چرا مذاکرات برای احیای برجام اینقدر پیچیده است؟ پیام قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای حکام علیه ایران چیست؟ و عواقب آن چیست؟ / مذاکرات در حال حاضر در حد میانی است

چرا مذاکرات برای احیای برجام اینقدر پیچیده است؟  پیام قطعنامه پیشنهادی آمریکا در شورای حکام علیه ایران چیست؟  و عواقب آن چیست؟  / مذاکرات در حال حاضر در حد میانی است

روز جدید برخلاف خوش بینی ابراز شده توسط جوزف بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی، مذاکرات وین هنوز ناشناخته است. به نظر می رسد تصمیم جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای نگه داشتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی نشان می دهد که واشنگتن پذیرفته است که شانس امضای توافق هسته ای جدید با ایران در سال جاری کاهش یافته است. علاوه بر این، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) در گزارشی روز دوشنبه اعلام کرد که ایران طی سه سال گذشته پاسخ‌های «از لحاظ فنی معتبر» به سؤالات آژانس درباره کشف مواد هسته‌ای در ایران ارائه نکرده است.

برخلاف خوش بینی ابراز شده توسط جوزف بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی، مذاکرات وین هنوز ناشناخته است. به نظر می رسد تصمیم جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای نگه داشتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان های تروریستی نشان می دهد که واشنگتن پذیرفته است که شانس امضای توافق هسته ای جدید با ایران در سال جاری کاهش یافته است. علاوه بر این، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) در گزارشی روز دوشنبه اعلام کرد که ایران طی سه سال گذشته پاسخ‌های «از لحاظ فنی معتبر» به سؤالات آژانس درباره کشف مواد هسته‌ای در ایران ارائه نکرده است.

برای بررسی این تحولات، رحمان قهرمانپور، تحلیلگر تحقیقاتی بین‌المللی مصاحبه شد.

* آقای قهرمان پور! با توجه به گزارش فصلی آژانس و جزئیاتی که درباره ذرات اورانیوم منتشر کرد، چقدر احتمال دارد که جو شورای حکام برای ایران خطرناک باشد؟ در این صورت پس از تصویب قطعنامه چه اتفاقی برای ایران خواهد افتاد؟

بحث آژانس چندین موضوع را در بر می گیرد. یکی موضوع بازدید و ارائه اطلاعات در مورد مکان هایی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران درخواست کرده است. در ماه مارس، دو طرف برای ارائه اطلاعات لازم و بسته شدن پرونده به توافق رسیدند. اکنون رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مدعی است که ایران هیچ همکاری یا ارائه اطلاعاتی نداشته است. با این تفاسیر اختلاف نظر وجود دارد و گزارش کامل آژانس باید منتشر شود تا بفهمیم اسناد آژانس برای چیست. اما اینکه آیا این جلسه شورای حکام به قطعنامه منتهی می شود یا خیر، در پاسخ باید بگویم که به نظر من قطعنامه بعید به نظر می رسد، اما اگر مواضع اروپایی ها و آمریکایی ها در چند روز گذشته تندتر شده باشد، آنها تصمیم خواهند گرفت. بیانیه و از ایران بخواهید. همکاری بخواهید. زیرا قطعنامه وزن حقوقی بسیار بیشتری دارد و باید با اجماع تصویب شود. دولت ها نیز ممکن است با این تفاسیر مخالفت کنند که کار را دشوار می کند. بنابراین ممکن است مانند سری قبل اظهاراتی داشته باشند یا نکنند و تنها در شورای حکام اروپا از ایران درخواست همکاری بیشتر خواهد کرد.

این بدان معناست که فضای شورای حکام آژانس تا حد زیادی تابع رویدادهای سیاسی خارج از شورای حکام آژانس و آژانس بین المللی انرژی اتمی است. به عبارت دیگر، بحران از خود سازمان شروع نمی شود، بلکه از بیرون به وجود می آید و سپس انعکاس آن را در شورای حکام مشاهده می کنیم. شورا به ارائه گزارش فنی خود پس از بحران در خارج از کشور ادامه می دهد. گویی هر چه ایران و غرب یکدیگر را بیشتر درک می کردند، لحن آژانس نرمتر می شد و هر بار که تنش بین ایران و غرب افزایش می یافت، فضا و لحن آژانس تندتر می شد. در حال حاضر وضعیت نه خیلی خوب است و نه خیلی بد. یعنی این یک وضعیت میانی است و ما منتظریم ببینیم آیا ایران ابتکار جدیدی ارائه می دهد و آیا آمریکا شکست مذاکرات را اعلام می کند یا خیر. به همین دلیل است که در این فضای میانی، بعید نمی دانم که آژانس قطعنامه ای صادر کند و پرونده را به شورای امنیت ارجاع دهد.

