دستگیری عروس دزدی با عروس هایش در مراسم ختم

تحقیقات با شکایت زن جوان آغاز شد و بعداً کارشناسان پزشکی قانونی به شکایت های مشابه دیگری نیز برخورد کردند. همه قربانیان زنانی بودند که در مراسم تشییع جنازه یا سوزاندن مردگان شرکت کرده بودند و دزد یا سارقان کیف پول و پول آنها را دزدیدند و کارت های بانکی و تلفن همراه آنها را به سرقت بردند. تمام سرقت ها در مناطق اصیل شهر رخ داده است.

در حالی که تحقیقات برای شناسایی جیب بران ادامه دارد، زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از گرفتن مچ زنی و تلاش برای سرقت کیف پول او در مراسم تشییع جنازه خبر داد. پس از آن تماس پلیس به محل رفت و زن جوانی به نام فتانه به جیب بری سریالی با همدستی خواهر و خواهر شوهرش اعتراف کرد. ماموران در حین بررسی سوابق فتانه متوجه شدند وی 6 ماه قبل به اتهام جیب بری از زندان آزاد شده است.
با اعترافات زن جوان، خواهر و همسر برادرش دستگیر شدند که به جیب بری شرکت کنندگان در مراسم عزاداری اعتراف کردند. با اعترافات سه زن جوان، تحقیقات برای شناسایی مالباختگان احتمالی با دستور دادسرای تخصصی سرقت ادامه دارد.
گفتگو با عروس خانواده
شیما زن جوانی است که به همراه دو خواهر شوهرش دستگیر می شود. وقتی ازدواج کرد هرگز فکر نمی کرد که همسرش و خانواده شوهرش اشتباه کنند.
چی شد که دزدیدی؟
من از خانواده ای فقیر اما محترم هستم. با محسن به صورت آنلاین آشنا شدم و بعد از مدتی با او ازدواج کردم. اما خیلی زود متوجه شدم همسرم اشتباه کرده و او را به جرم سرقت دستگیر کردند. از طرفی خواهر شوهرهایم با اینکه وضعیت مالی خانواده شان متوسط ​​بود اما خودشان وضعیت مالی بسیار خوبی داشتند. سال گذشته خواهر شوهرم چند ماه ناپدید شد و 6 ماه پیش به خانه برگشت. تازه بعد از آن متوجه شدم که او در ایستگاه های مترو و اتوبوس جیب بری می کند و به همین دلیل دستگیر شد.
چرا با آنها همکاری کردید؟
انتخابی نداشتم؛ یا باید جدا می شدم یا به زندگی با آنها ادامه می دادم. وقتی وضعیت مالی خوب خواهرشوهرم را دیدم وسوسه شدم به آنها ملحق شوم. خواهرشوهرم بزرگترم درس می داد و من تمرین می کردم. تا زمانی که یاد گرفتم تمرین کردم و با آنها دزدی کردم.
استراتژی شما برای این سرقت ها چه بود؟
من و خواهر شوهرم در مکان های اصیل به تشییع جنازه می رفتیم و سعی می کردیم با گریه خود را از بستگان متوفی نشان دهیم. در حالی که گریه می کردیم یکی از ما به سمت شرکت کنندگان در مراسم رفت و آنها متوجه نشدند که گریه می کنند و حالشان خوب نیست. ما به سمت آنها می رویم و دست به جیب یا کیف هایشان می کنیم و تلفن، کیف پول، شناسنامه، دلار و کارت های نقدی آنها را می دزدیم.
کارت های نقدی برای شما کار نمی کنند؟
ممکن است به بسیاری از کیف پول ها و حتی کارت های نقدی اعتقاد نداشته باشید. رمز کارت آنها بود. بعد ماسک و عینک زدیم که صورتمان دیده نشود و به صرافی ها و طلافروشی ها رفتیم و خرید کردیم. از مدارک هویتی مال باخت هم استفاده کردیم. خواهر شوهرم با آنها تماس می گرفت و با مبلغی مدارک را به آنها پس می داد.
چرا مراسم تشییع جنازه را برای جیب بری و سرقت انتخاب می کنید؟
چون هیچ کس اهمیت نمی دهد. از طرفی در کیف پول و جیب پولدارها هم پول هست و هم دلار. سپس گریه می کنند و به همین دلیل بهترین فرصت برای دزدی در تشییع جنازه است. اما ما مراقب بودیم. مثلاً اگر جیب بری می کردم، بلافاصله کیف سرقتی را به یکی از خواهر شوهرم و او را به خواهر دیگرم می دادم تا اگر به من مشکوک شدند و مرا جستجو کردند، چیزی پیدا نکنند. اما از شانس و اقبال، آخرین نفری که ما دزدیدیم، یک زن میانسال بود که بسیار هوشیار بود و به محض اینکه خواهر شوهرم دستش را در کیفش برد، مچ او را گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید