راز قتل آشپز تهرانی در جنت آباد / قاتل: عاشقش بودم! + عکس و گفتگو

راز قتل آشپز تهرانی در جنت آباد / قاتل: عاشقش بودم!  + عکس و گفتگو

مرد میانسالی که همسرش را در طبقه دوازدهم یک برج در جنت آباد کشت، ابراز پشیمانی کرد.

ساعات اولیه بامداد جمعه 29 آبان ماه، ماموران پلیس آگاهی جنت آباد در تماس با بازپرس میشم حسین پور، از کشف جسد زن میانسالی در منزلش واقع در طبقه دوازدهم یک برج خبر دادند.

با اعلام این خبر تیم پزشکی قانونی و صحنه جنایی به محل حادثه رفتند و با جسد زن 58 ساله ای مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود و 36 ساعت از مرگ وی در داخل خانه ای می گذشت.

برادر مقتول که به همراه ماموران وارد خانه شده بود، گفت: خواهرم و شوهرش با هم اختلاف داشتند، هرچند اختلاف آنها نگران کننده نبود. آنها 2 فرزند دارند که سال هاست در آمریکا زندگی می کنند و خواهرم و همسرش ترتیب سفر را داده بودند و مجبور شدند برای ملاقات با فرزندان خود به آمریکا بروند و هفته گذشته برای آماده شدن برای سفر به آمریکا به امارات سفر کرده بودند. وقتی برگشتند با اینکه دو روز پیش به خواهرم زنگ زدم جواب نداد دیشب رفتم درب خانه شان کسی جواب نداد.

تیم جنایی در تحقیقات از خانه مقدار زیادی دینار و دلار پیدا کردند و مشخص شد پاسپورت زن میانسال در خانه بوده اما خبری از شوهر و پاسپورت او نیست. با توجه به اینکه برخی شاهدان شاهد خروج همسر مقتول با خودروی پژو 206 از خانه بودند، این فرضیه که او قاتل همسرش است قوت گرفت.

پس از آن شماره ثبت خودرو 206 متهم به واحدهای گشت اعلام شد و ماموران پلیس آگاهی موفق به شناسایی مرد میانسالی شدند که سوار بر خودروی خود در اتوبان تهران-کم بود و انگیزه خود را از این جنایت اعلام کرد. اختلافات خانوادگی باشد تحقیقات در این خصوص به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای تهران در امور کیفری ادامه دارد.

گفت و گوی خبرنگار رکنا با این متهم را بخوانید.
همسرم را در جنت آباد کشتم و پشیمان شدم

از اختلافاتت با همسرت بگو چرا به اینجا رسیدی؟

من همسرم را دوست داشتم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم اما از آنجایی که فرزندانمان تصمیم به مهاجرت به آمریکا گرفتند، بر سر این موضوع بین ما مشاجره شد، من مخالف مهاجرت پسرانم بودم اما همسرم از تصمیم آنها حمایت کرد.

روز حادثه این موضوع مورد بحث بود که منجر به درگیری مرگبار شما شد؟

بله، آن روز می خواستیم ناهار را با هم بخوریم، اما قبل از خوردن غذا، دعوای دیگری با هم داشتیم. نمی دانم چه شد، آنقدر عصبانی شدم که چاقو را گرفتم و به گردن همسرم زدم. او احساس کرد و دید که من چندین ضربه به او زده ام و او غرق در خون روی زمین بیرون آشپزخانه است.

بعد از قتل چه کردی؟

لباس و پاسپورتم را برداشتم و شروع کردم به دویدن، سوار ماشین شخصی ام شدم و به زادگاهم کرمان رفتم.

آیا در راه کرمان به دام پلیس افتادید؟

نه، رسیدم کرمان و یکی دو روز آنجا ماندم. اما تصمیم گرفتم به تهران برگردم و تسلیم پلیس شوم. من همسرم را دوست داشتم و 35 سال با او زندگی کردم. باورم نمی شود، چون یک لحظه در راه تهران بودم که در شهر قم، پلیس راهنمایی و رانندگی متوجه پلاک من شد و من را دستگیر کرد.

شغل شما قبل از این حادثه چه بود؟

من طراح ساختمان بودم، اما چند سال پیش بازنشسته شده بودم، همسرم هم سرآشپز یک رستوران بود، هنرمند و تاجر بود.

آیا فرزندان شما می دانند که این اتفاق برای مادرشان افتاده است؟

بله، آنها به ایران آمدند و به مقامات قضایی گفتند که ما قصد داریم به پدرمان کمک کنیم، زیرا می دانیم که او از نظر روانی ثبات ندارد!

با وظیفه ممتحن پرونده امتحانی پزشکی قانونی برای تایید سلامت روانی متهم بر روی وی انجام و نتیجه به ضمیمه پرونده قضایی خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید