ایران با یک مسیر ترانزیت استراتژیک دیگر قطع شد

ایران با یک مسیر ترانزیت استراتژیک دیگر قطع شد

ایران با حدود 900 کیلومتر مرز مشترک با خلیج فارس می‌تواند مرکز ثقل این طرح غیرنفتی بین خلیج فارس و اروپا باشد، اما شرایط ناشی از تحریم‌های پولی و بانکی و نیز بی‌ثباتی سیاست خارجی، موجب محرومیت از این طرح شده است. کشور فرصت های سرمایه گذاری برای سال ها.

به گزارش فراز، محمد شیعه سودانی نخست وزیر عراق روز شنبه 15 خرداد اعلام کرد که قصد دارد پروژه حمل و نقل منطقه ای را با سرمایه گذاری 17 میلیارد دلار آغاز کند. این پروژه بلندپروازانه که با حضور نمایندگانی از ایران، قطر، عربستان سعودی، اردن، کویت، عمان، سوریه و امارات ارائه شد، باید انتقال کالا و مسافر با قطارهای تندرو با سرعت 300 کیلومتر را تسهیل کند. در ساعت از آسیا به اروپا و با توسعه زیرساخت های جاده ای و ریلی عراق، این کشور را به یک مرکز حمل و نقل منطقه ای تبدیل کنید. حضور ایران در حاشیه این پروژه و به عنوان یکی از ذینفعان ثانویه این طرح 17 میلیارد دلاری، زنگ خطر خروج کشور از معادلات بزرگ منطقه ای را به صدا در می آورد.

هدف از طرح زیرساخت های ریلی که توسط نخست وزیر عراق رونمایی شد، تبدیل عراق به یک مرکز ترانزیتی منطقه ای است. این پروژه مسیر توسعه نام دارد و بندر بزرگ فاو در جنوب عراق را به مرزهای شمالی ترکیه متصل می کند. شنیده ها حاکی از آن است که این طرح راه آهن می تواند رقیب ژئوپلیتیکی کانال سوئز در تبدیل آن به قطب حمل و نقل در منطقه باشد. این پروژه 17 میلیارد دلاری مسیر اتصال اروپا به کشورهای خلیج فارس و سایر کشورهای غرب آسیا خواهد بود. این تنها معادله توسعه‌محور در سال‌های اخیر نیست که ایران در آن کنار گذاشته شده است.

موضعی که تحریم ها در قبال ایران اتخاذ کرده است

کمیته حمل و نقل پارلمان عراق اعلام کرد که هر کشوری که “بخواهد” می تواند “بخشی از پروژه” باشد. در واقع عراق به عنوان تنها ذینفع راهبردی و بلندمدت اعلام کرده است که از سایر کشورها برای تسریع عملیات این طرح استفاده خواهد کرد. به عبارت دیگر ایران با حدود 900 کیلومتر مرز مشترک با خلیج فارس می تواند مرکز ثقل این طرح غیرنفتی بین خلیج فارس و اروپا باشد اما شرایط ناشی از تحریم های پولی و بانکی و همچنین بی ثباتی. در سیاست خارجی، کشور را از فرصت های سرمایه گذاری برای سال ها محروم کرد.

شبکه تحریم از یک سو پروژه های تولید و بهره برداری از میادین نفت و گاز از جمله میدان مشترک گاز را تعطیل یا کند کرد و از سوی دیگر مانع ورود سرمایه به کشور شد. به همین دلیل نام ایران نه تنها از فهرست سرمایه گذاری های جدید نفتی و غیرنفتی حذف شد، بلکه گاهی شرکای قبلی خود را نیز از دست داد.

پروژه استراتژیک گاز پاکستان و خط لوله ناتمام برای صلح

خط لوله صلح یکی از نمونه های این فاجعه است. در روزهایی که چین قراردادی 27 ساله برای تامین گاز طبیعی مایع از قطر امضا کرد، پاکستان، همسایه همیشه ضروری نفت و گاز ایران، رسما از یادداشت تفاهم 25 ساله صادرات گاز ایران به این کشور خارج شد. و خط لوله ای که قرار بود گاز ایران را به آن کشور برساند از دستور کار خارج شد. مقامات پاکستانی دلیل این اقدام را «خطر خرید» از ایران عنوان کردند.

واضح است که منظور از «خرید ریسک» ریسک خرید تحریم و فشار از سوی گروه ویژه اقدام مالی (FETF) است. در عین حال پاکستان با امضای قراردادی 10 ساله با قطر و امضای تفاهم نامه با روسیه، حذف ایران از این معادله را جبران کرد. به عبارت دیگر پروژه خط لوله 3 میلیارد دلاری از پارس جنوبی تا مرز پاکستان در یک چشم به هم زدن به ضرر خالص تبدیل شد.

حذف ایران از جاده ابریشم جدید

پروژه کمربند و جاده نمونه دیگری از محاصره ایران توسط رقبای تجاری خود در منطقه است. این طرح با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های اقتصادی بیش از 60 کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «جاده ابریشم دریایی»، توسعه بازارها و یکپارچه‌سازی اقتصاد بین این کشورها را هدف‌گذاری کرد. پروژه «کمربند و یک جاده» می تواند منافع اقتصادی و استراتژیک زیادی برای ایران به همراه داشته باشد، اما چندان مورد توجه مسئولان کشور قرار نگرفته است. در حالی که کشورهای همسایه با ایجاد تحولات جدید در مسیرها و ترسیم نقشه ترانزیتی جدید، جایگاه ایران را در میان کشورهای راه ابریشم مدرن به ته ته نشین رساندند. کار به جایی رسیده است که کشورهای درگیر در این پروژه با ایده و راه اندازی پروژه فراخورز، ایران را در نفوذ ژئوپلیتیکی جاده ابریشم نادیده گرفته اند.

«تعرفه‌های غیررقابتی»، «زمان طولانی حمل کالا» و ناتوانی در «نظارت کالا» برای صاحبان کالا از نقاط ضعف فنی کریدورهای ترانزیتی ایران محسوب می‌شود. از سوی دیگر، اعمال یکسری تحریم ها علیه ایران، هرگونه تعامل اقتصادی و تجاری را برای شرکای ایران مخاطره آمیز کرده است. همه این عوامل در حال حاضر منجر به حذف ایران از طرح جاده ابریشم و ایجاد طرح خزر دور شده است که نامی از ایران در آن دیده نمی شود.

همه اینها نشان دهنده از دست رفتن روزافزون فرصت های استراتژیک کشور برای تبدیل شدن به یک مرکز اقتصادی در منطقه است. فرصت هایی که روز به روز بدون توجه به منافع ملی و حاکمیتی اهداف بی پایان ایدئولوژیک را دنبال می کنند، نام ایران را در فهرست کشورهای منطقه بیش از پیش کم رنگ می کند.

دیدگاهتان را بنویسید