جعبه های خواب برای جلوگیری از یخ زدن هروئین بیشتری تزریق می کنند

جعبه های خواب برای جلوگیری از یخ زدن هروئین بیشتری تزریق می کنند

وقتی در دره برف می بارد و دما به زیر صفر می رسد، حتی یک فرد عادی هم نمی تواند بیش از دو ساعت دوام بیاورد. این بچه ها در شرایط عالی و اگر وسایلشان را دراز کرده باشند، دو ساعت زیر برف و در دمای زیر صفر بایستند، بدنشان خالی می شود و هر چه کشیده اند بی اثر می شود.
اعتماد نوشت: خوابیدن در چادر در هوای سرد یعنی گرسنه و سرد از کنار خانه‌های گرم رد می‌شوی، اما می‌دانی که در هیچ کدام از آن خانه‌ها جایی برای تو نیست. من بارها این وضعیت را تجربه کرده ام. من به نقطه انجماد رسیده بودم و از چراغ‌های روشن رد شده بودم، از خانه‌های گرم رد می‌شدم و می‌دانستم که اجازه ورود به هیچ یک از آن خانه‌ها، حتی خانه‌ام را نخواهم داد.»

سه سال در ترمینال جنوب، باغ آذری و دروزه غار خوابیدم. از اواخر پاییز رفتم ترمینال جنوبی که یه ساختمان سقف و دیوار بود و سرما رو نگه می داشت چون تو باغ آذری نمی تونستی بدوی. باز بود و درختان، باد و آتش آن را احاطه کرده بود. من به طبقه آخر ساختمان ترمینال خودمان می رفتم و تا نیمه شب آنجا پناه می گرفتم. ساعت 12 شب درب ترمینال بسته شد و مرا بیرون انداختند و مجبور شدم تا صبح در خیابان راه بروم. در یکی از شب های سرد زمستان سیگار کشیده بودم و بدنم هنوز گرم بود.

نمی دانستم در این هوای سرد، بعد از سه چهار ساعت ماندن در سرما، خون در بدن یخ می زند. ساعت تقریباً 4 صبح بود که احساس کردم از سرما می خواهم از حال بروم. به سطل های زباله در محوطه بار کاوه رفتم. نزدیک ترمینال جنوبی بود. دنبال چیزی بودم که خودم را با آن بپوشانم. یه پتو پلاستیکی پیدا کردم برای من آن پوشش پلاستیکی مانند یک اتاق گرم هتل بود…

یک روز عصر بعد از 4 شب بی خوابی از ترمینال بیرون آمدم و یادم آمد که سرپناهی ندارم و باید این سرما را تحمل کنم. گرسنه بودم، تشنه بودم، خمار بودم، بی پول بودم. رفتم پارک بعات. به در ورودی پارک که رسیدم چیزی یادم نبود. از سرما حواسم پرت شده بود. پشت میز خیابون نشستم. سرم را گذاشتم لبه میز و در سرما از گرسنگی و خماری بیهوش شدم. سرما را حس می کردم اما قدرت بلند شدن نداشتم.

تا صبح سرما به اوج خود رسیده بود. در این بیهوشی احساس کردم چیزی روی بدنم پرتاب شد. گرم شدم آنقدر بی حس شده بودم که هنوز نتوانستم چشمانم را باز کنم. در همان حال نیمه بیهوش بوی پتو را حس کردم. بوی پتوی سربازی را حس می کردم. چشمانم را باز کردم. دیدم دو پتوی نظامی روی بدنم انداخته اند. به اطراف نگاه کردم. هیچکس نبود. در آن زمان پایم را زیر پتو دراز کردم. با گرما خوابم برد. بعد از 7 سال هنوز آن شب و آن حس دراز کردن پاهایم را زیر پتو در سرما به یاد دارم…

اینها حرف های امیر است. امیر 3 سال را در سال های پایانی اعتیاد سپری کرد. کارش به کمیر و قره نرسید، اما خاطرات تلخی از زمستان های بی خانمان داشت. امیر قبل از اینکه در دام مواد مخدر گرفتار شود زرگر بود. او دیروز روزهای پاکی خود را در میان بچه های «تالو بیشانه ها» برشمرد: «8 سال و 4 ماه و 17 روز» امیر امروز میوه فروشی نزدیک همان خیابانی دارد که بارها گوشه خرابه اش خیره شده بود. در تاریکی شب تا سپیدی صبح… ..

