داستان پرستار و مسئول تعویض پانسمان آرتین


ساعت: 17:41
تاریخ انتشار: 08/09/1401
کد خبر: 1907391

خواهر آرتین نوشت: امروز رفتم خونه آرتین تا پانسمان رو عوض کنم. وقتی دستی به سرم زدم گفت عمو حالا چطوری اشک های روی صورتم را پاک کنم و مادرم خانه نیست یک دستش تیر خورده یکی دیگر توی سرم!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ اکبری پرستار و مسئول تعویض پانسمان آرتین در یادداشتی نوشت: امروز برای تعویض باند بازوی آرتین به منزل او رفتم. وقتی دستی به سرم زدم گفت عمو حالا چطوری اشک های روی صورتم را پاک کنم و مادرم خانه نیست یک دستش تیر خورده یکی دیگر توی سرم!

یه لحظه زمین خوردم… دلم شکست… شب اول که آوردندش بیمارستان شیفت بودم ازم پرسید عمو فوت کرد؟

چه کسی باید جواب ظلم و تنهایی این کودک را بدهد؟

دیدگاهتان را بنویسید