غزه، سودای اسرائیل حذف کامل فلسطینیان از موطن شان است

مشخصاً در سال ۱۹۹۳، تعداد افرادی که به کمک‌های سازمان ملل و فعالیت‌های آژانس پناهندگان فلسطینی-سازمانی بشردوستانه برای کمک به پناهندگان فلسطینی در سرتاسر جهان- برای زندگی وابسته بودند به ۸۰ هزار تن رسید. این رقم تا پایان برنامهٔ حفاظت از مرز به ۸۳۰ هزار نفر رسید.

سال ۱۹۹۱ دوران نخستین انتفاضه نیز بود، طغیان مردمی و عموماً عاری از خشونت فلسطینیان، (انتفاضه در اواخر سال ۱۹۸۷ جرقه خورده بود). در جریان انتفاضه فلسطینی‌ها به انحاء متفاوت شورش کردند، با نافرمانی مدنی، با اعتصابات عمومی، بایکوت‌های اقتصادی و مقاومت اقتصادی و با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف . در مارس ۱۹۹۳، زمانی که اسرائیل سیاست محاصره را هم در منطقه کرانه باختری رود اردن و هم در غزه آغاز کرد (اسرائیل غزه را در میان حصارهای واقعی محصور کرد)، این حصار‌ها به اسرائیل این امکان را می‌دادند تا حرکت مردم و محصولات را هم در داخل و هم در بین مناطق غیرمجاور تحت کنترل داشته باشد. اسرائیل در اقدامی که مصداق محاصره مطلق است، ورود و خروج فلسطینیان از تمامی مناطق را ممنوع کرد، این زمانی بود که مرز‌ها نیز کاملاً توسط اسرائیل کنترل می‌شدند، در این مقطع اقتصاد غزه کاملاً به اسرائیل وابسته شد و از اتکای به خود ناتوان شد. تمامی این وقایع پیش از نخستین حمله شهادت طلبانه حماس به یک شهروند اسرائیلی بود. ٩ ماه بعد، اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) پیمان اسلو را امضا کردند. زمان کوتاهی پس از آن، شیمون پرز رئیس جمهوری وقت اسرائیل در جریان کنفرانسی به یونسکو اعلام کرد که به نوار غزه به عنوان منطقه‌ای نظر می‌کند که قرار است به تدریج به یک دولت فلسطینی بدل شود، در حالی که کرانه باختری رود اردن به حکومت مستقلی متشکل از ساکنان فلسطینی و اسرائیلی بدل خواهد شد که وضع آن و مرز‌هایش دست آخر روشن خواهد شد.

تا کریسمس سال ۱۹۹۴، اسرائیل غزه را مهر و موم کرده بود، آن را در مسیر عدم گسترش انداخته بود و از نزاع گسترده‌تر فلسطینی- اسرائیلی منفک کرده بود، با این نیت که آن را به یک حکومت فلسطینی مستقل بسیار کوچک بدل کند، تمامی این وقایع پیش از آغاز حملات شهادت‌طلبانه حماس بر علیه اسرائیل رخ دادند.

حماس نخستین حمله شهادت طلبانه خود در ۶ آوریل ۱۹۹۴ را در پاسخ به کشتار ۲۹ نمازگزار فلسطینی انجام داد که در «مسجد ابراهیم» در «هبرون » نماز می‌خواندند. در سال ۲۰۰۰ و در جریان آغاز دومین انتفاضه، اسرائیل اعلام کرد که در مناطق اشغالی کرانه باختری رود اردن و نوار غزه درگیر «نزاع مسلحانهٔ مختصری» شده است و به نحو بی‌سابقه‌ای نیروهای نظامی خود را علیه فلسطینیان به کار گرفته است. این حملات نظامی شامل استفاده از نیروهای هوابرد غیرمجاز، قتل‌عام هدفمند و بمباران‌های هوایی می‌شد. در این دوران بود که حماس نخستین موشک هوایی خود را در مارس ۲۰۰۱ بر علیه اسرائیل به‌کار برد.

در آوریل سال ۲۰۰۴، نخست وزیر آریل شارون در یک کنفرانس عمومی اعلام کرد که به شرط کنترل بر نواحی مسکونی کرانه باختری رود اردن، غزه را‌‌ رها خواهد کرد. مشاور ارشد شارون، «داو ویسگلس»، گفت: «منظور ما از این اقدام این است که آنقدر  «گاز فرمالدئید ذخیره کنیم که در برخورد با فلسطینی‌ها دیگر نیازی به پروسه سیاسی نباشد. »

اسرائیل آماده‌سازی خود در جهت فرآیند رها کردن غزه به طور کامل را با کمپین‌هایی نظامی عملی کرد که هنوز هم ادامه دارند، نخستین کمپین‌ها در آوریل سال ۲۰۰۴ آغاز شد و در آگوست و سپتامبر ۲۰۰۵ ادامه یافتند با این هدف که مناطق حائل میان اسرائیل و نواز غزه را هم در شمال و هم در جنوب بسط دهند.

اسرائیل، حتی بعد از ادعای دست برداشتن از غزه، جنگ‌های مختلفی را بر علیه نوار غزه آغاز کرده است. اسرائیل در ژانویه سال ۲۰۰۶ و در دوران انتخابات پارلمانی حماس در غزه محاصره را تنگ‌تر کرد، اسرائیل در سپتامبر ۲۰۰۷ زمانی که حماس در پاسخ به کودتای فتح –که از جانب آمریکا حمایت می‌شد-فتح را از غزه بیرون کرد، حماس را یک «نهاد خصمانه» خواند. بعد از آنکه حماس قدرت را در غزه به دست گرفت، اسرائیل، آمریکا و اتحادیه اروپا با همراهی یکدیگر محاصره زمینی و دریایی غزه را شدت بخشیدند. ترکیب محاصره و کمپین نظامی اسرائیل دست به دست هم دادند و در سال‌های اخیر بحران حقوق بشر را در غزه شدت بخشیده‌اند، در چنین حال و هوایی بود که فلسطینیان ناچار شدند برای زنده ماندن و مقاومت در برابر محاصره تونل‌های زیرزمینی حفر کنند.

کشاکش جزیی میان حماس و اسرائیل در این مقطع کماکان ادامه داشت تا این‌که مذاکرات آتش بس در ژوئن ۲۰۰۸ خاتمه یافت. با این حال تنها پس از ۴ ماه، اسرائیل آتش بس را نقض و جنگ ۲۲ روزه را آغاز کرد. جنگی که از ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸ تا ۱۸ ژانویه ۲۰۰۹ ادامه یافت.

در این جنگ خونین ۱۴۰۰ فلسطینی کشته شدند که بیش از ۳۰۰ تن از آن‌ها کودک بودند، رقم مجروحان چیزی در حدود ۴۳۰۰ تن بود که از این میان نیز ۱۱۰۰ تن کودک بودند. در طی این جنگ ۲۹۰۰ خانه، ۲۹ مدرسه، ۱۲۱ کارگاه تجاری وصنعتی و ۶۰ ایستگاه پلیس و ۳۰ مسجد ویران شدند. «ایهود باراک»، وزیر دفاع وقت اسرائیل مدت‌ها پیش از شروع این جنگ، برنامه‌ریزی برای آن را آغاز کرده بود، در واقع شواهد حاکی از آن است که برنامه‌ریزی برای این جنگ دقیقاً از شش ماه قبل آغاز شده بود، یعنی‌‌ همان زمان که اسرائیل در ژوئن ۲۰۰۸ به پای میز مذاکرات برای صلح و آتش بس رفته بود، در واقع درحال برنامه‌ریزی برای جنگی بود که بعد‌ها با عنوان عملیات «سرب گداخته» ، فاجعهٔ غزه و جنگ ۲۲ روزه شناخته شد.

بعد از این وقایع اسرائیل و حماس وارد دور تازه‌ای از مذاکرات صلح شدند، مذاکراتی که با ترور احمد الجباری –نماینده دیپلماتیک حماس در مذاکرات با اسرائیل- در نوامبر ۲۰۱۲ ناتمام باقی ماند. این ترور به دومین حمله نظامی بزرگ نظامی اسرائیل پس از سال ۲۰۰۸ منتهی شد، عملیات  «ستون ابر» که  طی هشت روز در آن ۱۷۷ فلسطینی کشته  و ۱۵۰۰ تن نیز مجروح شدند. و جنگ ها بدنبال هم باز ادامه یافت و جان‌های بیشتری گرفته شد. 

این‌که موشک‌های حماس، علت درگیری اسرائیل با فلسطینیان در غزه هستند، نمی‌تواند تبیین بسنده‌ای برای سیاست‌های خشونت‌طلبانه اسرائیل در قبال نوار غزه باشد. چنین روایتی از تبیین سیاست‌های اسرائیل در خصوص کرانه باختری رود اردن- که شامل شرق اورشلیم نیز می‌شود- نیز ناتوان است و یا در خصوص سیاست‌های اسرائیل در درون اراضی اشغالی – که در غیاب هر نوع موشک چه متعلق به حماس و چه به سایر سازمان‌ها-حذف، سلب مالکیت و سرکوب فلسطینیان در آن‌ها ادامه دارد.

سیاست‌های اسرائیل در قبال غزه از سودایش برای حذف و جابه‌جایی فلسطینیان از موطن تاریخیشان جدا نیست. توقف این خشونت مستلزم به کارگیری یک راه حل سیاسی گسترده است، راه حلی که بتواند با شرایط سکونت استعماری‌ای که تمامی فلسطینیان اکنون ناچار به تحمل آن هستند، دست به گریبان شود.

تا به این لحظه روابط فلسطین و اسرائیل از الگوی مشخصی که در بالا ترسیم کردیم، پیروی کرده است؛ اما پرسش این است که تا به کی؟

دیدگاهتان را بنویسید