راستش راه رضا امیرخانی

راستش راه رضا امیرخانی

اگرچه «رضا امیرخانی» نویسنده ای نزدیک به طیف انقلابی محسوب می شود که با حضور در نهادهای فرهنگی نظام مانند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی خود را به جامعه فرهنگی ایران معرفی کرده است، اما در آخرین چند سالی که توانست نویسنده ای با مخاطبان زیاد و کتاب هایی با چند ده چاپ شود، از برخی مواضع نویسندگان و شاعران نزدیک به رژیم فاصله گرفت. البته مواضع او در سال های اخیر او را به منتقد ساختارهای نظام تبدیل کرده است، هرچند که منکر ارادت خود به رهبر انقلاب نیست. وی در چند سال گذشته در مورد چندین پرونده نزدیک به برخی از منتقدان نظام موضع گیری کرده است. این نویسنده برجسته که در مراسم رونمایی جدیدترین رمانش با جمعیتی که برای خرید کتابش صف کشیده بودند، در اقدامی جالب، روز دوشنبه در کافه گراف، واقع در تقاطع خیابان فلسطین، میزگردی با موضوع آزادی برگزار کرد. خیابان انگبال. تماشاگران در آن آزاد بودند. جلسه طوری بود که هرکسی می توانست هر سوالی بپرسد. قاعدتاً سؤالات عمدتاً درباره وضعیت فعلی کشور، دلایل، تصمیمات و حتی یادداشت های امیرخانی در این مورد بود. جدای از این سؤالات، یکی از سؤالات به کتاب جدید امیرخانی هم اشاره شده بود که او پاسخ داد به دلیل شرایط کشور حال خوبی ندارد و نگارش کتاب جدیدش متوقف شده است. آنچه در زیر می آید خلاصه ای از گزارش منتشر شده توسط انصاف نیوز از این دیدار است:

چرا با ورزشکاران اسرائیلی رقابت نمی کنید؟

این خط قرمز که بدن ما به بدن اسرائیل نمی رسد دروغ است. کجای شرع مقدس گفته که ما نباید دعوا کنیم؟! کجای سیاست تاییدش می کند؟! در ضمن، سیاستمداران می گویند اگر می خواهید اسرائیل را تحریم یا منزوی کنید، باید سعودی ها، مصری ها و جهان اسلام را به کمک ما بیاورید، نه اینکه وارد جنگ شوید. ما به تنهایی نمی توانیم اسرائیل را منزوی کنیم. به هر حال، ما را از بقیه جهان جدا می کند. این سیاست اشتباه و ناکارآمد است. اما اگر بخواهیم یک کلمه را با هم بگوییم، می گویند قبیح است; این برخلاف آرمان های امام و آرمان های فلسطین است. نه، اینطور نیست. اتفاقا من با روز قدس موافقم. اگر بتوانیم با نابودی اسرائیل موافقم. من ایده های خود را دارم، اما در عین حال درک می کنم که باید با اسرائیل بجنگیم.

امتیاز مسئولان نسبت به علی (ع) ضعیف است.

میانگین نمره امیرالمومنین و معصومین برای همه ما 20 است. علیرغم علاقه زیاد و شدیدی که به امام دارم، میانگین امتیاز ایشان در مقایسه با امیرالمومنین به نظر من 15 یا 16 است. به جز امام، بقیه مسئولان کشور ما بین 11.73 تا 12.73 هستند، یعنی مثلا من آقای احمدی نژاد را دوست ندارم، معدل ایشان به نظر من 11.73 است یا آقای هاشمی را دوست دارم، میانگین موفقیت ایشان است. 11.5 به نظر من; آقای خامنه ای فکر کنم 12.65 باشه. همه در این محدوده هستند، جایی برای مقایسه با امیرالمومنین نیست.

امام (ره) محصول حوزه های علمیه نیست

ابتدا توضیحی از امام می دهم; من او را محصول حوزه علمیه کوم نمی دانم. امام مردی مثل خودش بود; ما در مساجد مثل امام علی (ع) نداریم. البته از یک نقطه به بعد در فکرش مشکل پیدا کردیم. تصور امام این بود که می توان بدون بریدن دست و پا و شکنجه حکومت کرد. و البته ما به این تصویر نرسیدیم. بعد از امام نتوانستیم از این تصویر امام تلاوت داشته باشیم چون همه چیز را مقدس کرده ایم. می شود امام را دوست داشت اما دوباره بخوانید.

قرار نبود روحانیت حکومت کند

امام در دوره اول ریاست جمهوری با حضور آقای بهشتی مخالفت کردند اما ایشان حتما قبول کردند. امام گفت نمی خواهم آخوندها سر کار بیایند. وقایع مختلفی در طول تاریخ اتفاق افتاده تا اینکه ناگهان می بینیم ای پدر معنویت ما را فرا گرفته است. این اولین انتصاب انقلاب نبود. سرنوشت ما را به اینجا رساند. البته برخی از ما دوست داریم به این شرایط برسیم. افرادی در نیروهای امنیتی ما هستند که از مرگ 50 نفر در روز لذت می برند. در این شرایط است که به همین تیراندازی صد لطف می کنی!

وقتی اجازه اعتراض نمی دهیم این اتفاق می افتد

اهمیت چنین جلساتی همین است. تنها نکته اینجاست که ما نباید با افراد همجنس خود صحبت کنیم. باید با حریف خود صحبت کنیم تا بتوانیم به خطای موجود کمک کنیم. نکته دیگر در اینجا این است که نباید ریا کنیم و اگر چیزی را درست می دانیم در هر شرایطی اعلام کنیم. مثلاً من مخالف نابودی کشورم هستم، اما اجازه هر گونه اعتراض را می دهم. این اتفاقات زمانی رخ می دهد که ما به آنها اجازه نمی دهیم. اگر ما اجازه می دادیم، وظیفه این مأمور سرکوب شورشیان نبود. وظیفه او تامین امنیت معترضان بود و البته رفتار من با او متفاوت بود.

یک تغییر جدی در مدیریت لازم است

اکنون فرصتی برای پخش صداها به صورت عمودی است. کسانی که در این شرایط می گویند اوباش جمع شده اند باید درک شوند. هیچ چیز جمع آوری نمی شود. باید حرف ها را بلند کرد. من اصلا اسمش را اصلاح نمی گذارم. تغییر کلمه بهتر است. یک تغییر جدی در خود مکانیسم های مدیریتی لازم است. ما نباید هیچ چیز مقدسی را در این زمینه وارد کنیم. این یک مشکل انسانی است. ایده های ما برای تغییر ممکن است درست باشد یا نباشد. مثلا ممکن است بعد از اجرای حجاب اختیاری متوجه شویم که خیلی بد است اما سعی می کنیم ببینیم نتیجه چیست. به این می گویند مدیریت. فقط درست است که در این مقاله توضیح دادم که کیلومترها به عقب برمی گردیم. اقتصاد را ببینید. ببینید چقدر از اقتصاد چپ دور شده ایم. ما می خواستیم ربا را حذف کنیم در حالی که می تواند متناسب با تورم باشد. حالا نگاه کنید که چگونه مایل ها پشت سر می نشینیم! کشور ما کشوری در حال افول است.

ساختار حکومتی باید با گذشت زمان تغییر کند

این مردم پرحرف به فکر حکومت نیستند. برخی از فقه هم می گوید باید شنونده بود، اما این اشتباه است. این ساختار باید به مرور زمان تغییر کند، کارشناسان ذی صلاح سر کار بیایند و اگر نتوانستند اعلام کنند و انصراف دهند. با توجه به این توضیحات به نظر من رسول خادم انسان محترمی است. او بدون ریا صحبت کرد و وقتی دید کسی گوش نمی دهد استعفا داد. ما امروز به چنین افرادی نیاز داریم. من به عنوان یک حزب اللهی نسبت به مرجع قانونی تعهد عملی دارم نه نظری، اما الان باید تعهد نظری داشته باشد، اگر واقعا مسئولان جایگاه مسئولیتی ندارند باید کنار بروند. اگر 100 نفر مثل خادم بودند، مملکت آباد می شد. اگر این خروج کارشناسان اتفاق بیفتد، می فهمند که کارشناس قابل تعویض نیست.

اگر نظام تغییر نکند به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی دچار خواهد شد

گفتگو به خیابان کشیده شد. عکسم را در خیابان آخر کتاب نفحات نفت نوشتم. اگر جمهوری اسلامی نخواهد تغییری ایجاد کند، دچار فروپاشی مشابه شوروی، یعنی فروپاشی ایدئولوژیک می شود. فکر نکنید در این زمینه فقط جوانان خیابانی نمونه هستند، الان خیلی از مردم در حکومت از ایدئولوژی جمهوری اسلامی پریشان شده اند. ادی-که ماشین لکسوس در خانه دارد اما به دلیل مخالفت با جمهوری اسلامی نمی تواند از آن استفاده کند.