کوروش عزیز؛ مدیر مرکز کاهش اعتیاد شمال پایتخت از 15 سال پیش تا امروز تابستان و زمستان، پاییز و بهار به بزرگترین پاتوق ترک اعتیاد پایتخت؛ دره فرحزاد به صدها معتاد بی خانمان ناامید غذای گرم، لباس، سرنگ و چای داده است و می گوید امروز کودکانی هستند که 15 سال در این دره زندگی می کنند و 15 سال است که معتاد بوده اند و 15 سال است که به مرکز کاهش آسیب کوروش آمده اند. و در پایان شب و روزهای تاریک دره که سرنوشتشان با تاریخ مرگ و فراموشی و فقدان بسته شده است، پیر می شوند و به خط پایان نزدیکتر می شوند. ساعت سه بعدازظهر دیروز وقتی کروش گرامی از وضعیت معتادان بی خانمان ساکن دره برایم می گفت، همچنان برف می بارید و دمای هوا در منطقه به دو درجه زیر صفر رسیده بود.

«به مدت 10 ساعت (از ساعت 17 تا 15) بارش برف ادامه دارد. اکنون اینجا ارتفاع برف حدود 50 سانتی متر است و دمای هوا در دره سردتر است – 5 درجه زیر صفر. دره فرحزاد به دلیل سردی هوا بدترین نقطه تهران است. وقتی در بقیه شهر باران می بارد، اینجا برف روی سر صندوق ها می بارد. بچه های دره وقتی به ما می آیند از برف و باران خیس می شوند، لباس هایشان گل آلود است، سردشان می شود یا گرسنه هستند.

وقتی در دره برف می بارد و دما به زیر صفر می رسد، حتی یک فرد عادی هم نمی تواند بیش از دو ساعت دوام بیاورد. این بچه ها در بهترین حالت و اگر موادشان را کشیده باشند وقتی دو ساعت زیر برف و در دمای زیر صفر می ایستند بدنشان خالی می شود و هر چه کشیده اند بی اثر می شود و چون همگی دچار سوءتغذیه شدید هستند. این است که اگر کمک نکنند و سرپناه نداشته باشند و به جای گرم منتقل نشوند، یخ می زنند.

البته چند ماهی است که تعداد کاروان ها در قسمت جنوبی دره کاهش یافته است، زیرا از تابستان امسال پلیس در دره مستقر شده و کاروان ها به سمت شمال دره و مناطقی که دور از دسترس هستند رفته اند. رسیده است.

در این چند هفته که بارندگی در سراسر دره ادامه داشت، گشت سیار ما به کاروان های شمال دره رفت تا به آنها اطلاع دهد که در این ایام پذیرایی 24 ساعته داریم و می توانند در هر زمانی بیایند و در داخل دره استراحت کنند. مرکز و همچنین غذا و لباس گرم و امکان استحمام رایگان و درمان بیماری های عفونی نیز با اعزام به بیمارستان امام فراهم می شود.

خوشبختانه تا امروز و با وجود اینکه امسال هوا خیلی خیلی سرد بود اما یخ زدیم و هر روز عصر تعداد زیادی از بچه های دره به مرکز می آیند. ما جا داریم که همه آنها را ببریم و به آنها پتو، لباس و غذای گرم بدهیم.

این چند شب، برای بچه های دره؛ برای بچه‌هایی که نمی‌خواستند صندلی‌شان را ترک کنند یا آن‌هایی که دور بودند و نمی‌توانستند به مرکز بیایند، پتو و لباس گرم بردیم، 80 شال و کلاه بافتنی نو و 50 شلوار پشمی به آنها دادیم تا نروند. سرد شدن اگر آسمان در دره کمی باز شود، زغال می‌آورم تا مثل پارسال در ورق‌ها آتش روشن کنند…»

گرمی می گوید در این چند هفته که هوای سرد دره فرحزاد برای چندین سال رکورد خود را شکست، تزریق هروئین در بین بچه های این دره افزایش یافت، زیرا شیشه و هروئین ماندگاری بالاتری نسبت به سایر روانگردان ها یا مواد مخدر دارند. علاوه بر باد و طوفان و برف و باران عامل دیگری در تصمیم به تزریق به جای سیگار است، زیرا باد و طوفان باعث پخش و پخش هروئین روی زمین می شود و برف و باران هروئین و کف را خیس و مرطوب و غیرقابل استفاده می کند.

