شاهکار تاریخی در تیم ملی قبل از جام جهانی؛ یک شوک برای ایرانیان

شاهکار تاریخی در تیم ملی قبل از جام جهانی؛  یک شوک برای ایرانیان

پیش از آن همیشه زمزمه اختلاف در تیم ملی ایران شنیده می شد. مثلاً می دانستیم خداداد عزیزی و علی دایی در تیم سال 1377 گاهی با هم درگیر می شوند یا مثلاً رابطه دایی و کریمی در تیم 2006 اصلا خوشایند نبود. اما اکنون باید همه آنها را فراموش کنیم. لقب پرتقاطع ترین تیم تاریخ فوتبال ایران احتمالاً به خاطر قدرت برازنده تیمی است که بازیکنانش در آستانه جام جهانی به صورت نیمه تمام مقابل هم قرار می گیرند و آشکارا در فضای مجازی علیه کادر فنی موجود موضع می گیرند. فضا. نمی دانیم شاید قبلاً چون فضای مجازی وجود نداشت، چنین حرکاتی به چشم نمی آمد، اما بی اغراق آنچه را که این روزها در تیم ملی ایران می گذرد، «ننگ تاریخی» بنامیم. بلایی که ناشی از ناکارآمدی و بلاتکلیفی مدیران فوتبال و ورزش کشور بود و دامنه آن به سهم خواهی بازیکنان هم کشیده شد.

2 تیم در یک تیم
شما از قبل اصل موضوع را می دانید. با بالا گرفتن شایعات اخراج دراگان اسکوچیچ و بازگشت کارلوس کی روش به نیمکت تیم ملی ایران، جمعی از بازیکنان یک داستان حمایتی به نفع کادرفنی تیم ملی رقم زدند و خواستار عدم تغییر شدند. در این گروه بازیکنانی چون علیرضا بیرانوند، شجاع خلیل زاده، محمدحسین کنعانی زادگان، صادق محرمی، امید نورافکن، احمد نوراللهی، میلاد سرلک، سروش رفیعی، علی قلی زاده و سردار آزمون حضور داشتند. اما دقایقی بعد گروه دوم با انتشار مطلبی علیه گروه اول آنها را به دنبال منافع شخصی متهم کردند و تلویحاً خواستار تغییر کادر شدند. در این گروه بازیکنانی چون امیر عابدزاده، مرتضی پورعلیگنجی، مجید حسینی، میلاد محمدی، سعید عزت اللهی، امید ابراهیمی، سامان قدوس، علیرضا جهانبخش، احسان حیسفی، مهدی طارمی و کریم انصاری فرد حضور دارند. در واقع تیم ملی به دو گروه متخاصم تبدیل شده است. دردناکتر این است که گروه دوم نه تنها به دراگان اسکوچیچ حمله کردند، بلکه هم تیمی هایش را سودجو نامیدند. مطمئناً این سؤال به یک توهین خاموش در اردوگاه تبدیل خواهد شد و عادی سازی روابط به این راحتی نیست. یادآوری می کنیم که سردار آزمون و مهدی طارمی که زمانی زوج جدایی ناپذیر خط حمله تیم ملی به حساب می آمدند، از هر دو گروه سرشناس ترین چهره ها هستند اما حالا مقابل هم قرار می گیرند. خدا به داد این تیم جام جهانی برسه.

اکثریت به دنبال منافع شخصی هستند
کل این داستان یک تراژدی بزرگ است که حال آدم را بد می کند، اما آنچه غم انگیزتر است ظهور خودخواهی فاحش در این جنگ داستانی است. در یک روایت واضح تر، اکثر بازیکنانی که در مورد برد یا باخت اسکوچیچ موضع گرفتند، بیشتر به فکر موقعیت خود بودند. به غیر از افرادی مانند بیرانوند، کنعانی، امیری، طارمی و آزمون که جایگاهشان به نوعی تضمین شده است، بقیه نگرانند که شرایط آنها با حفظ یا تغییر کادرفنی خراب شود. افرادی مانند صادق محرمی، امید نورافکن، میلاد سرلک و علی کولی زاده حامی اسکوچیچ در این گروه قرار دارند. اینها در شرایط فعلی بازیکنان ثابت تیم ملی هستند و نگران هستند که با تغییر سرمربی جایگاه خود را از دست بدهند. در طرف مقابل هم تیمی هایی مانند پورعلیگنجی، میلاد محمدی، مجید حسینی، حیسفی، ابراهیمی و کریم انصاری فرد به وضوح گلایه دارند زیرا بازی های کافی دریافت نمی کنند. بسیاری از این افراد حتی در تیم باشگاهی خود بهترین شرایط را نداشته اند اما امیدوارند که تغییر کادرفنی معجزه کند و ناگهان سهم بیشتری از مسابقات تیم ملی در جام جهانی را به خود اختصاص دهند.

آیا تغییر مربیگری وحدت را باز می گرداند؟
حداقل تا لحظه نگارش این خبر مشخص نیست که آینده سرمربی تیم ملی چه خواهد شد، اما حقیقت چشمگیر این است که در شرایط کنونی شاید تغییر کادر فنی نتواند اتحاد را به تیم ملی بازگرداند. . تیمی که بازیکنانش از توان خود فراتر رفتند و ننگ چشم به چشم بین آنها شکسته شد.

مربی خونه به خونه که جنگ خارجی ها رو برد؟
در این سال ها نام کارلوس کی روش پای بسیاری از بازیکنان دوقطبی فوتبال ایران است. کی روش – برونکو، کی روش – رحمتی، کی روش – علی کریمی، کی روش – ویلموتس و حالا کی روش – اسکوچیچ. در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری مشهود است که برخی به دنبال بقای دراگان اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی حداقل تا پایان جام جهانی هستند و برخی دیگر به بازگشت کارلوس کی روش نگاه می کنند. جنگ در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی شدت گرفته است اما شاید برنده این نبرد شخص دیگری باشد. در واقع، با جو ایجاد شده، همانقدر که ادامه حضور دراگان اسکوچیچ با وجود اصطکاک دشوار است، بازگشت کی روش قطعا مخالفت های زیادی را به همراه خواهد داشت. به خصوص که در 2 تیم بعدی خود پس از ایران ناکام ماند و در مجموع در 5 تورنمنت با کلمبیا و مصر شکست خورد. انتخاب یک سرمربی خارجی دیگر ممکن است با توجه به زمان کوتاه باقیمانده دشوار باشد. 4 ماه و فقط 2 بازی دوستانه زمان بسیار کمی است تا یک مربی بیاید و بر تیم مسلط شود. درنتیجه اگر دیدید با انتخاب یک سرمربی بومی تیم ملی، کاستی های مدیران فوتبال ایران کامل شده است، تعجب نکنید. چیزی که شاید سرسخت ترین حریفان اسکوچیچ و کی روش انتظارش را نداشتند!

دیدگاهتان را بنویسید