سیل اتاق های فکر و پروژه های ناتمام


ساعت: 23:17
تاریخ انتشار: 14/12/1400
کد خبر: 1815596

بررسی راههای ارتباط نهادهای تحقیقاتی و تولیدی با سیستم مدیریت در گفتگو با دکتر مهدی فصیحی هرندی;

ما اتاق فکرهای زیادی داریم. اما اگر فرض کنیم که آنها فعال هستند، بیشتر روی موضوع کار می کنند. یعنی مثلاً بحث فساد را مطرح می کنند اما در یک ساختار و سازمان خاصی نمی توانند بحث فساد را حل کنند. این نقطه عطف نظام حکومتی و نهاد علم است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از “سدید”؛ رفع شکاف بین نهاد علم و مدیریت که با سیستمی از مسائل مختلف و پارادایم های مختلف اداره می شود، موضوعی پیچیده است و برای ارائه برنامه ریز از مدل موجود به مدل مورد نظر، ابتدا نیازمند آسیب شناسی مشکلات ساختاری موجود هستیم. . به همین منظور با دکتر مهدی فصیحی هرندی، پژوهشگر سیاست و فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی دلفی هلند – دکترای مدیریت و برنامه ریزی آب – و محقق مرکز مطالعات راهبردی ریاست جمهوری گفت و گو کردیم.

آقای فصیحی! به نظر شما آیا در نظام دانش و حکمرانی ایران ارتباطی بین نهادهای تولید علمی و حکمرانی وجود دارد؟ کیفیت رابطه این دو در جامعه و نظام حکومتی ایران چگونه است؟ آیا مدلی برای این رابطه در جامعه ما وجود دارد؟

فصیحی هرندی: ارتباط قابل توجهی ندارند. در عمل رابطه بدنه نظام حاکمیتی کشور با نهادهای علمی کاملاً به رژیم حکومت بستگی دارد. منظور از نظام مدیریتی، ارگانی است متشکل از عناصری که عمل مدیریت را تکمیل و اجرا می کنند و رژیم به معنای حقوق، قوانین و رویه های تصمیم گیری است. این دو به اصطلاح با نهاد علم و اندیشه در هم تنیده نیستند. شیوه های فعلی غیر علمی هستند! علم و سیاست هیچ وجه اشتراکی ندارند. زمینه های همزیستی این دو باید فراهم شود; و اندیشکده های مشکل محور راه حل هستند. ما اتاق فکرهای زیادی داریم. اما اگر فرض کنیم که آنها فعال هستند، بیشتر روی موضوع کار می کنند. یعنی مثلاً بحث فساد را مطرح می کنند اما در یک ساختار و سازمان خاصی نمی توانند بحث فساد را حل کنند. این نقطه عطف نظام حکومتی و نهاد علم است. مشکلات این دو نهاد مشترک نیست. بنابراین اصل رابطه نهاد علم و نظام حکومتی باید در دو جا شکل بگیرد که در یادداشتی در سال 1395 به بهانه بحث آب به آن اشاره کردم. در این یادداشت نوشتم که دانشگاه خارج از حصار خود بی اطلاع است. مشکلات او مسائلی است که در خارج از دانشگاه به او مربوط نمی شود. البته از آن زمان به بعد در بحث زیرساخت ها بیشتر اتفاق افتاد و دانشگاه به کمک نظام حاکمیتی آمد. اما این یک روال نیست. به عنوان مثال در بحث مدیریت آب، موضوع احیای دریاچه ارومیه و موضوع کمیته ملی سیل که به دانشگاه شریف و دانشگاه تهران واگذار شد، نمونه هایی از کمک نهاد علم به دولت در زیرساخت ها است. پروژه ها؛ از سوی دیگر، از آنجایی که دانشگاه نیازهای مالی خود را از بودجه عمومی کشور تامین می کند و حتی سرانه نیز با توجه به تعداد دانشجو دریافت می کند، باید برای ارائه راه حل مشکلات، پول کمتری جذب کند. علاوه بر این، شبکه موضوعاتی که نهاد علمی تعریف می کند، بیشتر علم برای علم است. دلایل این امر به تفصیل بیان می‌شود و می‌گویند اصلی‌ترین آن این است که سازوکارهای ایجاد انگیزه و ارتقای دانشگاه‌ها مبتنی بر تهیه مقالاتی است که لزوماً به مشکلات نمی‌پردازند.

نقش اتاق های فکر به عنوان حلقه ها در فرآیند پردازش تولید دانش از یک سو و استفاده از علم در فرآیند مدیریت چیست؟

فصیحی هرندی: در خصوص اتاق های فکر، در کشور با سیل مواجه هستیم، باید بگویم دلیل وجود اتاق فکر روشن است. بنابراین، اتاق فکر ممکن است لزوماً از کل سیستم مدیریت پشتیبانی نکند. افکار باید مشکل محور باشند، اگر فرصت ندارند، در شرایط بحرانی برای جلب حمایت مالی و غیره تلاش کنند. اما با توجه به وجود چنین آسیب هایی، روند کلی اتاق های فکر از نظر عددی مثبت است و در آینده به سراغ کیفیت اتاق های فکر خواهیم رفت.

آیا ناتوانی اندیشکده‌ها در حمایت از نظام مدیریتی به جهت‌گیری مشکل‌زا یا عدم پذیرش آن‌ها از سوی هیئت حاکمه یا دلایل دیگر مربوط است؟

فصیحی هرندی: فکر می کنم این اولین مورد است. خود اتاق فکر باید با مشکلات سیستم مدیریت تعامل داشته باشد و راه حلی بیابد. من آن را فرصت طلبی مثبت می نامم.

ارتباط مؤسسات پژوهشی و تولیدی با معضلات اجتماعی و دغدغه های جاری مردم از یک سو و بازدهی فرآیند تحقیق و تولید چیست؟

فصیحی هرندی: ببینید در دنیا مسائل و اولویت بندی آنها در اتاق های فکر و نهادهای علمی عمدتاً خارج از نظام حکومتی صورت می گیرد. بنابراین، هنگامی که موضوع تعریف و اولویت بندی می شود، شیوه حاکمیتی که به طور طبیعی تعریف شده است، به طور خودکار رابطه بین نهاد علم و مسئله را روشن می کند. بنابراین در چرخه تولید علمی به اصطلاح عمل شکل می گیرد. به عبارت دیگر، سیاست گذاری علمی و عملی در حال ظهور است، زیرا مشکل، مشکل زمین بوده است. البته کارایی تحت تأثیر عوامل دیگری است و ارتباط سیستماتیک با مؤسسه پژوهشی لزوماً اثربخشی سیاست ها را تضمین نمی کند.

مدیریت علم و نهاد علم مذموم است اما در شرایط فعلی کشور ما اجتناب ناپذیر به نظر می رسد! مشکل مؤسسات تحقیقاتی این است که کاملاً به بودجه دولتی وابسته هستند. تا زمانی که این اجازه داده نشود، نمی توانیم به عدم مداخله فکر کنیم. نهاد تولید علمی باید در روندی تدریجی با مشکلات کشور پیوند بخورد

اتاق فکر و نهادهای خارج از نظام حکومتی مزایای بسیاری دارند، اما چگونه می توان یک نهاد دولتی را ملزم به اطاعت از دستورات نهادهای علمی خارج از نظام حکومتی کرد؟

فصیحی هرندی: گوش به فرمان نکنند. ما می گوییم اتاق فکر و نهاد علم باید واسطه های صادق باشند. یعنی بر اساس مشکلات و فرصت هایی که ارائه کردید، گزینه های متناسب با قابلیت ها و ظرفیت های سیستم مدیریتی را ارائه دهید. این سیستم اطلاعات و ابزارها را مدیریت می کند و به آنها گزینه های پولی می دهد. در نهایت، انتخاب با سیستم مدیریت است. آژانس املاک شما را ملزم به انجام این کار نمی کند، بلکه از شما می پرسد که کدام منطقه را می خواهید، چقدر پول دارید، چند اتاق خواب می خواهید و غیره. سپس گزینه ها را ارائه دهید و شما انتخاب کنید. رابطه نهاد علم و مدیریت دقیقاً مانند دلال صادق و مشتری است.

آیا به نظر شما نهادهای تولید علم و پیوندهای بین آنها و مدیریت، شناختی از شرایط جامعه و اولویت های برنامه ریزی و مدیریت دارند؟

فصیحی هرندی: شبکه مشکلات استان باید در یک بازه زمانی مشخص تعریف شود، مثلاً اگر برنامه پنج ساله داریم، هر پنج سال یکبار شبکه مشکلات استان به روز شود تا نقشه ایجاد شود. همزمان با تغییر و تغییر. تلاش زیادی شده است، اما شبکه ساخته نشده و این دو نهاد به هم متصل نیستند، زیرا زبان دانشگاه و زبان سیستم مدیریتی متفاوت است و درک متقابلی وجود ندارد. البته می توان تخلفاتی را پیدا کرد اما در کل جواب شما منفی است. دانشگاه باید پشت کامپیوتر بایستد و به طبقه اجتماع و بیرون حصار دانشگاه نگاه کند.

دانش نخبگان باید به یک تجربه عمومی تبدیل شود تا آنقدر قوی باشد که مبنای سیاستگذاری باشد.نهادهای علمی تا چه اندازه از این موضوع آگاه هستند؟

فصیحی هرندی: اولین کار این است که از نخبه گرایی و نخبه گرایی صرف نظر کنیم. به نظر من این یک مشکلی را به مشکلات کشور اضافه کرد، منظورم دولت نخبگان است که تعریفش خیلی مشخص نیست. دانش محدود به محدوده خاصی نیست. هر دانشی ارزش خود را دارد، بنابراین مکان استفاده از این دانش مهم است. سپس سیستم مدیریت باید صبر استراتژیک را تمرین کند. تجربه دانش نهادهای علمی نیازمند صبر و حوصله است که معمولاً در دولت ها به عنوان نماد حاکمیت اتفاق نمی افتد. به همین دلیل است که رابطه اصلا شکل نمی گیرد چه برسد به اینکه تقویت شود.

برای دستیابی به اجماع نظر و ارائه الگوی عملیاتی به سیاستمداران، نوعی سردرگمی و سردرگمی بین نخبگان و علمای علوم مختلف وجود دارد. آیا این عدم اجماع طبیعی است یا خلاف قاعده؟

فصیحی هرندی: سوال عالی! این را از این منظر ببینید که دانشمند در هر مورد بر اساس روش، فرضیه و روش علمی، راه حلی برای یک مسئله ارائه می دهد. این ربطی به مدل کار ندارد. سردرگمی که شما به آن اشاره می کنید این است که اولاً، بسیاری از مدل های پیشنهادی به هیچ وجه راه حل عملیاتی نیستند، زیرا مشکل به درستی توضیح داده نشده است. یعنی دو به اصطلاح دانشمند یا دو نخبه برای دو مشکل مختلف در دو سطح متفاوت که ظاهر یکسانی دارند راه حل ارائه می کنند. بنابراین، معرفی مدل عملیاتی بخشش، اجماع در صورت موضوع یا به اصطلاح موضوع کلی است. آن وقت ما سردرگم نخواهیم شد.

نظر دستگاه های سیاست گذار در مورد رویکردهای مشارکت در فرآیند سیاست گذاری چیست؟

فصیحی هرندی: البته موضوع به موضوع خیلی فرق می کند. در سطح تصمیم گیری، ذینفعان و کارشناسان درگیر هستند و اینکه آیا سازوکار مطلوب است یا خیر، بحث دیگری است. اگر می بینید که بوروکراسی کشور عاشق کارگروه است و ما تعداد زیادی شوراهای عالی داریم، یعنی روی کاغذ به این نیاز پرداخته شده است، اما مشکل اینجاست که ما افراط کرده ایم، بنابراین این همه مسئولیت را تقسیم کرده ایم. که هیچ کس دیگری مسئولیت تصمیمات را بر عهده نمی گیرد. چنین نخواهد بود، زیرا همه در یک موضوع درگیر هستند. این آسیب فقدان سازوکار مشارکت است.

در نگاه اول دخالت دستگاه های دولتی در نهاد تولید علمی را چگونه ارزیابی می کنید؟

فصیحی هرندی: به نهاد علم در دانشگاه فکر کنید تا بتوانم نظر بدهم. حاکمیت علم و نهاد علم به طور کلی مذموم است، اما در شرایط فعلی کشور ما اجتناب ناپذیر به نظر می رسد! مشکل مؤسسات تحقیقاتی این است که کاملاً به بودجه دولتی وابسته هستند. تا زمانی که اجازه داده نشود، نمی توانیم به عدم مداخله فکر کنیم. نهاد تولید علمی باید در روندی تدریجی با مشکلات کشور پیوند بخورد. برای حل مشکل، البته باید پول را شخص درگیر مشکل پرداخت کند. از این رو به تعریف شبکه مشکلات کشور که رابطه صاحب مشکل با نهاد علم به عنوان یک تحلیلگر است باز می گردم. اگر بخواهم از این منظر به سوال شما پاسخ دهم، عملکرد دولت در چهار دهه اخیر زیر میانگین دوازده است و بر اساس معیارهای ارزیابی دانشگاه، دولت «مشروط» است!

/ انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید