داستان حکابه هیرمند، 50 سال پس از قرارداد هویدا. هنوز آب نیست یا نمی دهند؟

داستان حکابه هیرمند، 50 سال پس از قرارداد هویدا.  هنوز آب نیست یا نمی دهند؟

اصالت آقای رئیسی به سیستان برمی گردد. پدرش برای حضور در نزدیکی به مشهد نقل مکان کرد و با اینکه فرزندش در مشهد به دنیا آمد، اصالتاً سیستانی بود. آیا این ریشه لحن تند ابراهیم رئیسی در دفاع از حقوق سیستان است؟

هشدار ابراهیم رئیسی به دولت طالبان در مورد ادعای سیستان برای آب رودخانه هیرمند به مهمترین موضوع/چالش/ احتمالاً: تنش بین دو کشور همسایه بالا گرفته و این در حالی است که ایران نیز مانند سایر کشورهای حوزه جهان، “امارت اسلامی افغانستان” را به رسمیت نمی شناسد و به وضوح خیر، اگر بر اساس مکاتبات رسمی باشد، چگونه باید با آنها برخورد کرد؟

«نخست وزیر امارت اسلامی افغانستان» در واکنش به هشدار ایران که از سوی رئیس جمهور و با لحنی تندتر و در صورت لزوم با ترجمه با فشار وزیر امور خارجه بیان شد، بر تعهد تاکید و در عین حال تصریح کرد. به معاهده 50 سال پیش د: «در سد کمال خان آب نیست و اگر آب سد کجکی از آن بگذرد به ایران نمی‌رسد.» پس لازم است طرف ایرانی این حقایق را درک کند.
در ادامه مهرداد خدیر در عصر ایران می نویسد: این بیانیه به زبان فارسی و بر سربرگ امارت اسلامی افغانستان صادر شده و یکی از دو تاریخ آن هجری شمسی است. شعار طالبان و رهبران آنها به زبان ساده این است: «بدون نیاز به آب در عجله. اگر فقط چشم داشت!

این در حالی است که اشرف غنی رئیس جمهور سابق یا آخرین رئیس جمهوری اسلامی افغانستان 5 ماه قبل از سقوط طبختر گفته بود آیا ایرانیان نفت خام خود را مجانی به دیگران می دهند و آیا انتظار دارند که ما به آنها بدهیم. آب رایگان؟ سپس البته توضیح داد که قصدش بیشتر از قرارداد 1352 بوده است.

این اظهار نظر علاوه بر اصرار قبلی بر تمایز فارسی رایج از فارسی دری در افغانستان، برای ایران کافی بود تا به این نتیجه برسد که طالبان گزینه بهتری برای افغانستان است. البته نه بهتر، اما واقع بینانه تر و قابل تحمل تر.

به عقیده جان ناپلئون، همانطور که در غرب بین ایران و عراق و با ابهام بر سر شط العرب یا اروند رود، انگلیسی ها نیز در شرق کشور بین ایران و افغانستان استخوانی بر جای گذاشتند. با سهم سیستان از رودخانه هیرمند که افغان‌های هیرمند به آنجا می‌روند و می‌گویند که همین ایده را اجرا کرده‌اند. آب دریاچه هامون از این رودخانه تامین می شد و با خشک شدن هامون، زندگی در این منطقه نیز دچار انواع مشکلات شد. در مورد ادعای هیرمند و سهم ایران در سیستان و هامون می توان به نکات زیر اشاره کرد:

1. اگر خشکسالی ما به دلیل انسداد هیرمند و افغانی هاست، باید این سوال مطرح شود که چرا بقیه تالاب ها و دریاچه های ما در این وضعیت قرار دارند؟ غیر از اینه که اینجا طرف افغانی بند و بند درست کرده و تلمبه روی منبع آب گذاشته و آب رو مصرف میکنن و در بقیه جاها خودمون دقیقا همین کار رو کردیم؟ سد زدیم و با پمپ آب را بالا می بریم. به گفته سید محمد بهشتی، در کشوری که 350 روز آفتابی دارد، چرا باید حجم عظیمی از آب را پشت سد نگه داشت تا بخش قابل توجهی از آن تبخیر شود؟!

2. بر اساس قرارداد امضا شده بین ایران و افغانستان در سال 1352 خورشیدی، سهم سیستان و هامون ایران از این آب 850 میلیون متر مکعب در سال (26 متر مکعب در ثانیه) است. این قرارداد توسط نخست وزیران هر دو کشور (امیر عباس هویدا از ایران و محمد موسی شفیق از افغانستان) امضا شد و اگرچه سلطنت در هر دو کشور سرنگون شد، اما دولت های بعدی این قرارداد را انکار نکردند.

نه افغانی ها بعداً گفتند قبول نمی کنند و نه ایران در دوران پس از پهلوی سهم خود را دست کم گرفت و بیش از 850 میلیون متر مکعب در سال طلب کرد، اما این همه تحولات سیاسی در افغانستان رخ داد و پس از سرنگونی سلطنت. مجموعه ای از جمهوری ها، جمهوری های مردمی و اماراتی، اسلام و جمهوری اسلامی را تجربه کردند، جایی که معلوم نبود روی کدام نیرو باید بایستد.

