2 سال حکومت یک دست برای کشور چه آورد؟/ تحلیل آفارو و هانیکی از شرایط آینده ایران/ راه حل: فضاسازی برای سیاست و سپس انتخابات

2 سال حکومت یک دست برای کشور چه آورد؟/ تحلیل آفارو و هانیکی از شرایط آینده ایران/ راه حل: فضاسازی برای سیاست و سپس انتخابات

این گزارش به بررسی اشتباهات راهبردی «بنیان‌گذاران وضع آینده» در سال 1400 و «بنیان‌گذاران وضعیت کنونی» در سال 1402 می‌پردازد که یکی از آن‌ها بحث گوش دادن و گوش ندادن به صدای اعتراضاتی است که برای اولین بار منجر به تک‌آهنگ شد. -قدرت دستی و پیامد آن ایجاد تهدیدهای بی شماری که کشور را به دوش می کشد تهدیدهایی که نخبگان کشور را تحت فشار قرار می دهد، «ما همان راهی را می رویم که دوران پهلوی باعث انقلاب شد».

فروزان آصف نهایی: هشدارهای نخبگان و فرهیختگان همچنان ادامه دارد. ناظرانی هستند که با توجه به شواهد موجود و با بررسی های آینده نگر، سلام می کنند و هشدار می دهند که «اگر صدای اعتراضات شنیده نشود، جامعه به سمت حذف قدرت میانجی پیش می رود و شاهد یک جامعه دوقطبی خواهیم بود». همچنین هانیکی اصلاح‌طلب این مصاحبه‌شونده در او نگرانی خود را پنهان نمی‌کند که ادامه چنین وضعیتی به معنای آن است که «انحصار قدرت ممکن است منجر به باندهای مافیایی شود.» آیا انحصار قدرت به معنای پایان افق طولانی نیست. انقلاب اسلامی ایران؟

پاسخ به سوال فوق برای افرو، جامعه شناس اصولگرا واضح است که در برنامه تلویزیونی شبکه چهار گفت: همان راهی را می رویم که زمان پهلوی انقلاب کرد. که “سکوت مردم باعث فساد و فساد می شود!… به ثروت مسئولان قبل و بعد از انقلاب نگاه کنید!” گویی انقلاب یک میز است که رقابت بین مسئولان برای برداشتن سر و برداشتن آن است!

داستان هانیکی و افروغ، داستان معرفی نیروهایی است که تبلیغاتشان علیه «بنیان‌گذاران وضع موجود» توجه‌ها را به خود جلب کرده است و حال آن‌هایی که قرار بود راویان و حافظان اوضاع مساعد آینده باشند چگونه است. پس از حدود 2 سال از تأسیس دولت با یک دست. ?

روایت اصلی با این واقعیت آغاز می شود که 9 مردی که نمایندگان آرامی برای حرفه خود ساخته اند، که اکنون با انتقادات گاه رادیکال، اما با شرایط موجود متعادل نیستند، امکان اصلاح دولت را تا حد زیادی منتفی کرده اند. و این در هیچ جا ممکن نبود، مگر در خانه مردم. همان مجلسی که قرار بود در رأس امور و نمایندگی مردم باشد و با ابزارش، یعنی. بازجویی و تظاهرات و تحقیق و استیضاح باید با نظارت و اجرای آن احضار شود تا مستضعفان احساس امید کنند و رانت خواران احساس ترس و ناامیدی کنند، اما با حاکمیت پادگان همه این اختیارات در هاله ای قرار گرفت. از عدم قطعیت و بدتر از آن این است که ندا که باید صدای وکیل الرعایا باشد از گلوی وکیل الدوله بلند شد که یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس یازدهم گفت: هر وقت رئیس جمهور تصمیم بگیرد ما در مورد تغییر وزرا صحبت خواهد کرد.

و به جای رکوردهای خوب، رکوردهای بد و «کمترین رکوردها» با دستاوردهای بدتر شکسته شد، جایی که وکیل استاندار دولت روحانی می گوید: «وضعیت تیم اقتصادی دولت باعث رشد کم سابقه شد. نرخ دلار کم سابقه بود که دلار از 25 هزار تومان به 60 هزار تومان رسید و همه شاخص ها را تحت تاثیر قرار داد، حتی تورم نقطه به نقطه در اسفندماه به 64 درصد رسید. به ندرت پیش آمد که تورم اسفند ایران از 6 درصد در ماه بیشتر شود و به ندرت تورم مواد غذایی برای چند ماه متوالی در ژوئن سال گذشته از 60 درصد فراتر رفت. اما دیدیم که با این نرخ ها هم اتفاق خاصی از طرف مجلس برای اخراج یک مسئول نیفتاد.»

و همه اینها میسر نشد، مگر گذشتن از سنت مشروطه و نمایندگی، به سنت دعوت و امانت (که در عصر خود مثبت بود) که مبتنی بر چنین روش ها و روش هایی با نگاه به راه های ناهموار و طی شده بود. ، ناآشنا با روش های علمی.بسته، که جز با نادیده گرفتن حقوق مردم و حقوق بشر میسر نشد و با نادیده گرفتن انحصارها، جامعه را با دوقطبی تاریخی بی نظیر در این کشور هزارساله رها کردند. اگر قرار بود با حفظ تمامیت ارضی کشور، تامین استقلال سیاسی، حاکمیت ملی مردمی و برقراری آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، همراه با استعمار زدایی و مشروعیت زدایی و رفع تبعیض و نابرابری های اجتماعی و حقوقی از جامعه و سیاست باشد. اهدافی که در قانون اساسی و سپس در انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 دنبال شد.

اما با دو انتخابات 1377 و 1400 اتفاقی که نباید می افتاد افتاد. ایجاد قدرت با یک دست و احساس ناتوانی برای مردم. هر دو شاهد بی سابقه ترین کاهش مشارکت در هر دو انتخابات از زمان تأسیس جمهوری اسلامی ایران بودند. در این راستا انتخابات سال 1377 بود که مجلسی متفق القول با حضور قاطع نظارت بر انتخابات تشکیل دادند و پایه گذار وضعیت کنونی آینده بودند نه حال که محصول و دستاورد دولت روحانی بود. در آزمونی بی سابقه در نظام پارلمانی ایران، مجلس وحدت رویه با 200 نماینده خود با دعوت نامه ای برخاسته از جذابیت «وفاداری» (که در دوره ایشان مثبت بود) نامه ای برای حضور آقای رئیسی در انتخابات نوشتند. همراه با نظارت مستشاری کرسازی و حذف تمامی رقبای اصلی راه را برای تشکیل دولت سیزدهم هموار کرد. و این دو در یک توافق نانوشته، ضعیف ترین مجلس و دولت جمهوری اسلامی ایران را با یکدیگر همسو کردند و دایره تشکیل قدرت یک دست را تکمیل کردند.

و اینان بودند که کورکورانه از سر حس وفاداری به کابینه رای دادند تا وضع آینده را حفظ کند نه موجود (حاکمیت معنوی) و با “پادگانی” ریاست محترم مجلس حاضر نشدند. حقوق ملت را در خانه ملت حفظ کنید و آری نام مقدس ملت مانع شد. مجلسی که قرار بود خانه عزت مردم باشد، «بی آبرو» و «حقیر» شد، به ویژه زمانی که رئیسی معاون اول دولت در پاسخ به انتقادات مجلس برای جبران خسارت دولت به صراحت گفت: این همان چیزی است که هست.” و هیچ تیمی بهتر از آنها برای اداره امور وجود ندارد. اکنون پس از گذشت نزدیک به دو سال از تشکیل دولت تک‌دست، آنها دیگر حافظ وضع موجود و بنیان‌گذار دولت آینده نیستند، بلکه حافظان و پایه‌گذاران وضعیت موجود هستند که بر اساس آن، از از نظر کارشناسان، از نوامبر 1400 تا نوامبر 1401، تنها در یک سال، خلق و خوی کاهش یافته است:

– پایه پولی با 187 همات رشد و از 540 همات به 727 همت رسید.

– نقدینگی با افزایش 1491 سجاف از 4315 سجاف به 5806 سجاف رسید.

– بدهی دولت به سیستم بانکی 117 همات افزایش یافت و از 588 همات به 705 همات رسید.

– بدهی دولت به بانک مرکزی 8 همات افزایش یافت و از 165 همات به 173 همات رسید.

همه این اشتباهات بزرگ راه آزمون و خطا را بر دیگر اشتباهات محاسباتی دولت ها می بندد، از جمله سخنان میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه که گفت: «در 6 اسفند متوجه غیرقانونی بودن عملکرد آموزش و پرورش شدیم». معلمان در آستانه با جیب خالی بهای آن را پرداختند، نوروز را جشن گرفتند و شرمنده خانواده شدند، هیچکس از او و دولت نپرسید که اگر رئیس سازمان برنامه و بودجه چنین چیزی می گوید، چه فرقی با بقیه دارد. و نهادهای دیگری که باید دائماً این گونه سوالات خدماتی را رصد کنند؟

مسافر گفت و گوی اصلاح طلبان می گوید بیم آن را دارد که صدای معترضان شنیده نشود و در صورت شنیده نشدن آنها شاهد حذف قدرت واسطه و حاکمیت باندهای مافیایی باشیم و از سوی دیگر ظهور اصولگرایان با تاکید بر اینکه “ما همان راهی را می رویم که زمان پهلوی انقلاب کرد” و اگر این اتفاق بیفتد … چه خواهیم کرد؟ آیا آقای رئیسی رئیس دولت سیزدهم نباید به جای تاکید بر مسائل غیر محوری با اصلاح دولت و راهگشایی برای نمایندگان مردم امید و نظام سیاسی را برای شنیدن صدای مردم افزایش دهد. برای ورود به مجلس آینده؟ به نظر می رسد شنیدن صدای مردم راهگشای ایجاد فضای سیاست و همچنین زمینه سازی برای ایجاد انتخاباتی در خور عزت ملت ایران در 20 اسفند 1402 است.

دیدگاهتان را بنویسید