تحلیل سعید حجاریان از حواشی حضور تیم ملی در جام جهانی: فوتبال رفت!

تحلیل سعید حجاریان از حواشی حضور تیم ملی در جام جهانی: فوتبال رفت!

سه بازی ایران در جام جهانی 2022 مقابل انگلیس، ولز و آمریکا نکاتی را نشان داد که پوشش داده نشده و یا حداقل تا به حال ظاهری نداشتند. در مسابقه اول هر کدام پرچم مخصوص به خود را داشتند. پرچم خدا، پرچم بدون پرچم، پرچم شیر و خورشید و پرچم اقوام. در بازی با انگلیس دیدیم که برخی بازیکنان از جمله بازیکنان سرود جمهوری اسلامی را نخواندند، برخی این سرود را خواندند و برخی دیگر هو کردند. القصاء چیزی که دیدیم تفرقه بود. در مسابقات دوم و سوم شرایط تا حدودی تغییر کرد. جدا از تنوع پرچم – که در بازی اول هم با آن مواجه شدیم – متوجه شدیم که برخی از بازیکنان سرود جمهوری اسلامی را می خوانند، برخی کف می زنند و برخی نه.

سعید حجاریان در یادداشتی در مشک نو نوشت: سه بازی ایران در جام جهانی 2022 مقابل انگلیس، ولز و آمریکا نکاتی را نشان داد که تا به حال پوشش داده نشده یا حداقل ظاهری نداشتند.

در مسابقه اول هر کدام پرچم مخصوص به خود را داشتند. پرچم خدا، پرچم بدون پرچم، پرچم شیر و خورشید و پرچم اقوام. در بازی با انگلیس دیدیم که برخی بازیکنان از جمله بازیکنان سرود جمهوری اسلامی را نخواندند، برخی این سرود را خواندند و برخی دیگر هو کردند.

القصاء چیزی که دیدیم تفرقه بود. در مسابقات دوم و سوم شرایط تا حدودی تغییر کرد. جدا از تنوع پرچم – که در بازی اول هم با آن مواجه شدیم – متوجه شدیم که برخی از بازیکنان سرود جمهوری اسلامی را می خوانند، برخی کف می زنند و برخی نه.

در حاشیه فوتبال، تصاویر، پیشنهادات و ایده های مهمی در حافظه ما ثبت شد. عده ای حضور ایران در این مسابقات را متوجه نشدند و آن را نقض قانون دانستند، عده ای آن را فرصتی برای اعتراض خواندند و عده ای هم گفتند سیاست و ورزش از هم جدا شده است.

در این میان مربی خارجی تیم ملی ایران هم ناراضی نماند. او همچنین متهم به سوگیری سیاسی و چشم پوشی از وضعیت کنونی ایران بود. واقعیت این است که چیزی که گم شده بود، بازی فوتبال بود که اساساً فاقد معنا و مفهوم بود.

رصد ضمنی محتوای فضای مجازی/واقعی نیز ابهامات و سوالات مختلفی را در موضوعاتی مانند: آیا پیروزی تیم ملی ایران مایه رضایت است یا خیر؟ آیا شادی جمعی در غم ملی اخلاقی است یا خیر؟ و از این قبیل سوالات

وضعیت تیم ایران را می توان با وضعیت رقبای خود مقایسه کرد که هیچ یک از درگیری های عینی و ذهنی فوق را نداشتند و ندارند. از قضا، عوامل فوق روحیه تیمی آنها را تقویت کرد. به هر حال نتیجه یکی از بازی ها برای ایران متفاوت بود. اما چرا چنین شرایطی رخ می دهد؟

در جامعه شناسی تعبیری تحت عنوان «دین مدنی». [۱]مبتنی بر ناسیونالیسم است. این اصطلاح به مجموع نمادها، آیین‌ها، بناها، مراسم و غیره اطلاق می‌شود که خاطره یک ملت را ایجاد و ایجاد می‌کنند و بیشتر جنبه شبه مقدسی دارند.

به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا رقیب سوم ایران، پرچم، سرود و بناهایی مانند مجسمه آزادی، کوه راشمور، هالیوود واک و مانند آن از جمله نمادها هستند. به آن مجموعه ای از مواردی که به رویدادها یا شخصیت های تاریخی/مذهبی، از جمله پدران بنیانگذار، مسیح، و حتی برخی از هنرمندان مشهور اشاره دارند، اضافه کنید.

همانطور که گفته شد این موارد به دین مدنی آمریکا تبدیل شد و به تدریج لایه ای از قداست پیدا کرد. در این کشور به محض وقوع فاجعه یا شادی جمعی یکی از این عناصر حذف می شود.

به عنوان مثال پس از حادثه 11 سپتامبر، در یک توافق نانوشته، نمای خانه های آمریکایی با پرچم کشورشان تزیین شد تا روحیه ناسیونالیستی آنها زنده بماند. البته در این کشور زمانی که مذهب مدنی به شکلی غیرطبیعی و تحریف شده ظاهر شد، شعاری مانند «آمریکا دوباره بزرگ کنیم» مطرح شد که رگه ای فاشیستی داشت.

از زاویه ای دیگر می توان به کشورهایی اشاره کرد که دارایی مهمی جز پرچم و سرود ندارند و معمولاً آرزوی نمادهای دولتی مانند تولد/مرگ پادشاه، روابط خانواده سلطنتی یا ابتکارات مبتنی بر سرمایه را دارند. از جمله این کشورها می توان به بحرین، امارات متحده عربی یا حتی عمان اشاره کرد.

اما مذهب مدنی در ایران چطور؟ این یک واقعیت است که دین مدنی کشور ما بسیار ضعیف است. نمی دانم اگر امروز نظرسنجی انجام می شد چند درصد از مردم ایران پرچم کشور را در خانه هایشان نگه می دارند؟ یا سرود ملی را به یاد می آورند؟

در بین مراسم فقط «چرشنبسوری»، «نوروز» و «عاشورا» برجسته و خودجوش و جنبه کارناوالی دارند و بقیه – که جنبه تبلیغاتی قوی دارند و معمولاً از بودجه عمومی حمایت می شوند – توسط دولت ساخته می شوند. .

آنچه ایران را متمایز می کند آثار باستانی آن است که هنوز هم به طرق مختلف زیر بار سایه حکومت هستند. نمونه ای که هر سال در روز میلاد قریش و طهاووز در مورد بازدید از برخی مکان های تاریخی مشاهده می شود.

به عبارت دیگر، ارکان دین مدنی ما یا تماماً توسط دولت ایجاد شده است یا سایه سنگین ایدئولوژی دولتی بر آنها احساس می شود. از طرفی مذهب رسمی نیز به دلیل سوء استفاده بسیار ضعیف شده است. به عبارت دیگر کشور ما در شرایطی قرار دارد که مزایا و کارکردهای دین رسمی و مذهب مدنی کاملاً به پایان رسیده است.

در خاتمه باید گفت که اندیشه اداره کشور مبتنی بر این اندیشه است که ایدئولوژی و سایه آن می تواند بدیل ناسیونالیسم و ​​ایجاد کننده همبستگی ملی باشد، در حالی که این پروژه نتیجه معکوس دارد. اگر ایران زمانی یک کشور استعماری بود، آنگاه می‌توانستیم به شکل‌گیری یک دین مدنی قوی امیدوار باشیم. مثل اتفاقی که در هند افتاد.

اما در کشور ما که همواره و به درستی «استقلال سرزمینی» را یکی از ارکان خود دانسته و در حساس ترین زمان ها با نشانه هایی از جمله «کاخ ها توسط مردم انقلابی غارت نشود» تمدن خود را به نمایش گذاشته است، این وظیفه از سوی نهاد دولتی واگذار شده است که تاکنون موفق به انجام آن نشده است. یکی از مصادیق معروف این ناکارآمدی «یوز ایرانی» است که سرنوشتش بر سر ماست.

دیدگاهتان را بنویسید