البته در تمام این سالها افغانستان با اشاره به تعریف و شرایط سال آبی عادی از اجرای کامل یا حتی جزئی توافقنامه پرهیز کرد، زیرا در توافقنامه آمده است که اگر سال آبی عادی باشد (یعنی 6 میلیارد و 500). میلیون متر مکعب)، آن را خواهند داشت. گاهی 850 میلیون مترمکعب سهم ایران است. یعنی به شرطی که به آن مقدار برسند و اگر نرسند تعهدی ندارند اما در این شرایط افغانستان کی می خواهد تعیین کند که چقدر است؟ چه کسی اندازه گیری خواهد کرد؟ کی میخواد با جماعت طالب بحث فنی مهندسی کنه؟!

3. یکی از دلایل عصبانیت رئیس جمهوری اسلامی ایران این است که آنها معتقدند طالبان عهد خود را زیر پا گذاشته اند. زیرا به نظر می رسد در مذاکرات مشهد، ایران بازگشت به قدرت را پس از 20 سال منوط به 6 عهد کرده بود که اولین آن هیرمند بود. (پنج نکته دیگر این بود: محدود نکردن زبان فارسی، مزاحمت نکردن شیعیان، فضا ندادن به اسرائیل، اجازه ندادن به فعالیت گروه های ضد اسلامی و همکاری در مبارزه با مواد مخدر).

شاید به همین دلیل است که طالبان مانند اشرف غنی مغرور نیستند و تامین آب را در ازای قیمت آن تشویق نمی کنند. با این حال، اشرف غنی خود را مدیون ایران نمی‌دانست، بلکه احساس می‌کرد که ایران از رقیبش – دکتر عبدالله – حمایت می‌کند و می‌خواهد با انگیزه‌های ضد تهران جایی در قلب آمریکا ایجاد کند.

4. ایران دو راه دارد: اول، به گفته حسین امیرعبداللهیان، استفاده از ابزار فشار. اما چگونه با اقدام نظامی یا ورود به خاک افغانستان یا اقدام متقابل؟ راه دوم مذاکره است که در عمل به معنای به رسمیت شناختن امارت اسلامی است. به عبارت دیگر، ممکن است طالبان حقهبه را به کارتی برای معرفی خود با عنوان امارت اسلامی تبدیل کرده باشند.

اگر اشرف غنی گفته است که شما آب می خواهید، همانطور که از دیگران نفت می خواهید، هزینه آن را بپردازید، طالبان غیررسمی می گویند شما ابتدا باید ما را بشناسید تا امارت اسلامی به شما آب بدهد.

5. نام امیر عباس هویدا، نخست وزیر زمان توافق 50 سال پیش، نشان می دهد که برخلاف آنچه امیر اسدالله علم در خاطرات خود نوشته، نسبت به هامون و سیستان و آب بی تفاوت نبوده است و اگر واقعا سالانه 850 میلیون مترمکعب آب از هیرمند به هامون می ریختند و این آب در طول مسیر. نگرفتند، خشک نمی شد. اگرچه در افغانستان تاکید می شد که ایران بیش از این حق مشارکت ندارد و برای موسی شفیق یک موفقیت بود، اما در ایران در فضای سال 52 که اوج قدرت شاه و ساواک و سرآغاز درآمدهای نفتی فراوان بود. ، انتقاد چندانی به ترتیب وجود نداشت. حتی از مخالفان خارج از کشور. در افغانستان حتی بعد از کودتا هم برای شفیق ننگ تلقی نمی شد. سال ها بعد که دوباره ورق برگشت، اشرف غنی البته از او تمجید کرد و دستور داد تا برای شهید موسی شفیق مدال طراحی کند.

6. اصل آقای رئیسی به سیستان برمی گردد. پدرش برای حضور در نزدیکی به مشهد نقل مکان کرد و با اینکه فرزندش در مشهد به دنیا آمد، اصالتاً سیستانی بود. آیا این ریشه لحن تند ابراهیم رئیسی در دفاع از حقوق سیستان است؟

7. اگرچه تهدید افغانستان و مطالبه هیرمند با احساسات ناسیونالیستی در سطح ملی و منافع محلی و محلی سازگار است و چه کسی آن را نداده است، اما در غیاب تمدن سیستان و بلوچستان در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. آب اما و تا فردا در نظر داشته باشید موضوع حق آبه نباید محل درگیری های درون سرزمینی باشد.

8. اگر در این دهه ها به جای اینکه ایدئولوژی محور سیاست خارجی قرار گیرد، اشتراکات فرهنگی بها داده می شد و ایران فرهنگی فرامرزی به ظاهر بزرگ مورد توجه قرار می گرفت، اکنون شاهد طنز این هشدار نبودیم. شاید در واقع طالبانی برنگشت.

9. در دنیایی که ایران و عربستان در حال آشتی هستند و بن سلمان از بشار اسد استقبال می کند و رئیس جمهور اوکراین به جده می رود، دیپلماسی همچنان کارساز است. مشکل ایران و طالبان در مورد حقبه این است که امیر عبداللهیان نه می تواند به کابل برود و نه می تواند از ملا متقی در تهران پذیرایی کند. طالبان دوست دارند با این ورق بازی کنند.

10. خوب است که به آب سیستان و بلوچستان توجه شود. تمثیل سیستان; «بخشی از ایران» که رئیس جمهور از آن استفاده می کند هم خوب است. اما باید به تمام حقوق «سیستان و بلوچستان» توجه کنند و از ظرفیت بومی برای کسب عنوان استفاده کنند. شاید کاری از آنها در بیاید که مردم تهران نتوانند انجام دهند…

دیدگاهتان را بنویسید