جزئیات قتل مهدیه 24 ساله و مادر 44 ساله اش در یک شرکت مسکن + عکس و گفتگو با قاتل

جزئیات قتل مهدیه 24 ساله و مادر 44 ساله اش در یک شرکت مسکن + عکس و گفتگو با قاتل

روز جدید آنچه در پی می آید حاصل این گفتگوی کوتاه با قاتلی است که همسر و مادرش را به طرز فجیعی با قمه مورد ضرب و شتم قرار داد و حدود 20 ساعت پس از جنایت توسط پزشکی قانونی دستگیر شد.

می دانستم که او قصد دارد خانه ای را که ما در آن زندگی می کنیم بفروشد، بنابراین به یکی از صاحبان مشاغل محلی سپردم که اگر همسرم قصد دارد خانه را به شرکت دیگری بفروشد، خیلی زود به من اطلاع دهد. همان روز وقتی از همان تاجر مبنی بر حضور همسرم و مادرش در یکی از موسسات بلوار رسالت تماس گرفتم، نمی دانستم دارم چه کار می کنم، چاقویی را که از قبل در دستمان بود بیرون آوردم. خانه و سوار نیسان آبی از کوی پنجتن تا بلوار رسالت شد. با خشم و عصبانیت تمام وجودم را پر کرده بود وارد بنگاه املاک شدم و در حضور دیگران ابتدا همسرم را به زمین زدم و سپس مادرم را کشتم زیرا…

اینها بخشی از اظهارات متهم قتل است که سه شنبه گذشته برای پاسخگویی به سؤالات قوه قضائیه مقابل بازپرس ویژه قرار گرفت. وی با تکرار اظهارات قبلی خود درباره چگونگی وقوع جنایت، بارها از قاضی دکتر صادق صفری خواست تا هر چه سریعتر برای گرفتن مجازات به پرونده وی رسیدگی کند! این در حالی بود که والدین دم از وقوع چنین حادثه دلخراشی خشم و نفرت خود را ابراز می کردند و او را مقصر می دانستند. پیرزن با چشمانی اشکبار خطاب به متهم گفت: به شما چه بگویم؟

چگونه می توانید مرتکب چنین جنایت وحشتناکی شوید؟ چطور به این راحتی آنها را سلاخی کردی؟ آیا یک مرد می تواند اینقدر بی رحم باشد؟ … و بعد با سرازیر شدن اشک هایش عصبانیتش فوران کرد و نتوانست به اتهام زدن ادامه دهد!

متهم این پرونده جنایی پس از پاسخ به چند سوال کارشناسی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد درباره ابعاد دیگر این ماجرای تکان دهنده، در حاشیه جلسه بازپرسی از زندگی و سابقه پرآشوب خود به خبرنگار گفت. آنچه تقدیم شما مخاطبین می شود حاصل این گفتگوی کوتاه با قاتلی است که همسر و مادرش را به طرز فجیعی با قمه مورد ضرب و شتم قرار داد و حدود 20 ساعت پس از جنایت توسط پزشکی قانونی بازداشت شد.

اسم شما چیست؟

حمید – پ

آیا شما باسواد هستید

بله من مدرک دارم!

دیپلم گرفتی یا نه؟

نه! دبیرستان را تمام کردم و مدرک گرفتم، اما کلاس های پیش دانشگاهی را رها کردم و در واقع انصراف دادم.

شما اهل کجا هستید؟

من مشهدی هستم و متولد مشهد هستم.

پدر و مادرت زنده اند؟

بله هر دو زنده هستند

چند برادر و خواهر دارید؟

من برادر ندارم، تک پسر هستم، اما 6 خواهر دارم.

شغل پدر شما چیست

او کشاورز است و مادرم نیز خانه دار است.

چرا ادامه تحصیل نداد؟

چون می خواستم کار کنم و مستقل شوم!

چیکار میکردی

بعد از اینکه مدرکم رو گرفتم موتور خریدم و باهاش ​​رفت و آمد کردم یا پیک موتورسیکلت بودم ولی بعد با پول وانت پیکان خریدم و بعد با وانت مزدا کار کردم تا همین اواخر که نیسان آبی داشتم.

آیا برای یک شرکت باربری کار کرده اید؟ نه! من راننده یک شرکت فروش لوازم بهداشتی بودم.

کی ازدواج کرد

سال 92 بود که سر سفره عقد نشستم.

چطور با همسرت آشنا شدی؟

او از بستگان یکی از دوستانم بود. با عمو مهدیه دوست بودم که به من پیشنهاد داد با خواهرزاده اش ازدواج کنم. بعد ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان شروع شد.

دعوای خانوادگی شما از چه زمانی شروع شد؟

البته اوایل هیچ اختلافی با همسرم نداشتم اما رفته رفته دخالت های مادرش در زندگی من زیاد شد تا جایی که تبدیل به مشاجره و درگیری شد.

