معمای ناپدید شدن مرموز یک برادر و خواهر جوان

به گزارش شهروند، از این زنان و کودکان خبری نیست. فرزندان سه و پنج ساله این زن به طرز مرموزی ناپدید شدند و اثری از آنها نبود. این کودک ربایی پایانی تلخ و دردناک داشت.

دو روز بعد جسد دختر سه ساله در باغ پیدا شد. این در حالی است که جسد نیمه زنده برادرش در طرف دیگر پیدا می شود و او هم اکنون تحت درمان است.

هیچ کس نمی داند چه بر سر این بچه های کوچک آمده است. اما آثار جراحت در بدن آنها نمایان است. هیچ جانی در بدن این دختر وجود نداشت و حالا جسد پسر کوچک حافظه ای ندارد که بگوید چه بر سر آنها آمده است. او روی تخت بیمارستان تحت درمان است. اما مشخص است که او شکنجه شده است.

ارسال به خیرین تقلبی
ماجرای این کودک ربایی هولناک چهارشنبه شب اتفاق افتاد. وقتی زنگ یک خانواده افغانی را زدند. زن جوان در را باز کرد و با دو زن روبرو شد. زنانی که ادعای خوب بودن داشتند و می خواستند از وضعیت مالی این خانواده باخبر شوند. زن جوان حالا دلش شکسته بود. اینکه نمی تواند برای فرزندانش خرید کند و وضعیت مالی خوبی ندارند.

زنان نیکوکار به بهانه خرید کفش از این زن خواستند که به خانه بازگردد و کفش ها را برای بچه ها بیاورد. در همین فاصله کمی که زن جوان وارد خانه شد و برگشت، هیچکس دم در نبود. حتی بچه هایش که برای دیدن این خانم های خوب جلوی در آمده بودند.

وقتی مادر این دو کودک را به پلیس کلانشهر آوردند، هنوز از سرنوشت فرزندانش اطلاعی نداشت. او و همسرش تا صبح پنجشنبه خیابان ها را می گشتند و وقتی هیچ نشانی از فرزندانشان پیدا نکردند با پلیس تماس گرفتند.

ناپدید شدن مرموز یک خواهر و برادر
این زن در توضیح ماجرا گفت: در جنوب تهران در خانه خودمان نشسته بودم. عصر بود. زنگ در را زدند. در را باز کردم و دیدم دو زن جوان مقابلم هستند. گفتند بله. از وضعیت مالی ما پرسیدند. به آنها گفتم چقدر سخت زندگی می کنیم و وقتمان را می گذرانیم. پرسیدند بچه دارم یا نه؟ من هم گفتم دو تا بچه کوچیک دارم. گفتند بچه ها را بیرون ببر تا ببینمشان. دختر و پسرم را هم آوردم دم در.

گفتند می خواهند برای بچه هایم کفش بخرند. خوشحال شدم، خوشحالم، خوشحالم. از من خواستند که به داخل خانه بروم و کفش های بچه ها را به آنها بدهم تا برای بچه هایم کفش نو بخرند. من هم وارد خانه شدم.

چند ثانیه بیشتر طول نکشید. وقتی برگشتم، کسی دم در نبود. خیلی شوکه شدم. بچه های من هم همینطور. به اطراف نگاه کردم فایده ای نداشت. انگار ذوب شدند و رفتند زیر زمین. هیچ نشانی از فرزندانم نبود. تا صبح به دنبال آنها بودیم تا اینکه ماجرا را به پلیس اطلاع دادیم».

تماس صوتی مرموز کامپیوتر
با اعلام این شکایت بود که موضوع در دستور کار پلیس کلانشهر قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص توسط کارشناسان پزشکی قانونی اداره آگاهی پلیس آگاهی یزدم آغاز شد. چند ساعت از اعلام این شکایت می گذشت که مادر این دو کودک بار دیگر به پلیس مراجعه کرد و اظهارات عجیبی کرد.

او به پلیس گفت: «یکی با ما تماس گرفت و یک میلیارد تومان درخواست کرد. گفت اگر بچه هایمان را می خواهیم باید این پول را برایشان فراهم کنیم.

گفتیم وضعیت مالی خوبی نداریم اما انگار از کل زندگی ما خبر داشتند. گفتند ما می دانیم که شما یک خانه قدیمی در افغانستان دارید و باید آن را بفروشید و این پول را خیلی زود دریافت کنید. از این تماس متوجه شدیم که گویی افرادی که فرزندان ما را ربوده اند از قبل تمام زندگی ما را بررسی کرده اند. در ضمن فردی که با ما تماس گرفت صدای کامپیوتری داشت. معلوم نبود زن بود یا مرد. بنابراین، نمی‌توان مطمئن شد که چه کسی با ما تماس گرفته است.»

مرگ تلخ
با این اظهارات تحقیقات ادامه یافت تا سرانجام عصر جمعه حادثه تلخی رخ داد. رهگذران یک نوزاد دختر نیمه زنده را در یکی از پارک های استان تهران پیدا کردند. آنها بلافاصله موضوع را به ماموران کلانتری 152 هانی آباد اطلاع دادند. زمانی که ماموران به پارک رسیدند با جسد نیمه جان یک پسر بچه پنج ساله مواجه شدند. هر دو کودک به بیمارستان منتقل شدند. اما دختر سه ساله به دلیل شدت جراحات جان باخت.

این دو کودک فرزندان همان زن افغان بودند که توسط افراد ناشناس ربوده شدند. اگرچه آثار ضرب و جرح بر روی بدن این دو کودک مشهود بود، اما بررسی های اولیه نشان می داد که آنها ممکن است به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر یا خفگی دچار این وضعیت شده باشند. این پسر در حال حاضر تحت درمان است.

به دستور محمدتقی شعبانی بازپرس ویژه قتل در شعبه دهم دادسرای جنایی، جسد دختر جوان به پزشکی قانونی و پسر پنج ساله برای مداوا به بیمارستان منتقل شد. همچنین جرم شناسان پایگاه دهم پلیس آگاهی برای دستگیری عاملان این جنایت وارد عمل شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید