بحران آب و مهاجرت اقلیمی تهدیدهای اصلی علیه ایران هستند

بحران آب و مهاجرت اقلیمی تهدیدهای اصلی علیه ایران هستند

یه روز باید مهاجرت کنی این سخنان بسیاری از جوانان با استعداد این کشور است که متأسفانه بارها می شنویم. مهاجرت به دلایل روانی، بی اعتمادی، استیصال، بیکاری و بی پولی، مسائل سیاسی و امثال آن، مانند سیل ویرانگر، کشور را از استعدادها، سرمایه و نیروی انسانی تخلیه می کند. البته بسیاری از دلسوزان و کارشناسان بارها نسبت به مهاجرت مردم ایران به دلایل مذکور هشدار داده اند. اما نوع دیگری از مهاجرت نیز کشور را به شدت تهدید می کند که این روزها بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. مهاجرت به دلایل اقلیمی

افرادی که تحت تاثیر کم آبی و خشکسالی خانه های خود را ترک می کنند و پناهنده اقلیم می شوند. حتی دیده می شود که مردم یک روستا به طور کامل منطقه را ترک کرده اند. مهاجرت آب و هوایی خزنده است و در طول زمان توسعه می یابد. آهسته و کند پیش رفت تا این که به شرایط بحرانی این روزها رسید. این نوع مهاجرت آثار و پیامدهای بیشتری بر جای می گذارد. اما این روند تدریجی سال هاست که مورد غفلت مسئولان قرار گرفته است.

اگر در گذشته بسیاری از مهاجرت ها به دلیل مشکلات اقتصادی رخ می داد، امروزه عامل محیطی این مهاجرت ها را تشدید کرده است. به ویژه در مناطق شرقی و جنوب شرقی ایران که کمبود آب و تنش آبی بیشتر است. مهاجرت اقلیمی در مناطق مختلف کشور از یک سو تحت تأثیر حکمرانی ناکارآمد و از سوی دیگر خشکسالی هیدرولوژیکی است. این به معنای خشکسالی است که همراه با افزایش دما و تغییر الگوی بارندگی در منطقه، برداشت بیش از حد سفره های آبرفتی و کاهش سطح آب زیرزمینی و همچنین دخالت انسان در حوزه های آبخیز مانند تغییر کاربری و تبدیل مراتع در باغ ها و سایر مواد از این قبیل است. . در نتیجه شاهد خشکسالی کشاورزی و شروع تغییرات اجتماعی در منطقه هستیم که در نهایت منجر به ادامه مهاجرت های اقلیمی می شود.

بنابراین حفظ امنیت آبی در چنین مناطقی از اولویت بیشتری برخوردار می شود. زیرا امنیت آب به دنبال امنیت منطقه خواهد بود. هر روستای خالی از سکنه اقتصاد شهرهای اطراف را مختل می کند و توسعه و رونق را متوقف می کند. باعث از بین رفتن محصولات کشاورزی می شود. دامداری را تهدید می کند. اقتصاد محلی را نابود می کند. تغییرات قابل توجهی در ساختار و توزیع جمعیت ایجاد می کند. زمینه لازم برای ارتکاب انواع جرایم را فراهم می کند. این بر امنیت عمومی و سلامت مردم تأثیر می گذارد. در عین حال کمبود آب در مناطق مختلف کشور اثرات زیست محیطی مهمی دارد که مهاجرت تنها یکی از اثرات آن است. زیرا منجر به خشک شدن چاه و قنات می شود. باعث تشکیل پدیده گرد و غبار می شود. این امر منجر به فرسایش خاک و بیابان زایی و ده ها مورد دیگر می شود.

در شرایط کنونی کشور ما، شاید بتوان ناکارآمدی حکمرانی و آسیب های ناشی از چنین حکمرانی بر کشور را ناشی از عوامل بحرانی مهاجرت ها دانست. به گفته یکی از کارشناسان محیط زیست، هیچ سیل، طوفان یا خشکسالی به اندازه حکومت داری ناکارآمد نمی تواند به جامعه آسیب برساند. در واقع می توان گفت عامل انسانی، مدیریت نامناسب مصرف و تصمیمات راهبردی نادرست از بزرگترین عوامل ایجاد چنین مشکلات زیست محیطی در کشور ما هستند.