چگونه وارد زندگی شما شد؟

همسرم فقط به وصیت مادرش عمل می کرد، هر چه می گفت باید انجام می شد. وقتی به او گفتم که این کار را بکن و آن را انجام بده، چون مادرش من را بر خلاف میل من تذکر داده بود، دیگر به حرف من توجهی نکرد، توهین مادرم را به جان خریدم.

چند تا بچه داری

من 3 فرزند کوچک دارم.

چرا او را طلاق نداد؟

من عاشق همسرم بودم! من نمی خواستم از او جدا شوم، بنابراین بعد از دعواهای طلاق، حتی خانه را به نام او ثبت کردم و به او طلاق دادم تا بتوانیم زندگی مشترکمان را ادامه دهیم!

اما در بازجویی ها گفتید پوشش همسرتان مناسب نیست؟

بله بعد از شروع مشاجرات، او به خواسته های من توجهی نکرد و هر کاری می خواست انجام داد.

تا حدی که او را به شکلی وحشتناک بکشند؟

تقصیر سام بود، او از خانه بیرون رفت و قصد داشت من را طلاق دهد!

آیا شما معتاد هستید؟

نه! من به هیچ دارویی آلوده نیستم و حتی دست هم نزده ام!

پشیمان شدن. پشیمانی؟

بعد از چند دقیقه “سکوت”! خیلی اذیتم کردند!

چرا تصمیم گرفتی آنها را بکشی؟

چون دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم!

یک ماه است که زندگی من بسیار آشفته است! می خواستم به زندگیش برگردد! دقایقی قبل از قتل به او پیام دادم و قسم خوردم که این کار را نکند اما…

آیا مشکل مالی داشته اید؟

نه! درآمدم خوب بود! خانه و ماشین داشتم!

قمه را از کجا آوردی؟

من این قمه را با خودم حمل کردم.

چرا آنها را به آژانس املاک بفرستید؟

چون همسرم بعد از خروج از خانه درخواست طلاق داد و ما در آستانه طلاق بودیم! در این مدت نزد مادرش برگشته بود و شنیدم که قصد دارد خانه ای را که به نام او ثبت کرده بودم بفروشد به بنگاه املاک سپرده بودم که اگر همسرم می خواهد سند خانه را به آژانس دیگری منتقل کند. ، فوراً ارسال خواهد شد به شما اطلاع خواهم داد!

اما آیا ضربات قمه را اینقدر بی رحمانه به بدنشان وارد کردی؟

(سکوت!) واقعاً اذیتم کردند!

زمانی که دستگیر شدی گفتی می خواهم هر چه زودتر انتقام بگیرم تا دوباره زن و مادرشوهرم را در دنیای دیگر بکشم! الان چی میگی

فقط میخوام هر چه زودتر به پرونده ام رسیدگی بشه چون طاقت این وضعیت رو ندارم!

مادرشوهرم بعد از طلاق از شوهرش با مرد ثروتمندی ازدواج کرد و هر بار که همسرم از خانه من قهر می کرد او را به رستوران و مهمانی می برد و با این رفتار من را بیشتر شکنجه می کرد.

برای افرادی که شرایط شما را دارند چه توصیه ای دارید؟

به آنها می گویم وقتی عصبانی هستید تصمیم نگیرید! در این شرایط بهترین کار طلاق توافقی است!

e70f0894-a8f9-4f35-a359-5b1b1835f3f6
خبر

22 تیرماه سال گذشته یک خودروی نیسان آبی در خیابان رسالت مشهد توقف کرد و ناگهان راننده 31 ساله با یک قمه بزرگ در دست، با چهره ای عصبانی و بدون هیچ حرفی وارد بنگاه املاک شد. به سوی زن 24 ساله ای به نام «مهدیه» هجوم برد و با ضربات متعدد قمه او را به زمین زد.

در همین حال مادر 44 ساله دختر خردسالش را برای محافظت از ضربات بیشتر بر روی جسد دخترش انداخت اما راننده نیسان بی رحمانه با جسد زن 44 ساله برخورد کرد و او را به همراه دخترش کشت.تاجر و … شاهدان با وحشت این صحنه جنایت وحشتناک را تماشا کردند.

مدتی نگذشت که مظنون از بنگاه املاک متواری شد و ماجرای این جنایت تکان دهنده به قاضی ویژه قتل عمد مشهد و دقایقی بعد با حضور قاضی صفری و کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی اعلام شد. اداره تحقیقات گسترده آغاز شد و در محل حادثه مشخص شد قاتل نیسان سوار همسر زن جوانی است. به گزارش خراسان، حدود 20 ساعت بعد متهم فراری در میدان حافظ مشهد دستگیر و به جرم خود اعتراف کرد.

دیدگاهتان را بنویسید