جمهوری اسلامی: در کشور ما مدیران کبوتر حرمسرا هستند. اگر از اینجا تعظیم کنی، همین جا می نشینند!/ ندیدی وزیر رفاه بعد از برکناری رئیس مناطق آزاد شد؟/ یا مدیر معزول رئیس گمرک شد؟

جمهوری اسلامی: در کشور ما مدیران کبوتر حرمسرا هستند.  اگر از اینجا تعظیم کنی، همین جا می نشینند!/ ندیدی وزیر رفاه بعد از برکناری رئیس مناطق آزاد شد؟/ یا مدیر معزول رئیس گمرک شد؟

فساد، بی کفایتی و ضعف، بی سوادی دلیل از دست دادن صندلی ها نیست، برای مدیر شدن فقط یک دستور و یک پرداخت لازم است. و این آنتروپی فزاینده یعنی تلاش تبدیل به تلاش می شود!

روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت: شهردار یکی از شهرهای بزرگ شمال غرب با تودیع وثیقه میلیاردی آزاد شد، صلاحیت وی برای عضویت در هیات مدیره سازمان نظام مهندسی رد شد، بدون ورود به مقطع دکتری آزمون ورودی و کسب سهمیه عمومی، اما پس از برکناری از سمت شهرداری منطقه، شهردار منطقه تهران بزرگتر شد.

شوهر خواهرش معاون بود… او به راحتی توانست سمت شهردار یک شهر بزرگ تاریخی و باستانی را به عهده بگیرد و در شهری که به عنوان شهرداری منطقه ای پذیرفته نشده بود، شهردار مرکز شد. حالا کار اصلی او نقاشی میز، تعویض، نقاشی پل است! مثل اینکه اختیار این عملیات را ندارد. و او مأمور و معذور است!

مدیرعامل یک شرکت دارویی پس از برکناری به همان شرکتی که از آن برکنار شده بود بازگشت و در زنجیره اخراج دوباره مدیرعامل شد. مثل اینکه از آنجا اخراجش نکردند!

شورای اسلامی بسیاری از وزرا را با ارائه صریح و ناتوانی وزیر برکنار کرد و در نتیجه خرد جمعی نمایندگان از ناتوانی وزیر خبر داد اما تعداد کمی از وزرا پس از برکناری بیکار ماندند اما پاسخ دولتمردان مبتنی بر این است. در مورد حمایت و اشتغال در یک سطح، این برای آنها بود. برای همه دولت ها هم همینطور بوده است!

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی یکی از این نمونه هاست. او که می توانست به شغل قبلی خود بازگردد و به عنوان معلم تئوری به کار خود ادامه دهد، وظیفه اجرایی بزرگی را بر عهده می گیرد که مستلزم سرمایه گذاری است. چندی پیش با استعفای مدیرعامل بورس، فردی اخراجی که به تمام فنون حریف از پزشکی گرفته تا سیمان تسلط داشت اما پیش از این از سمت دولتی برکنار شده بود، برای این سمت معرفی شد. مدیر عامل صرافی به سمت خود برمی گردد و مدیر برجسته شکست می خورد! اما وزیر او را ناامید نکرد، این بار رئیس گمرک و معاون وزیر شد!

مدیریت علاوه بر توانایی های فردی روش علمی دارد، اولاً مدیر باید سازمان خود را بشناسد، مدیر باید برنامه ریزی، برنامه ریزی، سازماندهی، اجرای کار و کنترل فرآیند داشته باشد و بتواند سازمان خود را رهبری کند!

اما مدیر در جامعه ما به عنوان یک سازمان بزرگ از قرارداد و قانون پیروی می کند. مدیر نه ایجاد می شود و نه از بین می رود، بلکه از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند.

به قول مردم آنها کبوتر حرم هستند، کمی دورتر از جایی که شما تعظیم می کنید می نشینند و همیشه جایی برای نشستن آنها وجود دارد. یکی از ویژگی های این دایره بسته این است که صاحبان اصلی قدرت، یعنی. مردم همیشه از چشم سوژه های مدیر دیده می شوند. زیرا هیچ نیروی مردمی توانایی حذف آنها را از مکان های تاریک خود ندارد. و در نتیجه مدیر هرگز نمی تواند با کارمندان ارتباط برقرار کند.

فساد، بی کفایتی و ضعف، بی سوادی دلیل از دست دادن صندلی ها نیست، برای مدیر شدن فقط یک دستور و یک پرداخت لازم است. و این آنتروپی فزاینده یعنی تلاش تبدیل به تلاش می شود!

گزاره این است، بیل به ته افتاده است، عدم حاکمیت بسیاری از ثروت ملی و اقتدار مردم این سرزمین را از بین برده است، تنها راه حل حذف این بوروکرات های بی سواد از سازمان ها و وزارتخانه ها است. شاید با استخدام نخبگان واقعی، اگر متعهد به کرسی و منصب شوند، جلوی این تلاش برای زوال و آنتروپی نهایی را بگیریم.

دیدگاهتان را بنویسید