بازجویی از دو موتورسوار به دلیل آزار و اذیت 7 زن جوان در حاشیه بزرگراه / یکی از متهمان متاهل و دارای فرزند 10 ماهه

بازجویی از دو موتورسوار به دلیل آزار و اذیت 7 زن جوان در حاشیه بزرگراه / یکی از متهمان متاهل و دارای فرزند 10 ماهه

روز جدید در سال 1377 زنی به پلیس گزارش داد که دو موتورسوار به این بهانه که به او کمک می کنند، خودروی او را متوقف کرده و به او نزدیک شده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس رها کرده اند.

در پی شکایت این زن، چندین شکایت مشابه دیگر در خصوص حمله به بزرگراه های تهران به پلیس راه رسید. ماموران متوجه شدند که با یک جنایت زنجیره ای روبرو هستند و زنان و دختران جوان قربانی دو موتورسوار که پلاک خودروهایشان را خراب کرده بودند و اثری از آنها وجود ندارد، شدند.

اطلاعات دریافتی از کارمندان حاکی از آن است که تمامی این زنان دارای خودرو شخصی بوده و در راه بازگشت از محل کار به خانه و یا برعکس مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. آنها توسط دو موتورسوار در بزرگراه های نسبتا شلوغ متوقف شدند و سپس از کنار بزرگراه به آنها حمله کردند تا دیده نشوند.

با دریافت این اطلاعات، کارآگاهان پلیس آگاهی تمام تلاش خود را برای شناسایی متهمان به کار بستند و گشت های نامحسوس در محورها به ویژه محور همت فعال شدند.

تحقیقات ادامه داشت تا اینکه چندی پیش شهروندان با پلیس تماس گرفتند و از حمله دو نفر به یک زن در حاشیه بزرگراه خبر دادند. آنها به پلیس 110 گفتند که تلاش کردند زن را نجات دهند و موفق شدند یکی از موتورسواران را متوقف کنند. ماموران بلافاصله به محل اعزام شدند و متوجه شدند مردی که توسط شهروندان گرفتار شده احتمالا یکی از دو نفری است که به زنان جوان حمله کرده است.

با انتقال متهم به دادسرا و تشکیل پرونده، تحقیقات برای دستگیری نفر دوم ادامه یافت و وی در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شد.

دختر جوانی که با کمک شهروندان توسط شهروندان نجات یافت به کارکنان گفت: در حال رانندگی در بزرگراه بودم که دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند خودروی من در آتش سوخت و باید سریع توقف کنم. من هم خیلی ترسیده بودم و توسط دو دوچرخه سوار در کنار گاردریل متوقف شدم. به محض بلند شدن به من گفتند از ماشین پیاده شو و از من خواستند وارد فضای سبز کنار گاردریل شوم و من تقلا کردم و شروع به داد و فریاد کردم. حاضر بودم حتی اگر مرا بکشند از نزدیک شدن آنها جلوگیری کنم و در این بین دو پسر جوان صدایم را شنیدند و به سراغم آمدند و کمک خواستند. دو موتورسوار قصد فرار داشتند که دو پسر جوان یکی از آنها را گرفتند. من هم به دلیل مجروحیت به بیمارستان رفتم اما زخم هایم سطحی بود.

در بررسی های بعدی مشخص شد که دو متهم هفت زن را به همین شکل مورد تعرض قرار داده اند. آنها به بهانه آسیب دیدن خودروی زنان در گوشه بزرگراه متوقف و سپس آنها را مورد آزار و اذیت قرار دادند.

زمانی که متهمان مورد بازجویی فنی قرار گرفتند، به تجاوز به زنان اعتراف کردند و نحوه قربانی شدن آنها را توضیح دادند.

بر اساس شکایات، زنان قربانی این متهمان به دادگاه احضار و متهمان شناسایی شدند. لذا با توجه به حنف بودن پرونده تجاوز جنسی، در مرحله رسیدگی به شعبه ششم دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.

جلسه تحقیقات یکی از متهمان دیروز در شعبه 6 برگزار شد.

در ابتدای جلسه یکی از شکات که دختری جوان و تحصیلکرده است گفت: با خانواده ام زندگی می کنم و مجرد هستم. چند وقت پیش یک ماشین شخصی خریدم و رفتم و برگشتم، چهار روز مانده به پایان سال 1377 از سر کار برمی گشتم و اتوبان همت خیلی شلوغ بود. دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند ماشینم در حال دود و سوختن است. و من خیلی ترسیده بودم. برای کمک من را به گاردریل بردند، وقتی به گوشه رسیدم گفتند از ماشین پیاده شو و به مکانی سرسبز برو چون ماشین ممکن است منفجر شود، بعد به من نزدیک شدند و به من حمله کردند و مرا تعقیب کردند. دو نفر بودند و من اصلاً مجبور به فرار از آنها نشدم. کسی نبود که کمک کند. پس از این ماجرا متهمان متواری شدند و من را ترک کردند و به ناچار به کلانتری رفتم و سپس به پزشکی قانونی اعزام شدم و پزشکان تایید کردند که مورد حمله قرار گرفته ام. از سال 1377 حتی یک شب هم نخوابیدم، خانواده ام تحت فشار زیادی هستند و از ترس نمی توانیم به زندگی عادی برگردیم و سرنوشت همه اعضای خانواده ام تحت تاثیر قرار گرفته و خواستار اشد مجازات هستم.

این دختر در مورد خانواده متهم گفت: با دیدن خانواده مرد جوان شوکه شدم زیرا او خانواده بسیار محترمی دارد. همسرش یک زن جوان بسیار زیباست و یک بچه 10 ماهه دارند. از همسر متهم شنیدم که در لابراتوار دندانپزشکی کار می کند و درآمد و شغل مناسبی دارد. برای پدر و مادر متهم بسیار متاسفم چون بسیار محترم هستند اما نمی دانم خود متهم چگونه به همسر و فرزندان و پدر و مادرش رحم نکرده و این کار را کرده و در سرنوشت آنها تأثیر گذاشته است. متهم قبل از بازجویی از من خواست که او را به خاطر جوانی اش ببخشم. می دانم که او متولد 1968 است و بسیار جوان است، اما ضربه ای که به من و خانواده ام وارد شده جبران ناپذیر است و نمی توانم آن را ببخشم.

زمانی که نوبت به متهم رسید، وی منکر تعرض به زن جوان شد و گفت: من اصلا این زن را نمی شناسم و اعترافاتی که انجام دادم مربوط به پنج یا شش زن بود که او یکی از آنها نیست. وقتی قضات به او گفتند که این دختر شما را شناسایی کرده و او اعتراف کرده است که از نظر اطلاعاتی به او تعرض کرده است، او گفت: «چهره زنانی را که مورد آزار و اذیت قرار داده‌ام به خاطر ندارم و اصلاً این زن را نمی‌شناسم. “

او این بار مدعی شد که اصلا این کار را نکرده و احتمالاً دوستش این جنایت را انجام داده است.

پس از پایان اولین جلسه تحقیقات، قضات شعبه ششم ادامه تحقیقات از دیگر متهم پرونده را به تعویق انداختند.

دیدگاهتان را بنویسید