اقدام جدید حجاج ایرانی که در این شرایط غیر قابل تحمل است

اقدام جدید حجاج ایرانی که در این شرایط غیر قابل تحمل است

حاجی که برمی گردد، بقیه خانواده و همسایه ها را طلب می کند. اگر قهر می کردند آشتی می کرد و اگر گرفتار می شدند گره را باز می کرد.

برترین ها: روزنامه ایران که یک روزنامه دولتی هم هست، امروز در گزارشی عجیب از اسراف برخی زائران، اسراف هایی که در ولیمه می شود، نوشت: «زائری که در حال بازگشت بود، بقیه اهل بیت را طلب می کند و همسایه ها. اگر قهر می کردند آشتی می کرد و اگر گرفتار می شدند گره را باز می کرد. قبل از رفتن حلال گرفت و وقتی برگشت مواظب بود اشتباه نکند و دلی را آزار ندهد. انگار حرف اعمالش سفید شد. مثل لباسش شاید به همین دلیل هر جا دعوا یا دعوا می شد، حرف حاجی دلیل بر پایان دعوا بود، اما حالا رفتار بعضی از حاجی ها ناخواسته باعث دعوا و ناراحتی می شود. مثل آن عروسی های گران قیمت!»

مرد میانسال این را می گوید و با عصبانیت از روی میز بلند می شود و جلسه را ترک می کند. برخی از مهمانان این موضوع را به حسادت او نسبت می دهند که آمده تا جلسه را خراب کند. برخی در مارپیچ سکوت گرفتار شده‌اند و وانمود می‌کنند که چیزی نشنیده‌اند از ترس طرد شدن از چنین تجمع‌هایی یا انزوا.

در ادامه این روزنامه، ایران بحث عروسی را با ناتوانی زوج های جوان در برگزاری مراسم عروسی مرتبط می داند، ناتوانی ظاهری که البته تقصیر تمام زائران ولخرج نیست و بیش از هرکس دیگری این ناتوانی ناشی از ساختاری که مردم را از نظر اقتصادی کاملاً فلج کرده است:

تالار پذیرایی با سقف‌های بلند باشکوه و سیمانی خوش تراشیده شده، با لوسترهای مجلل درخشان و دکوراسیون چشم نواز، دو اتاق پذیرایی دارد که هم برای شام عروسی و هم برای ولیمه حاجی در نظر گرفته شده است. صاحبان این مجالس هر دو سفید پوست هستند. یکی در آغاز زندگی مشترک است و می خواهد جشن ازدواجش را بگیرد و دیگری مسافری است که از سفری معنوی و روشنگرانه برمی گردد که از کشف حقیقت به دست آمده است. آن که جوان تر است، در ته دل پریشان است. کوله باری خالی دارد اما دلی پر از امید برای تحقق آرزوهایش و تار خوشبختی آنها را به موهای بلند شریک زندگی اش می بافد. آن پیری بر چهره اش می نشیند، توان مالی دارد و توان تامین زندگی خانواده را تا آخر دارد. زائر خانه خدا بوده و از جانب وحی می آید.

داماد به تازگی یک غذا، سالاد، نوشیدنی و دسر برای امشب سفارش داده است و امیدوار است بتواند هزینه سالن را از هدایای نقدی جمع آوری شده تامین کند. او مهندس جوانی است که به تازگی در یک شرکت ساختمانی استخدام شده و پس انداز زیادی ندارد. او نمی خواهد پدر بیمارش را درگیر بدهی های عروسی اش کند. اما حاجی برای امشب سنگ تمام گذاشته است. غذاهای میوه و شیرینی با تنوع و ظرافت خاصی روی میزها چیده می شود و گروه موسیقی ملودی با تنبور و گودولکا می نوازد. باگالی پیلو با گوشت و مرغ، فسنجان، مرغ کبابی، پیلو زرشک، چلو کوبیده و ۷ نوع سالاد با انواع دسر، شربت، بستنی و آبغوره روی میز سلف سرویس چیده شده است. او فرد شناخته شده ای است که با توجه به درآمدش خرج می کند.

این بحث درباره دسته گل های فاخر از آن بحث هایی است که روزنامه ایران به درستی به آن اشاره کرده و متاسفانه در تمام مراسم ها دسته گل های بی مصرفی که بعد از چند ساعت دور ریخته می شوند، دیده می شود:

مهمانان حاجی یکی یکی از راه می رسند. تعداد تاج های گل به قدری زیاد است که دیگر زیبا به نظر نمی رسند و به زائده های بصری دو طرف سالن تبدیل شده اند. در یک طرف میز تابلوهای نفیس و هدایای بسته بندی شده زیادی چیده شده است.زنان معمولاً همانطور که خانواده حاجی را می شناسند سکه های طلا می دهند. اگرچه در متن روی کارت تاکید شده است که مهمانان از آوردن هدایا خودداری کنند، اما خانواده حججی با لباس های فاخر و پولک دار در همان ورودی ایستاده و از مهمانان پذیرایی می کنند.

میهمان معترض بیرون اتاق کنار ماشینش ایستاده و چند نفر سعی می کنند به او توصیه کنند که به مجلس بازگردد. آقای سیفی هرگز به سفر معنوی حج ​​نرفته و از منتقدان چنین مراسمی است.

وی با یادآوری آداب و رسوم حج می گوید: صدای شعارها، بوی قلع و قمع و ازدحام مردم از خیابان تا پیچ کوچه، نه تنها از حاج آقا و حاج خانم با لباس سفید استقبال کردند. دعوتی ساده و بی تشریفات برای استقبال از مردی بود که به زیارت رفته بود و بوی خانه خدا می داد. نه فقط سفیدی لباس حاجی که رفتارش هم بریدن مادیات و کشف حقیقت بود. همه جمعیت وارد خانه حاجی می شدند و گوسفند قربانی عید آن روز بود تا فقیر و غنی در کنار هم بنشینند و مهمان یک سفره ساده به احترام زائران خانه خدا شوند. خیلی ساده، خیلی بی تکلف!

قدیر سیفی که حالا آرام شده است، این را می گوید و آهی از سر تاسف می کشد و ادامه می دهد: دادن والیم اختیاری و مستحب است، اما برخی از زائران در این امر آنقدر افراط می کنند که این سنت به بیراهه رفته و تبدیل به عیش و نوش شده است. خوب آیا این فدائیان دست خوبی دارند؟اگر جوانی برای سر و سامان دادن به زندگیش از آنها وام بخواهد، آیا حاضرند بدون چشمداشت کمک کنند؟».

حاج حمید محسنی نیز تایید می کند و می گوید: هزینه سفر خانه خدا چند برابر شده و در این میان عده ای به جای حضور در مناسک حج و وداع مستحبات، دغدغه خرید سوغات دارند و خانواده های زائران نیز نگران هستند. در مورد شرایط محلی برای برگزاری تعطیلات. آنها با میهمانان خود با وقار رفتار می کنند.»

رجز خوانی و تجمل گرایی در سال های اخیر چنان بر اعتقادات برخی از اقشار جامعه سنگینی کرده که باورها و سنت های دینی را آلوده کرده است. فراموش کردیم که نمازگزاران خانه خدا پس از نزدیک به یک ماه تهذیب باطن، میزبان سفره های رنگارنگ اسراف و ترحم و آرزوی نعمت های الهی نباشند. یادمان رفته که رکاب حضرت ابراهیم را گذاشتند.

دیدگاهتان را بنویسید