سوال: آیا ممکن است آمریکا همچنان معتقد باشد و شانس احیای برجام را داشته باشد و در صورت صدور قطعنامه احیاناً جلوی آن را بگیرد؟

این معمولا یک روش دشوار است. زیرا تصمیمات شورای حکام و آژانس به اتفاق آرا است. اجماع به این معناست که در وهله اول همه تلاش می کنند تا تفاوت ایجاد کنند و اگر یکی از اعضا موافق نباشد، رأی گیری می شود. صدور قطعنامه بدون هماهنگی اروپا از سوی آمریکا بی سابقه است. تنها در دوره ترامپ بود که بین اروپا و ایالات متحده شکافی ایجاد شد، جایی که اروپا نیز می خواست نظم را حفظ کند. بنابراین با توجه به آنچه در اوکراین، آسیا و… می بینیم، در این دوره آمریکا و اروپا هماهنگی لازم را دارند و اگر تصمیمی بگیرند قطعا با رایزنی و تصمیم مشترک خواهد بود.

این موضوع در مطبوعات منتشر شده است. ایران برای ماندن در برجام پس از دوران بایدن از آمریکا ضمانت خواسته است و آمریکا گفته است به دلیل سیاست داخلی نمی تواند هیچ تضمینی در این زمینه بدهد. سوال بعدی ایران این بود که اگر نفت بفروشد باید پول را به ایران برگردانند و آمریکا باید تضمین کند اما آمریکا می گوید ما نمی توانیم پول را برگردانیم و بانک ها پول ایران را آزاد می کنند یا کدام بانک گارانتی می دهد نه دست آمریکا. اما او گفت ما می توانیم اطمینان حاصل کنیم که از فروش نفت ایران جلوگیری نکنیم. بحث بعدی در مورد وضعیت منطقه و سپاه بود که ایران اعلام کرد اقدام پیشگیرانه انجام نخواهد داد. از سوی دیگر آمریکایی ها گفتند این کافی نیست و ایران باید تعهدات بیشتری بدهد و این تعهد را علنی کند که ایران در این زمینه نپذیرفته است. بنابراین یک سری سوالات مطرح شد و آمریکایی ها قبول نکردند و شرایط اینجاست.

چرا ایران و آمریکا با وجود خوش بینی بورل مذاکره نکردند؟ و در کل چرا در مذاکرات گیر کرده ایم؟

بن بست این است که هر دو طرف تمایلی به دادن امتیازی که طرف مقابل می گوید، ندارند. اگر آمریکا امتیازاتی را که ایران می خواهد بپذیرد، ایران نیز موافقت خواهد کرد. از سوی دیگر، ایالات متحده می گوید ایران انعطاف لازم را از خود نشان نمی دهد. با این تفاسیر به چیزی که در نظریه بازی ها به آن «نقطه تعادل» می گوییم نرسیده ایم. نقطه تعادل در مذاکرات زمانی است که هر دو طرف معتقد باشند تخفیفی که می‌دهند با تخفیفی که دریافت می‌کنند متناسب است. این نقطه تعادل ایجاد نشده است. یعنی ایران می گوید امتیازاتی که آمریکا می خواهد بدهد قابل توجه نیست، اما از طرف دیگر آمریکا می گوید آنچه ایران به عنوان امتیاز ارائه می دهد امتیاز چندان مهمی نیست. در نتیجه این نقطه تعادل شکل نمی گیرد. بنابراین اگر از نظر علمی و فنی بخواهیم پاسخ دهیم مهمترین دلیل بن بست مذاکرات همین است. اما در یک حرفه سیاسی، طبیعی است که هر کشور دیگری را به بن بست محکوم کند. آمریکایی ها همان کاری را می کنند که ایران می گوید آمریکا در مذاکرات به بن بست رسیده است.

سوال: به نظر می رسد گذر زمان به ضرر ایران باشد تا چه اندازه روش مذاکره و محاسبات غلط در شکل گیری فضای کنونی نقش داشته است؟

گذر زمان دو مشکل دارد. یکی از مشکلات جنگ در اوکراین است که پیش بینی آن دشوار بود. هرچند اسنادی که اکنون منتشر شده نشان می دهد که آمریکا از مهرماه سال گذشته یعنی از مهر 1400 به متحدان خود گفته است که روسیه به اوکراین، بسیاری از کشورها از جمله ایران، پاکستان، عربستان و… حمله می کند. .، باور کن تا اتفاقی نیفتد. این اتفاق افتاد و در ابتدا تأثیری نداشت، اما با افزایش تنش بین روسیه و اروپا و آمریکا، تأثیر جنگ اوکراین بر موقعیت روسیه نیز افزایش یافت. بنابراین با گذشت زمان، متغیری پدیدار شد که کمتر کسی فکر می‌کرد تا این حد مؤثر باشد. انگار خود آمریکایی ها در ابتدا به زلنسکی پیشنهاد پناهندگی در آمریکا داده بودند. در نتیجه، آنها خودشان معتقد بودند که روسیه کیف را می گیرد و جنگ به سرعت پایان می یابد. اما اتفاقاتی افتاد و برنامه روسیه طبق برنامه پیش نرفت و فضای جدیدی ایجاد شد. جنگ نزدیک به صد روز است که ادامه دارد و موضوع مهم روابط روسیه با غرب و روابط غرب با چین است. این متغیر غیرعمدی بر روند مذاکرات تاثیر گذاشته و روسیه مانند گذشته انگیزه لازم برای پیشرفت در مذاکرات را ندارد. توئیت اولیانوف نیز نشان دهنده نارضایتی روسیه است. حتی در مقطعی روسیه به صراحت مخالفت خود را با احیای مجدد شورای امنیت سازمان ملل به دلیل تحریم های غرب اعلام کرد. دومین موضوعی که مطرح شد، تشدید کارزار در آمریکا بود که از چند جهت حائز اهمیت است. یکی اینکه موقعیت دموکرات ها خوب نیست و تقریباً همه نظرسنجی ها نشان می دهد که دموکرات ها اکثریت خود را در سنا از دست خواهند داد. در ایالات متحده اغلب اتفاق می افتاد که هر حزبی که برنده ریاست جمهوری شود، دو سال بعد در انتخابات میان دوره ای شکست خورد. با این تفاسیر موضوع از نظر محاسبات و معادلات و رقابت های سیاسی داخلی برای دولت بایدن بسیار مهم است. نکته بعدی قدرت گرفتن جناح طرفدار ترامپ در این انتخابات است. اگر جناح ترامپ در انتخابات سنا پیروز شود، می تواند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. بنابراین با تشدید مبارزات انتخاباتی در داخل آمریکا، شرایط برای بایدن چه به دلیل مخالفت جمهوری خواهان و چه به دلیل حذف موضوع برجام از دستور کار وی، روز به روز سخت می شود. ما همچنین در رسانه های خارجی می بینیم که بایدن اکنون دو روابط خارجی اصلی دارد. اول مهار چین و سپس موضوع جنگ در اوکراین است. در نتیجه نه تنها خاورمیانه، بلکه آمریکای لاتین، آفریقا و مسائل دیگر در دستور کار واشنگتن قرار ندارند. و سیاست داخلی در واشنگتن نسبت به سال های گذشته بارزتر شده است.

سوال: آیا می توان گفت از آنجایی که آمریکا به این نتیجه رسید که احتمال احیای برجام کم است، زیر بار حذف سپاه از لیست سازمان های تروریستی نبودند؟

این یکی از دلایل است. در نهایت از یک سو فشار جمهوری خواهان و از سوی دیگر فشار زیادی از سوی لابی حامی اسرائیل در آمریکا وارد می شود. اخیراً فشارهای لابی از سوی امارات و عربستان سعودی نیز به این موضوع اضافه شده است. دلیل دیگر جناحی است که از ابتدا جناحی سرسخت در تیم امنیت ملی بایدن بوده است. این یعنی جناح آقای جک سالیوان در مقابل جناح بلینکن. بنابراین یکی از دلایل مخالفت جناح جک سالیوان با حذف سپاه از لیست گروه های تروریستی بود.

دیدگاهتان را بنویسید