من احمدی نژاد را آدم خطرناکی می بینم

شبکه برق امروز جمهوری اسلامی حتی یک ژنراتور به نام آقای خامنه ای ندارد و اگر ضعیف شود همه چیز از بین می رود. این شبکه کابل های دیگری نیز دارد. مثلاً آقای رئیسی در این سیم کشی حضور نداشتند. در یک سیم کشی متفاوت است. اطراف آقای احمدی نژاد که بچه های ثابتی هستند که از یک رئیس جمهور حمایت می کنند، فردا از احمدی نژاد حمایت می کنند. به یاد داشته باشید که مسئله دولت با مسائل انتزاعی مانند قانون اساسی یا ایدئولوژی پیش نمی رود. او با مسائل واقعی سروکار دارد. سیم کشی قدرت واقعی است. چرا احمدی نژاد امروز سکوت کرده است؟ چون انگشت کوچک احمدی نژاد الان از حامد اسماعیلیون، کل مجاهدین خلق و رضا پهلوی قوی تر است. من برای حامیان احمدی نژاد احترام زیادی قائل هستم اما خود آقای احمدی نژاد را آدم خطرناکی می دانم. آقای روحانی هم کابل هایی دارد، نه در بین مردم، بلکه در قدرت. اگر روزی رهبر انقلاب نباشند در مورد پیامبر هم همین را می گوییم و اگر سیم کشی آقای روحانی روشن باشد همین آقای علم الهادی در خطبه ها از فضایل آقای روحانی صحبت می کند! جنگ جنگ قدرت است، هیچ کس با ایدئولوژی کاری ندارد.

زمان بازگرداندن جمهوری اسلامی فرا رسیده است

اکنون فرصت بسیار خوبی برای جمهوری اسلامی است اگر متوجه شود که انرژی خیابان به بهبود آن کمک می کند. اگر در این مجموعه حکمتی وجود دارد، اکنون فقط صحبت از این برخوردهاست.
همه تمدن های جهان با انتقاد از خود رشد می کنند. این انتقادات باید اجرا شود که متأسفانه چنین نمی شود. تکرار بیهوده کلمات ما را غرغر می کند. این جوانان در خیابان باید ببینند که سخنانشان عملی می شود وگرنه غر می زنند. به همین دلیل می گویم گفتگو بی فایده است.

دولت نباید مردم را مجبور به خشونت کند

من مخالف خشونت و حتی بیشتر با چرخه خشونت هستم. من با کسی که نمی فهمد امروز در سیستان چه می گذرد و شروع به توهین به مسائل اهل سنت کند، موافق نیستم. او هیچ کار خشونت آمیزی انجام نداد، اما به چرخه خشونت کمک کرد. چرخه خشونت به این معناست که اگر با یک معترض برخورد کنی، آنها با تو برخورد خواهند کرد. همینطور ادامه می یابد و جسد روی زمین می ماند. دوم اینکه من مثل شما از خشونت نمی ترسم. دولت نباید کاری کند که مردم فقط با زبان خشونت با آن صحبت کنند. در شرایط ایده آل می توان خون ریخت و دموکراسی را برقرار کرد، اما در حال حاضر در شرایط ایده آل نیستیم. این بخشی از این چرخه خشونت علیه مردم نیست.

مخلص منم که جام زهر امام را نوشیدم

من جنگ فنلاند با استالین را رهبری می کنم. در میانه این جنگ، با وجود شجاعت هایی که رخ داد، مردی در میانه به عنوان نخست وزیر فنلاند برای مذاکره رفت. من هم به این هافبک وفادار هستم. به خاطر فنلاند امروزی و پیشرفتش. مخلص آن که جام زهر امام را نوشید. من به همه هافبک ها از کوام تا هاشمی ارادت دارم. همچنین همه ما نمی توانیم هافبک شویم، زیرا هافبک ها نیاز به قدرت دارند و قدرت خود را از این تفاوت می گیرند. اگر اختلافی نباشد کشور با همین روند به ورطه ورطه می رود. اگر امروز تظاهرکنندگان در خیابان ها نبودند، هیچ کدام از صحبت های ما انجام نمی شد. توانایی من برای صحبت کردن امروز خلاف آن است.

اراده مردم را با آمار انتخابات مجلس می توان فهمید

در دنیا وقتی رفراندوم داریم که نتیجه مشخصی دارد و می خواهیم تصمیم بگیریم. در ایران کنونی، این ایده رفراندوم نتیجه مشخصی دارد، بنابراین قابل درک است که رژیم نمی‌خواهد رفراندوم برگزار کند، اما باید به این تغییر احترام گذاشت و درک کرد که امروز همه به دنبال تغییر هستند. دولت نیازی به درک اراده مردم با رفراندوم ندارد، با آمار انتخابات مجلس قابل درک است و همین آمار امروز هم در حال کاهش است.

کاش می توانستم بلندتر با رهبر صحبت کنم

من سال 87 به رهبری نامه نوشتم و گفتم ما مردمی هستیم که احمدی نژاد را دوست نداریم و شما را دوست داریم. جایگاه ما در طیف سیاسی کشور کجاست؟ جواب خوبی نگرفتم حالا ای کاش می توانستم آن کلمات را با صدای بلند بگویم.

رهبران حاضر به تغییر نیستند

بله حتما شنیده اید ولی در مورد تغییر عملی نظر من با شما یکی است. من آقای خامنه ای را دوست دارم اما فکر می کنم فعلاً تمایلی به تغییر ندارد و اتفاقاً برخی تغییرات فقط از طریق رهبری امکان پذیر است.

دیدگاهتان را بنویسید