50 سال پیش، او یک آگهی برای یک پرستار بچه در یک روزنامه محلی گذاشت و مدت کوتاهی بعد از یک زن با او تماس گرفت. این زن گفت که در خانه اش که حیاط بزرگی دارد از چند کودک نگهداری می کند و می تواند در کنار آنها از ملیسا نگهداری کند.
مادر ملیسا از طریق تلفن با زن ناشناس هماهنگی هایی را برای تماشای دختر یک ساله اش انجام داد، اما پس از اینکه زن ناشناس ملیسا را گرفت، او ناپدید شد و دیگر خبری از او نشد.
زن ناشناس که وانمود می کرد پرستار است، دختر یک ساله را ربود و با خود برد و وقتی مادر ملیسا متوجه شد چه اتفاقی برای او افتاده است، با پلیس و همسرش تماس گرفت و آنها را از ماجرا مطلع کرد.
از آن زمان تحقیقات گسترده ای برای یافتن دختر گمشده و دستگیری رباینده آغاز شد اما این تحقیقات هیچ گاه به نتیجه نرسید.
پلیس حتی برای مدتی به مادر ملیسا مشکوک می شود و او را با این احتمال تعقیب می کند که دخترش را کشته و قصد دارد صحنه ای را پاک کند، اما معلوم می شود که او بی گناه است و زن ناشناس ملیسا را ربوده و با خود برده است. به گفته شاهدان عینی، این زن دستکش سفید و کلاه به سر داشت و صورتش قابل تشخیص نبود.
سال ها از آن حادثه گذشت و پدر و مادر ملیسا صاحب فرزندان دیگری شدند، اما هرگز دختر ربوده شده خود را فراموش نکردند.
هر سال در ماه نوامبر، زمانی که تولد ملیسا بود، برای تولد او جشن می گرفتند و منتظر بودند تا از او خبری بگیرند.
سرانجام چندی پیش پدر ملیسا تصمیم گرفت از طریق یک شرکت خصوصی که در زمینه DNA و ژنتیک فعالیت می کند به تلاش خود برای کشف سرنوشت دختر ربوده شده خود ادامه دهد.
او نمونه DNA خود را در اختیار شرکت قرار داد و درخواست کرد که با پایگاه داده آنها مطابقت داده شود. پس از آزمایشات انجام شده، مشخص شد که 4 DNA مشابه با DNA وی ثبت شده است. یکی از آنها متعلق به ملیسا و 3 تای دیگر متعلق به فرزندان او بود.
وقتی پدر ملیسا متوجه شد دخترش زنده است و 3 فرزند دارد، بسیار خوشحال شد. او آدرس او را گرفت و برایش پیام فرستاد، اما ملیسا که ابتدا فکر می کرد کلاهبرداری است، به او توجهی نکرد. اما با افزایش پیام ها و التماس های پدر ملیسا، حقیقت فاش شد و دختر ربوده شده پس از 50 سال سرنوشت خود را یافت و به دیدار والدینش رفت و آنها را در آغوش گرفت.
در عین حال به دلیل مسائل حقوقی اطلاعات زیادی از زنی که ملیسا را دزدیده منتشر نشده است و تنها اشاره می شود که پس از ربوده شدن ملیسا، این زن او را بزرگ کرده و نقش مادری را برای او بازی کرده است و هرگز راستش را به او نگفت.