جدای از اینها، عامل مهم تری که باعث افزایش تزریق مواد مخدر در بین کودکان دره در نیمه دوم امسال شد، افزایش شدید قیمت هروئین و شیشه در پاتوق های دره بود. دارو؛ حرارت 200 تا 250 هزار تومان شیشه گرما 200 هزار تومان. از آنجایی که اکثر کودکان ساکن دره، مصرف مکرر و مصرف همزمان شیشه و هروئین را دارند، روزانه 400 هزار تومان قیمت مواد مخدر برای معتاد کارتن خوابی است که جز جمع آوری زباله و گدایی و مال فروشی هیچ وسیله ای برای تامین مالی ندارد. گفتن و دود کردن اسفند سر چهارراه.هیچ موادی ندارد، آخرین گزینه پای کارتن خواب های دره مانده و بچه ها مجبورند به صرفه ترین راه مصرف را انتخاب کنند.

گرمی همه اینها را می داند، می شنود و می بیند و به هر حال هزینه تهیه یک وعده غذایی هفتگی گوشت قرمز، مرغ، برنج یا ماکارونی را سازماندهی می کند تا این بچه هایی که با این تورم در بازار دارو، دیگر ظرفیت آن را نداشته باشند. اعتیاد با خطر کم، ندارند، حداقل از فقر کالری نمی میرند.

جعبه های خواب چگونه یخ می زنند؟

سید صادق شیرازی پزشک عمومی و درمانگر اعتیاد است. می گوید که جعبه های خواب فقط از یک جهت در معرض خطر یخ زدن هستند. مست یا خمار بودن و تنها بودن و در سرمای زمستان به خواب مستی یا خماری افتادن.

وی ادامه داد: احتمال سرمازدگی معتادان بی خانمان در فصل زمستان و در هوای سرد معمولاً کم است، زیرا در هوای سرد هنگام مصرف مواد دور آتش می نشینند و حواسشان هم به حال یکدیگر است و در این مورد. به ندرت اتفاق می افتد که به سرمازدگی دچار شود و بمیرد. سرمازدگی و مرگ بر اثر سرما زمانی اتفاق می‌افتد که کاردان تنها باشد و یا در هنگام خماری یا پس از مصرف و در هنگام مستی، بیهوش می‌شود و در خواب عمیق ناشی از خماری یا مسمومیت می‌میرد.

سرمازدگی در اثر یخ زدگی اندام ها و زمانی که دمای بدن انسان کمتر از دمای محیط باشد اتفاق می افتد. اندام های بدن در دمای طبیعی کار می کنند، اما زمانی که دمای بدن کاهش می یابد، عملکرد اندام ها مختل می شود و در واقع فرد به دلیل نارسایی اندام می میرد.

مشکلی که امروز با آن مواجه هستیم کاهش اعتماد بی خانمان ها برای مراجعه به سرپناه ها و گلخانه های شبانه به دلیل موارد متعدد معتادان خیابانی است که دستگیر و از این مکان ها برای انتقال به کمپ درمان اجباری منتقل می شوند.

کاهش اعتماد معتادان بی خانمان برای مراجعه به مراکز حمایتی به ویژه پس از گذشت حدود سه ماه که قیمت هر گرم هروئین به بیش از 250 هزار تومان رسید، در این هوای سرد و به ویژه در مناطقی مانند دره فرخزاد یا … کویرهای اطراف تهران که به دلیل باز بودن این منطقه گرما و سرمای مناطق شمالی شهر را دارد، می تواند آنها را در معرض سه خطر جدی قرار دهد. یخ زدگی به دلیل بی خانمانی در برف و خیابان سرد، افزایش تزریق و مصرف بیش از حد مواد مخدر به دلیل مصرف زیاد، احیای مجدد اچ آی وی و هپاتیت C در بین معتادان تزریقی.

دیدگاهتان را بنویسید