دستمزد کارگران کمتر از سبد معیشتی 1400 است

دستمزد کارگران کمتر از سبد معیشتی 1400 است

مذاکرات دستمزد پایان غم انگیزی داشت. ما انتظار نداشتیم که امسال با این قیمت های سرسام آور، دستمزدها تنها 27 درصد افزایش یابد. نتیجه همه این بحث ها و جلسات این بود!» محمدی کارگر حداقل دستمزد یک کارگاه تولیدی در تهران است؛ او می گوید نتیجه جلسات ناامیدکننده بود، اصلا چرا مذاکره کردند؟

حقوق سال آینده کارگران به 9 میلیون تومان هم نرسیده است. پس از چندین جلسه طولانی که نمی توان آن را جلسات سه جانبه چانه زنی دستمزد نامید، حداقل دستمزد در سال 1402 تنها 27 درصد افزایش یافت در حالی که تورم رسمی توسط مرکز آمار ایران 52 درصد و بانک مرکزی 47.6 درصد گزارش شده است. در نهایت مجموع درآمد کارگران حداقل دستمزد که قطعاً شامل تمامی مزایای مزدی و با فرض پرداخت همه این مولفه ها به مستمری بگیران حداقل دستمزد هم خواهد رسید، بعید است به هشت میلیون و 200 هزار تومان برسد.

در مذاکرات دستمزد سال 1402، ماجرای سکوت کارگران به نقطه عطف جدیدی رسید. کارگران آنقدر از قدرت چانه زنی و نفوذ محروم هستند که حتی اجرای بند یک ماده 41 قانون کار برایشان غیرممکن است. تعیین دستمزد بر اساس نرخ رسمی تورم. «حداقل دستمزد» تقریباً به نصف نرخ تورم رسمی افزایش یافته است، که چیزی جز این نیست که مشارکت کارگران در تعیین سرنوشت به صفر رسیده است.

به جرات می توان گفت که هیچ یک از کارگران و کارگران از دستمزد ثابت راضی نیستند. امسال شورای عالی کار نتوانست رضایت بخشی از جامعه هدف را جلب کند. و نکته مهمتر این است که اگر فرض کنیم وزرای اقتصادی دولت (سمت و اقتصاد) در ساعات پایانی جلسات شورای عالی کار به قول خود عمل کنند و بتوانند تورم را محدود کنند، باز هم ده میلیون تومان باقی مانده است. تاخیر امروز بین حقوق 8 میلیونی و سبد معیشتی 18 میلیون تومانی وجود دارد که با “کنترل تورم” جبران نمی شود.

فرامرز توفیقی (فعال کارگری) درباره افزایش دستمزد سال 1402 به ایلنا گفت: متأسفانه شاهد کاهش سه جانبه گرایی در سطح بی سابقه ای بوده ایم. پیش از این در دوره احمدی نژاد و در دولت روحانی در سال ۱۳۹۷ با مشکل «تحمل دستمزد دولت» مواجه بودیم، اما زمانی به نام «دخالت دولت» وجود نداشت. در آن سالها مزد ثابت رنگ بند 1 ماده 41 قانون کار را داشت یا حداقل می شد به طرق مختلف به قانون پیوست. امسال دخالت دولت در تعیین دستمزدها به حدی بود که به هیچ وجه نمی توان نتیجه را مشروع دانست. مزد ثابت با هیچ قرائتی از قانون – حتی بند اول اصل 41 – سازگاری ندارد و نام آن را فقط می توان «مزد تحمیلی به طبقه کارگر» نامید.

نحوه تعیین دستمزد از ابتدا در حیطه قانون نبود. اگرچه کارگران سبد معیشتی 18 میلیون تومانی خود را فاش کردند، اما دولت با سبدی 11 یا 12 میلیون تومانی به جلسات کمیسیون دستمزد آمد و در نهایت ارزش سبد را کمی بالاتر از 13 میلیون تومان تخمین زد. توفیقی این سبد به ظاهر ثابت را سبد دستکاری شده می‌نامد و می‌گوید: چگونه می‌توان با کاهش مصرف کالری یا افزایش مصرف چربی و شکر، ادعا کرد که نتیجه یک سبد واقعی است؟ این سبد کاملا غیرقانونی و تقلبی است و در کنار آن باید بپرسیم که این تصمیم چه تاثیری داشته است؟ حقوق نه تنها به این سبد غیرواقعی نرسید، بلکه حتی به اندازه سبد معیشتی 9 میلیون تومانی پارسال هم افزایش پیدا نکرد.

حداقل دستمزد و مزایای سال 1402 در نهایت 8 میلیون و 200 هزار تومان بود در حالی که سبد معیشتی سال 1401 9 میلیون تومان بود. در واقع سال گذشته قرار بود کارگران 9 میلیون تومان حقوق بگیرند، حالا در سال جدید به همین میزان حقوق ماهیانه ندارند!

اما آخرین توجیه برای امضای چنین دستمزدی، وعده نمایندگان دولت برای «کنترل تورم» بود; چقدر می توان به این «قول» اعتماد کرد؟ توفیقی پاسخ داد: ورم سردردی نیست که با استامینوفن به سرعت کاهش یابد. مهار تورم نیازمند زیرساخت است. با فرض اینکه بتوانند تمام زیرساخت ها را برای این کار فراهم کنند، چرا به طور واضح اعلام نمی کنند که چند ماه برای این کار لازم است؟ با فشردن یک دکمه و برای اینکه ورم مهار نشود! علاوه بر این، در سال 1401 به دلیل تورم شدید، افزایش چند میلیون تومانی هزینه داشتیم که مقایسه جداول مرکز آمار اسفند 1400 و باخمن 1401 این افزایش عجیب را نشان می دهد; آیا تورم آنقدر کاهش می یابد که به اسفند 1400 برگردیم؟ برای رسیدن به آن نقطه، به تورم منفی نیاز داریم. آیا می توانند تورم 50 درصدی را به منفی 20 درصد تبدیل کنند؟!

«چه اتفاقی برای از دست رفتن قدرت خرید کارگران در سال 1401 می‌افتد» مسئولان دولتی به این سوال پاسخی ندارند. هنگامی که دستمزدها و مزایا به سختی به سبد غذایی خانوارها در مارس 1401 می رسد، مهار تورم – با فرض تحقق آن – چگونه می تواند به کارگران این امکان را بدهد که بتوانند در سال 1402 تنها با افزایش 27 درصدی حقوق، از عهده مخارج زندگی خود برآیند. آیا دولتی که روند افزایش دستمزدها را به طبقه کارگر تحمیل کرده است، پاسخی برای این پرسش های بدیهی دارد؟

خوب است در نظر داشته باشید که قبل از پایان مذاکرات دستمزد، هزینه حمل و نقل عمومی به عنوان یک قلم معمولی از بودجه خانوار، با تصویب مسئولان بین 30 تا 40 درصد افزایش یافت. آیا باید تورم را اینگونه کنترل کرد؟ فرامرز توفیقی می گوید: «در شرایط کنونی بازگشت به اسفند 1400 که چیزی نیست، قدرت خرید فعلی حفظ نخواهد شد. متأسفانه ما امیدی به سه جانبه گرایی نداریم، حتی اگر تحریف شده و غیرواقعی باشد. به طور خلاصه، دستمزد توسط دولت تحمیل شد و مشارکت کارگران صفر بود. وقتی اثربخشی مذاکره ناچیز است، پشت میز نشستن و چانه زدن چه فایده ای دارد؟ …”

دیدگاهتان را بنویسید