چرا مجلس به بیکارترین و غیرمسئول ترین نهاد کشور تبدیل شده است؟ پارلمان با رقابت نهادی و سیاسی مواجه است

چرا مجلس به بیکارترین و غیرمسئول ترین نهاد کشور تبدیل شده است؟  پارلمان با رقابت نهادی و سیاسی مواجه است

روز جدید کیومرث اشتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در روزنامه شرق می نویسد: افزودن کلمه اسلامی به مجلس دهه 60 حاکی از آن است که مجلس یک حلقه فکری است و بنابراین قرار است مسائل دینی به جریان اصلی تبدیل شود. به عنوان محلی برای توزیع قدرت و تقابل قدرت گروه های اجتماعی در معاملات و مناسبات عادی مورد غفلت قرار گرفت و در عین حال به تدریج از تحمل هزینه های تصمیم گیری نظام سیاسی در تعاملات عرفی رها شد.

* وقتی مجلس غیرسیاسی می شود، یعنی بیشترین مکان برای «مشاوره فکری»، تکلیف «تعادل» نیروهای اجتماعی در خیابان مشخص می شود. در ایران، مجلس مستقل از سیاست (یعنی مبارزه برای قدرت) است و کارکرد سیاسی ندارد، بنابراین در زمان بحران هیچ کارکردی ندارد. گویی این تضاد اجتماعی در هیچ کجا یافت نمی شود.

* مجلس ایران از چند جهت با رقابت نهادی مواجه است: شورای مناسبت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی امنیت ملی و غیره. هر کدام از آنها عملاً قانون گذاری می کنند و همان وظیفه مجلس را انجام می دهند. دخالت و تعدد نهادی، قوه مقننه مجلس را به حاشیه برده و حتی آن را تضعیف کرده تا جایی که برخی مسائل اصلا جدی گرفته نمی شود. این بدان معناست که حتی کارکرد مشاوره فکری نیز نادیده گرفته می شود. مجلس دیگر حتی یک دایره افکار نیست.

* مجلس نیز با رقابت سیاسی مواجه است که از مهمترین آنها می توان به «نظارت برای تصویب» و پدیده «برون پارلمانی» اشاره کرد. تصویب نظارت در واقع یک «نهاد رویه ای» است که بر کارکرد سیاسی مجلس تأکید دارد و بازیگران سیاسی را به اقلیتی از هموطنان تقلیل می دهد. پدیده «برون پارلمانی» نیز باعث می شود که مجلس نماینده اجزای واقعی قدرت اجتماعی نباشد. در نتیجه «لابی‌های» بیرونی «لایه‌ای» هستند و در شکل‌دهی به دستور کار مجلس از جمله استیضاح، تحقیق و تفحص، حذف طرح از دستور کار و… مؤثر هستند.

*سیاستمداران مهم ترین «محصولات» یک مجلس و سرمایه اصلی آن هستند. مجامع به تدریج به سیاستمداران غذا می دهند. سیاستمدار فردی است که در لحظات حساس زندگی سیاسی یک ملت مورد استفاده قرار می گیرد و امواج هولناک را کنترل و تنظیم می کند. فشارهای سیاسی از جمله استفاده از ابزار نظارتی، مجلس را از وجود سیاستمداران سلب می کند و باعث می شود فشار همواره به بالا و پایین رژیم سیاسی منتقل شود. این یک خطر برای امنیت ملی و نظام سیاسی است، زیرا سر و شانه نمی تواند این همه بار را به دوش بکشد و در نهایت نهادهای واسطه «بوروکراسی» جایگزین سیاستمداران خواهند شد. «دفتر» و «دستگاه اداری» هرگز نمی توانند جای سیاستمداران را بگیرند. این دستگاه‌ها ذاتاً کارکردی بوروکراسی دارند و بد کارکردن و تبدیل آن‌ها به نهادی جایگزین ضررهایی را برای سیاستمداران ایجاد می‌کند.

* رقابت نهادی و سیاسی با مجلس ما را با پدیده «آرتریت نهادی» مواجه می کند. “آرتریت نهادی” زمانی است که یک موسسه تخلیه می شود. مانند پوکی استخوان؛ شکننده و ضعیف که دیگر نمی توانند بار «مبارزه اجتماعی» را به دوش بکشند.

*مجلس کشورها مبارزه ای را که در همه جوامع وجود دارد به درون نظام سیاسی می کشانند و آن را از طریق پارلمان حل می کنند و اجازه نمی دهند مبارزه برای قدرت که در بین مردم وجود دارد شکلی غیررسمی و مخرب پیدا کند. بخش مهمی از این مبارزات ربطی به ایدئولوژی های سنتی و مقدس ندارد، بلکه نتیجه عرف مردم است. بنابراین لازم نیست با افزودن عنوان اسلامی به مجلس، این همه معاملات و اختلافات رایج را به حوزه اندیشه اسلامی بکشانیم. اضافه شدن کلمه اسلامی در مجلس در دهه 60 این امر را ثابت کرد.

به طور خلاصه، باید مراقب بود که مجلس به غیرفعال ترین و غیرمسئول ترین نهاد کشور تبدیل نشود که منجر به فساد زیاد شود.

دیدگاهتان را بنویسید