی است.

* می بینید که آهنگ زیبای «سلام فرمانده» چقدر محبوب شده است. دشمنان در شبکه های مجازی و ماهواره ها تمام تلاش خود را می کنند تا علاقه به نظام و انقلاب را از بین ببرند، اما ناگهان سرود به سردار سلام می کند که همه شیفته و آواز می خوانند. چنان موجی شد که حتی این مجری شبکه شما، من و شما، با ناراحتی و شرمندگی می گوییم: پول دادی که برایت آهنگ درست کنند و می گویند: سلام فرمانده، چه می شود؟ یکی نیست بگوید: بر فرض که پول هم داده اند، چرا داد می زنی و عصبانی می شوی؟ این کار بشما ربطی ندارد؟ آیا هر دولتی برای ترویج ارزش های خود هزینه می کند، شبکه ای که در حال حاضر در آن کار می کنید توسط باد اداره می شود یا بودجه خصوصی؟

* ما چندین هزار کارمند داریم که زندگی سالم و ساده ای دارند. سردار کوثری در آپارتمانی در جنوب تهران زندگی می کند. من با این همه القاب و دعوا در آپارتمانی در جنوب شهر زندگی می کنم. امثال ما زیاد است اما چرا چنین نمونه هایی در رسانه های معاند دیده نمی شود اما تا زمانی که یک مسئول کار خلافی انجام نمی دهد سروصدا می کند.

* کسانی که وجود چهره رهبرانقلاب بدون سیمای امام را جزئی از پروژه بی‌شماری می‌دانند، وقتی ملت ما شعار می‌دهند که امام خامنه‌ای واقعاً یعنی امام خمینی(ره) است، دیوانه شده‌اند. آیا می توانم خمینی را از انقلاب اسلامی کنار بگذارم و فراموش کنم؟ هرکس از امام خامنه ای حرف می زند واقعاً از میراث امام یعنی ولایت فقیه و جایگاهی که او ایجاد کرد صحبت می کند. مخالفش هم درست است. هرکس از امام خمینی صحبت می کند باید بداند که مفسر خط امام و جانشین اصلی ایشان امام خامنه ای است. این حرف ها اصلا منطقی نیست، مگر اینکه ولایت فقیه را نمی توان قبول کرد، اما من خمینی دارم و خامنه ای دارم فراموش شده، لازمه همدیگر است.

* در کل ارائه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) را مفید و خوب می دانم. دست اندرکاران این مؤسسه زحمت جمع آوری اسناد و خاطرات فراوان و انتشار برخی از آثار را کشیده اند، اما انتقاد من به آنها این است که در برخی موارد ذهنیت خود را بر این آثار تحمیل کرده اند. چون خمینی را دارم از نظر عظمت فراتر از تفکرات جناحی و تقابل های گروهی است. در واقع انقلاب اسلامی ما یک پدیده گسترده است.

دوری برخی از اعضای بیت امام از آنها تازگی ندارد و این امر در چهار دهه اخیر بی سابقه بوده است. آیا مرحوم آقای پسندیده برادر امام خمینی(ره) از هواداران جبهه ملی و نهضت آزادی نبودند؟ یا حسین خمینی فرزند شهید حاج آقامصطفی و نوه امام، مطرود و مطرود نیست؟ از این رو، همزمان با حضور آن حضرت، در میان اهل بیت و نزدیکان آن حضرت، افرادی از این قسم بودند و اکنون و بعدها ممکن است که باشند. البته وقتی فرزند یک مرد بزرگ یا شهید راه پدر را می‌گیرد بسیار ارزشمند است، اما اگر مخالف پدر باشد به پدرش ربطی ندارد. فرزند امام دهم ما شیعیان جعفر قذاب است، این مرد فرزند امام معصوم است و نمی توان گفت تربیتش اشتباه بوده یا امام نمی دانسته او را چگونه تربیت کند.

دیدگاهتان را بنویسید