بنابراین اگر با این سوال تکراری مواجه شویم که بالاخره چه زمانی مدیریت کشور بخواهد واکنش مناسب و مناسبی به افزایش سریع مهاجرت نشان دهد و راه حلی برای حل آن بیابد، باید به همان مشکل برگردد که دلیل اصلی مهاجرت در واقع ناکارآمدی خودشان است. اگر در کشور حدود 800 هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز داریم که در مجموع و سالانه بیش از 45 میلیارد مترمکعب از منابع آب زیرزمینی کشور برداشت می شود، مشکل مدیریتی جدی داریم. به خصوص که چاه های مجاز در دوره هایی با تصمیمات اشتباه و حل نشده نیز مجاز به حفاری بودند. اگر قانونی برای جلوگیری از تجاوز به حریم رودخانه ها داشته باشیم اما اجرا نشود، مشکل مدیریتی و اجرایی در کشور وجود دارد و متأسفانه شاهد نقض حریم رودخانه ها در سراسر کشور هستیم و گاهی این امر با سیلاب های جانی و مالی همراه است. ضرر و زیان . اگر نتوانستیم فاضلاب را بازیافت کنیم و آب خاکستری را برگردانیم. اگر در این سال ها نتوانسته ایم در بسیاری از کارخانه ها، کشتارگاه ها، تصفیه خانه ها و… از تجهیزات تصفیه فاضلاب استفاده کنیم به این دلیل است که مشکل ما مدیریت است. کارشناسانی که در حوزه مدیریت آب تحقیق کرده‌اند، هشدار داده‌اند که مدل‌ها و قوانین مدیریت آب ایران با واقعیت‌های آبی کشورمان تفاوت‌های چشمگیری دارد. این شیوه مدیریت در بخش آب مشکلات زیادی را ایجاد کرده است که یکی از اثرات آن مهاجرت است. مشکلی که باید توسط سازوکارهای مدیریتی کشورمان به عنوان یک مشکل اساسی و محوری شناسایی و برای آن اقدامات لازم انجام شود. البته مسائل مدیریتی به معنای وجود آب کامل نیست. با این حال مردم باید این واقعیت را بپذیرند که با کمبود آب مواجه هستیم.

پذیرش این واقعیت و چاره جویی برای آن نیازمند همراهی و همدلی مردم است. اما آیا همه مردم به دولت اعتماد دارند تا آنها را حل کند؟ ایران در مقاطع مختلف درگیر سیاست های پوپولیستی مدیریت آب بوده است. البته این شیوه ها همچنان وجود دارد و منجر به تعمیق بحران آب در کشور شده است.
وی از زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مجوزهای حفر چاه را چند برابر کرده است و حتی در سفر به فیروزکوه مناطق ممنوعه را انبار وزارت نیرو خواند و گفت: هرکسی می تواند در هر جایی چاه حفر کند تا امروز که برخی از مسئولان نمایندگان مجلس با راهکارهایی کنار رفتند که متاسفانه با واقعیت های آب در ایران مطابقت ندارد. همه این سیاست های عوام فریبانه بحران آب را برای چندین دهه تشدید کرد.

اما بحران آب جایگاه مناسبی در کلان سیاست کشور پیدا نکرده است. این امر منجر به برنامه ریزی دقیق و جامع برای مقابله با بحران شد. این در حالی است که برنامه های موجود به دلیل سوگیری و عدم هماهنگی نهادها و سازمان های مسئول در امر آب به سرانجام خوبی نرسیده است. زمان به سرعت در حال سپری شدن است و ایرانیان مجبور به پناه بردن به اقلیم به ویژه در مناطق مرزی هستند. باید در اسرع وقت انجام شود. مقابله با شرایط کنونی نیازمند منابع عظیم اقتصادی است. اما تحریم ها و بحران اقتصادی، بحران آب و افزایش مهاجرت های اقلیمی را نیز به این وضعیت افزوده است. از سال 1990 ما گرفتار یک بحران بزرگ در اقتصاد هستیم. کشور در بسیاری از زمینه ها گیر کرده است. در چنین شرایطی امروز بدتر از دیروز و فردا بدتر از امروز خواهد بود. فرصت های ما یکی یکی و به سرعت ناپدید می شوند. رسیدگی به بحران آب نیازمند یک تصمیم جدی و عزم ملی است.

منبع: هم میهن

دیدگاهتان را بنویسید