حادثه وحشتناکی برای دختری که در قم مسموم شده بود رخ داد

حادثه وحشتناکی برای دختری که در قم مسموم شده بود رخ داد

قم یکی از اولین استان هایی بود که به مسمومیت پرداخت. پدر هستی، یکی از دانش‌آموزان کومی که پسرش در مسمومیت نقش داشته است، درباره روز حادثه گفت: روزی که این اتفاق افتاد، مدرسه ابتدا با آتش‌نشانی با احتمال گازگرفتگی تماس گرفت و آنها گفتند گازگرفتگی در گزارش آنها به این دلیل است که شعله های بخاری به رنگ زرد می سوختند. بعد از یک هفته اداره گاز اعلام کرد که این اتفاق به دلیل ضد یخ گاز رخ داده که البته امکانش وجود ندارد، زیرا اگر گاز شهری مشکلی داشت، کل استان قم دچار گاز می شد یا حداقل. چند خانه در اطراف مدرسه مسموم می شود.»

دخترم 12 روز بعد از مسمومیت با واکر راه می رود

پدر این دانش آموز با اشاره به علائم دخترش گفت: محل کار من تهران است. روز قبل همسرم تماس گرفت و گفت که مدرسه زنگ زده و گفته است حال دخترمان خراب است. 6 نفر در کلاس دخترم، 2 نفر در کلاس باگلی و 1 نفر از کلاس طبقه بالا که دقیقا بالای کلاس دخترم است مسموم شدند. همان طور که گفتم ابتدا مدرسه با آتش نشانی تماس گرفت و بچه ها را به حیاط منتقل کردند و کارهای اولیه را انجام دادند اما بچه ها همچنان علائم سرگیجه، سردرد و حالت تهوع داشتند که آمبولانس آمد و آنها را به بیمارستان شهید بهشتی منتقل کردند. .

دخترم ساعت 3 همان روز از بیمارستان مرخص شد و تا غروب نتوانست غذا بخورد، گفت گلویش خارش دارد. آن شب خواهر کوچکترش ما را از خواب بیدار کرد و گفت خواهرش نمی تواند پاهایش را تکان دهد. هرچقدر به پاهاش دست زدم گفت هیچی حس نمیکنم و فقط پاهام بی حس شده. دوباره به بیمارستان شهید بهشتی رفتیم و 3 روز دخترم را بستری کردند.

وی ادامه داد: زمانی که دخترم در بیمارستان بستری بود، هیچ پزشکی به او اهمیت نمی داد و نمی دانستند باید چه کار کنند. فقط به سرش زدند و چند آمپول شیر به او تزریق کردند. بعد از چند روز دکترها گفتند از اعصاب است که من اصلا قبول ندارم. بالاخره بعد از چند روز بستری شدن پاهای دخترم برگشت و از بیمارستان مرخص شد. 10-12 روز طول کشید تا او بتواند با واکر راه برود، زیرا هر چند قدمی که برمی‌داشت زانوهایش بیرون می‌آمدند.»

بودن دوبینی است

پدر هستی می گوید بعد از اینکه پاهای دخترم بهتر شد، دچار تاری دید شدیم. وی درباره این حادثه گفت: دخترم متوجه تاری دید نشده بود. روزی که درس خواندن را شروع کرد مادرش به من زنگ زد و گفت کتاب را نزدیک چشمانش می گذاری بیا ببریمش دکتر. دکتر به ما گفت که یک چشمش ضعیف است و یکی دوبینی دارد، فعلا برایش عینک خریدیم. ما نمی دانستیم که علت این اتفاقات از همان روز مدرسه بوده است تا اینکه شنیدیم مدارس دیگر درگیر آن هستند. الان هم دو هفته است که سر کار نرفته ام و این ماجرا را دنبال می کنم.»

آمپولی که به دخترم می دهند را به من نشان نمی دهند

او در درخواستی گفت: «ما یک پزشک متخصص شیمی می‌خواهیم که به علائمی که به خانواده‌هایمان می‌گوییم گوش دهد و راهنمایی کند که چه داروهایی به فرزندمان بدهیم. الان هر دو روز یک بار دخترم را برای آمپول به بیمارستان می برم و هر چقدر هم به او می گویم آمپول را به من نشان بده، به حرف من گوش نمی دهند.

آموزش و پرورش معلمان سایه را ممنوع می کند

پدر هستی درباره وضعیت فعلی دخترش گفت: دخترم الان بهتر شده است و یک بار او را به کلاس بردم و خودم در مدرسه ماندم اما او یک ساعت بیشتر نمی توانست بنشیند. البته باید بگویم که از هر 40 دانش آموز 8 نفر به کلاس آمدند و نکته جالب این است که نامه کتبی آموزش و پرورش اگر معلمان در چاد تدریس کنند از خدمت محروم می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید