طوفان شبانه سیاوش یزدانی در برابر مجیدی و آجرلو

من نمی دانستم سهمیه سپاه هستم. استقلال و مجیدی خیالم را راحت کردند که مشکل حل می شود. اوضاع به قدری خراب بود که به غیر از 10 به کلانتری رفتم و برای تمرین دیر رسیدم و آقای مجیدی گفت: «چرا دیر آمدی تمرین کنی و اجازه تمرین نداری؟» گفتم: «آقای مجیدی». ، حالم بد است.” به آقای آجرلو زنگ زدم و گفتم این وضعیت من است، اما او حتی ناراحت شد: «چرا پیگیری کردید که گفتم مشکل حل می‌شود؟» گفتم اگر گفتید راه حل است، خیالم را راحت کنید. احساس می کنم دعوای بین استقلال و سازمان جذب شروع شده و دود این اتفاق به چشم ما رفته است. و روح ما خبر نداشت. اگر قرار بود سرباز می شدیم، می گفتند برو فجرسپاسی.

بازیکن استقلال ادامه داد: باشگاه ذهنم را سبک کرد. حتی تا امروز امیدوار بودم و با تیم به مشهد رفتم. امروز در رختکن گفتم تکلیف من چیست؟ گفتند در فجر از تو تشکر کردیم و سه ماه دیگر به استقلال برمی گردی و بازی می کنی. این را پنج ماه است که به من گفته اند. اگر من سرباز بودم زودتر می گفتند. چرا با آینده من بازی کردند؟ مقتول سیاوش یزدانی بود. با این شرایط آینده ام تباه می شود. 30 سال زحمت کشیدم و بازیکن استقلال و تیم ملی شدم. در اثر غفلت، تمام زندگی من تباه شده است. نمی دونم به کی اعتراض کنم؟ چه کسی پاسخگوی عذاب آینده من خواهد بود؟

او یادآور شد: “حتی باشگاه به من گفت که این وضعیت حل خواهد شد.” به من گفتند بیا و قراردادت را تمدید کن. داشتم درسمو یاد میگرفتم من دانش آموز بودم. من نماینده همه فوتبالیست های تحصیل کرده بودم. آنها به خاطر یک داستان بسیار آسان در کنکور من شرکت کردند. میگم یه اتفاقی برام افتاده من نماینده همه جوانان این کشور هستم. سربازها مقدس هستند و همه ما باید یک روز برویم. الان در شرایطی هستم و به جایگاهی رسیده ام. دو ماه به من فرصت بده تا کنکور بدم و برم دانشگاه. من جوان سالمی بودم که درس می خواندم و ورزش می کردم. من اشتباه نکردم. این اختلاف بین سازمان جذب و باشگاه استقلال بود. حالا یک درخواست کمک دارم. دو، سه ماه به من فرصت دهید تا به مدرسه و زندگی ام بروم. اگر الان بازی نکنم همه چیز از بین می رود و خدا می داند چه بلایی سرم می آورد.

یزدانی به درخواست مسئولان کشیک و نهادهای کشوری گفت: سرم و خانواده ام از دست رفته است. کاملا اشتباه بود نمیدونم کی اشتباه کرده دستم را برای کمک به مسئولان دراز می کنم. قانون باید از یک جوان کمک کننده حمایت کند. انتظار دارم قانون از من حمایت کند. من شهروند مفیدی بودم. برای کنکور قبول میشم. دو سه دلیل برای حمایت از من دارم. دو، سه ماه برای کمک. سربازان در این شرایط برای من مقدس نیستند زیرا به آینده من آسیب می رسانند. حالا قانون می تواند به من کمک کند. دو، سه ماه به من فرصت دهید تا به مدرسه بروم. از آنها می خواهم به من کمک کنند. لطفا. شاید مرد جوانی راهی خاکی شده است. احساس می کنم آنها می توانستند کمک کنند، اما باشگاه چیزی گفت که کار را انجام داد.

ملی پوش گفت: من نمی دانم قانون چگونه است. اگر بتوانند دو، سه ماه به من فرصت دهند. فکر کنم جواب کنکور اوایل اردیبهشت بیاد. من زحمت کشیدم باورم نمیشه همچین اتفاقی برام افتاده تا دو روز پیش نمی دانستم چه خبر است. لطفا. نمی دانم چه جنگی با باشگاه استقلال دارند. اگر آغوش باز دارند به من کمک کن. الان داره به زندگیم ضربه میزنه چند ماه به من فرصت بده پنجره نقل و انتقالات اکنون بسته است.

وی ادامه داد: همین الان از چه کسی بگیرم؟ باور کردنی نیست که بعد از این همه دردسر در چنین روزی افتادم. فوتبالیست شدن و درس خواندن خیلی سخت است. امیدوارم به من کمک کنند.

دیدگاهتان را بنویسید