ناگفته ها و رازهای کارگردان «برادران لیلا»

همزمان با اکران فیلم «برادران لیلا» در فرانسه، سعید راوشیتی نویسنده و کارگردان این فیلم با نشریه سینمایی «c’est quoi le cinéma» درباره زوایای مختلف این فیلم گفت‌وگو کرد.

برادران لیلا به نویسندگی و کارگردانی سعید روستایی اولین نمایش جهانی خود را در بخش رقابتی جشنواره کن امسال داشت و در نهایت جایزه بهترین فیلم بخش اصلی این رویداد را از سوی هیئت داوران فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم دریافت کرد. (فیپرشی). شرکت «وایلد باچ» که حق پخش فیلم «برادران لیلا» را دارد، این فیلم دو ساعت و چهل و پنج دقیقه ای را از 24 آگوست در سینماهای فرانسه اکران می کند.

چرا اسم فیلم «Leila et ses frères» (نام فیلم به زبان فرانسوی Leila et ses frères) است و «لیلا و پدرش» نیست؟

سعید راوشی: این فیلم به فارسی برادران لیلا نام دارد. پدر در این فیلم بیشتر مانع است و برادرانش همان چیزی هستند که لیلا به آنها اهمیت می دهد. اما به نظر من شخصیت اصلی خانواده و هسته اصلی خانواده است و موضوع فیلم کاریابی است.

به نظر من تاثیرگذارترین سکانس فیلم سکانس عروسی است که به عنوان یک جشن شروع می شود و تقریباً به عنوان یک اعدام عمومی به پایان می رسد. از ساخت و توسعه این صحنه برایمان بگویید؟

راوشی: خنده دار است، یکی از دوستانم بعد از دیدن این صحنه به من گفت که این صحنه او را عصبانی کرده است و اگر برادران به عروسی می آمدند و کسانی را که با آنها درگیر بودند را می کشتند به دردش می خورد و اگر فیلم بود. به پایان رسید تماشاگران می توانند احساس خوبی در آنجا داشته باشند. پاسخ دادم بله، تماشاگر احساس خوبی خواهد داشت، اما دیگر منطقی در داستان من وجود نخواهد داشت و در این صورت این سکانس هیچ نقشی در ابتدا یا انتهای فیلم ندارد، تداوم داستان است که توجیه کننده است. ادامه فیلم در ایران ضرب المثلی هست که می گوید اگر می خواهی کسی را زمین بزنی باید از ارتفاع زیاد این کار را انجام دهی تا صدای شکستن استخوان هایش را بشنود. ایده واقعاً این بود که سقوط ناگهانی این شخصیت به جهنم را ببینیم و درست است که همه چیز در این ازدواج یک دروغ و فقط یک ظاهر است، اما ما باید خلأ مراسم را نشان می دادیم.

«بران لیلا» و «متری شیش و نیم» جنبه بسیار شکسپیرانه دارند، ارتباط شما با تئاتر شکسپیر چیست؟

رسچی: من نمایشنامه های زیادی از شکسپیر و دیگران خوانده ام، اما چیزی که باعث می شود در این فیلم به آن فکر کنید، تراژدی است. تاریخ شخصیت های من به شدت غم انگیز است. این فیلم بازتاب زندگی مردم ایران است که درگیر تورم هستند. فاجعه این است که طبقه متوسط ​​در حال ناپدید شدن است، فقرا فقیرتر می شوند و درصد بسیار کمی از جمعیت بسیار ثروتمند می شوند.

فکر می کردم رابطه خواهر و برادری شبیه خواهر و برادرهای فیلم پدرخوانده کاپولا است. آیا هنگام نوشتن فیلمنامه به موضوع فکر کردید؟

من عاشق پدرخوانده هستم و یکی از فیلم های مورد علاقه من است، اما به رابطه خواهر و برادری فکر نکرده بودم. از طرفی سکانسی دارم که مستقیماً به پایان قسمت اول «پدر خوانده» اشاره دارد. این صحنه تغییر لباس سیاه به سفید است و من واقعاً سعی کردم در تدوین، در صحنه‌پردازی، ارجاع واضحی داشته باشم تا به شاهکار کاپولا ادای احترام کنم.

این فیلم کجا فیلمبرداری شده؟ خانه قدیمی در فیلم استودیو بود؟

«در واقع دو خانه کوچک بود که در یک محله فقیرنشین در جنوب تهران پیدا کردیم و سعی کردیم آنها را با هم ترکیب کنیم و یک خانه، یک دکور فیلم 90 متری بسازیم. در واقع، نحوه کار ما روی صحنه، با تمام نورها و غیره، ممکن است شبیه یک استودیو باشد، اما یک مکان واقعی است. ما تغییرات زیادی ایجاد کردیم، حتی ستون‌هایی خریدیم تا فضا را آنطور که می‌خواستیم بسازیم. اکنون پس از پایان فیلمبرداری، مالکان محل را برای ساخت یک ساختمان 7 طبقه تخریب کرده اند.

من از خشونت و عصبی بودن شخصیت های لیلا و قاچاقچی فیلم بسیار متاثر شدم، این شخصیت ها برای من یک نقطه مشترک دارند که در واقع مبارزه با سرنوشتی است که بر خلاف میل آنها بوده است. شما هم مثل این شخصیت ها سینما را یک مبارزه می بینید؟

سینما برای من زندگی است و در نهایت زندگی یک مبارزه است. من فردی را نمی شناسم که از داشته های خود کاملاً راضی باشد. همه می خواهند اوضاع بهتر شود.

در فیلم «شش و نیم متر» دو بازیگر اصلی نقش یک پلیس و یک فروشنده مواد مخدر را بازی کردند. در این فیلم آنها با هم برادر هستند، با حفظ تنش، پویایی کاملاً متفاوتی بین دیالوگ ها وجود دارد. آیا این چیزی است که می خواستید بعد از فیلم قبلی خود در این روال با آنها کار کنید؟

در حین نوشتن به بازیگران فکر می کنم و به دلیل بازی در فیلم قبلی ام از آنها استفاده نمی کنم، هرچند با نوید و پیمان خیلی دوست هستیم. با این حال، بازیگران وقتی در ضمیر ناخودآگاه من می نویسند واقعاً به من دست می یابند.

در چند صحنه، خانواده را در حال تماشای تلویزیون به خصوص شبکه های خبری که دونالد ترامپ را نشان می دهند، می بینیم و همچنین آنها را در حال تماشای مسابقات کشتی زیادی می بینیم. از نفوذ فرهنگ آمریکا در ایران برایمان بگویید؟

وقتی صحبت از فرهنگ آمریکایی می شود، جایی در جهان را نمی شناسم که تحت تأثیر قرار نگرفته باشد. از سوی دیگر، مهم این است که ما شاهد برخورد خیر و شر هستیم، آیا واقعاً چیزی که آنها تماشا می کنند، اتفاق می افتد، صحنه سازی شده است؟ این یک لایت موتیف (الگوی تکرارشونده) است که در طول فیلم خواهیم دید، آیا واقعاً این پدر تمام پول خود را خرج هدیه این عروسی می کند؟ همچنین آیا این مراسم یک مرحله پنهان نیست؟ بنابراین این واقعیت که آنها کشتی را تماشا می کنند نمادی از همه اینها است

دیدگاهتان را بنویسید