دعاوی برای مادران؛ مادر نیکا شاکرمی: دخترم در تجمعات اعتراضی کشته شد

در چشمان مادران کیمیایی است که سخت ترین اجسام را به آب تبدیل می کند و سخت ترین دل ها را نرم می کند. نسرین شاهکرمی مادر نیکا هم این روزها بارانی است، ابرهای تمام دنیا انگار این روزها در دلش می گریند. اما به گفته او، دردناکتر از درد و ناراحتی ناشی از رها شدن دختر مورد علاقه اش، اتهامات ناعادلانه ای به فرزندش است. از رادیو و تلویزیون گلایه هایی وجود دارد که هر چه می خواهند و می توانند در مورد نیکا می گویند بدون اینکه به او و خانواده اش فرصتی برای محافظت از شخصیت و هویت نیکا بدهند.

دعاوی برای مادران؛  مادر نیکا شاکرمی: دخترم در تجمعات اعتراضی کشته شد

وقتی از درخواستش می پرسم، «عدالت» را فقط یک درخواست می خواند. خواسته ای که ذیل حقوق تعریف شده هر انسانی طبیعی است. مادری که معتقد است نیکا نه تنها نشانه های خودکشی در رفتارش دیده نمی شود، بلکه مایه نشاط، نشاط و امید اطرافیان بوده است.

این گفتگو داستان مادری است که برای فرزندش خواسته ای جز عدالت ندارد.

عدالتی که همه ما در هر سطح و مقامی مسئول آن هستیم. با توجه به مسئولیتی که در هنگام انعکاس اخبار بر دوش خود احساس می کند و با توجه به اینکه علیرغم اظهارنظرهای طرف های مختلف، مادر نیکا هرگز فرصت گفتگوی شفاف را پیدا نکرد، «تراست» گفتگویی ترتیب داد تا در آن نظر آقای نیکا منعکس شود. مادر نیکا، تا به وظیفه خود عمل کند، کمک به برقراری عدالت و روشن ساختن حقیقتی که خردمندان گفته اند، حقیقت و دانش بزرگترین فضیلت در همه اعصار و زمان هاست.

خانم شطرنج! در ابتدا فکر می‌کنم خوب است در مورد مراحل قانونی که برای پرونده نیکا شاهکرمی تدارک دیده‌اید، صحبت را شروع کنیم. آیا برای این پرونده وکیل انتخاب کرده اید؟

من خودم وکیلی برای رسیدگی به پرونده انتخاب نکرده ام، وضعیت فعلی ام نامطلوب است. خواهرم گفت که برای من وکیل تعیین کرده است، اما تا به امروز نه از آن وکیل خبری است، نه او کاری انجام داده است و نه من و سایر اعضای خانواده امیدی به پیگیری درخواست هایمان از این طریق داریم. حالم خوب نیست، تصویر نیکا لحظه ای از چشمانم بیرون نمی رود و لبخندش در ذهنم نقش می بندد. من یک مادر هستم و احساس تنهایی و درماندگی می کنم.

شما به عنوان یک مادر داغدار که دختر خردسال خود را از دست داده اید، از مسئولان و نظام سیاسی چه می خواهید؟

معلوم است که فرزندم در تظاهرات اخیر شرکت کرده و در آنجا کشته شده است. من فکر می کنم شواهدی برای این موضوع وجود دارد. من می خواهم ابهامات موجود در مورد پرونده فرزندم بررسی شود و مسئولین این حادثه تلخ پاسخگو باشند. می خواهم ابهامات پرونده نیکا بدون فشار و شفاف بررسی شود.

آیا مدرکی دال بر حضور نیکا در تجمعات دارید؟

بارها به نیکا زنگ زدم، این مدارک را دارد. البته وقتی با نیکا صحبت کردم او به من دلداری داد که نگران نباشم و سعی کرد اطلاعاتی به من بدهد اما بعد از اصرار زیاد به من گفت که در فلان منطقه به تجمع می رود. هیاهوی این تماس نیز حکایت از حضور نیکا در تجمعات داشت. صداهایی که نشان می دهد پلیس به سمت بچه ها آمده و آنها فرار می کنند. تماس قطع می شد و بعد سعی می کردم دوباره با او صحبت کنم.

آیا نیکا به شما گفت که در چه منطقه ای است؟

نیکا در صحبت‌هایی که با من داشت می‌گوید اغلب در تجمعات حوالی میدان انقلاب، بلوار کشاورز و خیابان ولی عصر شرکت می‌کردم.

یکی از شبهات برخی افراد این است که چرا بعد از فوت نیکا به جای اینکه شما در مورد ماجرا اظهار نظر کنید، دایی و خاله نیکا بیشتر در متن حوادث و ارتباط با رسانه ها حضور دارند. چرا خودتان با رسانه ها صحبت نکردید؟

روزهای اول پس از مرگ نیکا، وضعیت خوبی نداشتم و اصلا نمی توانستم با رسانه ها صحبت کنم. بنابراین خواهر و برادر من این پیوند را ایجاد کردند. در این بین تصاویری از نیکا در صدا و سیما پخش شد اما هیچگاه از آن رسانه با ما تماسی نگرفتند تا نظر ما را در این مورد جویا شوند. چگونه می توان از مرگ یک طرف صحبت کرد بدون اینکه به طرف دیگر فرصت دفاع از خود داد؟

یکی دیگر از ابهامات مهم در این پرونده به نحوه دفن جسد نیکا مربوط می شود. در حالی که می خواستید جسد نیکا را در خرم آباد دفن کنید، ناگهان مسئولان اعلام کردند که با اجازه خانواده پدری نیکا در یکی از روستاهای استان لرستان به خاک سپرده شده است. آیا این مجوز گرفته شده است؟

با خانواده پدری نیکا صحبت کردم و آنها اعلام کردند که در دفن جسد نیکا نقشی نداشته و هیچ مجوزی از آنها صادر نشده است. خانواده پدر نیکا به من گفتند که من در مورد آنها اشتباه قضاوت کرده ام و اصلا اجازه دفن نیکا را رد کرده ام.

یعنی جسد نیکا بدون اجازه و ولی قانونی شما در روستا دفن شده است؟

آره؛ بدون اجازه خانواده ما، هم خانواده من و هم خانواده پدر نیکا، جسد او را در یکی از روستاهای دورافتاده لرستان به خاک سپردند. این روستا بسیار دور افتاده است و رفتن به این منطقه دورافتاده برای زیارت قبر دخترم برایم بسیار سخت است. در حالی که این حق من است که محل دفن دخترم را انتخاب کنم و با او عزاداری کنم و با او صحبت کنم.

علت دفن جسد نیکا در روستای مذکور از سوی مسئولان استانی چیست؟

آنها معتقد بودند دفن جسدی در خرم آباد ممکن است سر و صدای زیادی به پا کند و این موضوع را خطرناک می دانستند. به آنها گفتم که این سروصدا قبل از مرگ نیکا وجود داشته و بعد از او نیز ادامه خواهد داشت. اگر صدای اعتراض به گوش برسد، بدون شک مردم آرام خواهند شد. اما آنها فکر می کردند که دفن جسد در یک مکان دورافتاده باعث خواب آلودگی می شود.

آیا به عنوان مادر نیکا علائم افسردگی و خودکشی در دخترتان دیده اید؟

نیکا کودکی بسیار با انگیزه، بشاش، پرانرژی و هدفمند بود. همیشه به این فکر می کرد که با هم به مسافرت بروند و مهاجرت کنند. او همیشه مرا تشویق می کرد که مشکلات زندگی را سخت نگیرم و به من امیدواری می داد که اوضاع بهتر شود. آیا کسی که افسرده یا تمایل به خودکشی دارد برای اصلاح وضعیت موجود در تجمعات شرکت می کند؟ نیکا نه تنها افسرده بود، بلکه اطرافیانش را نیز تشویق می کرد. نیکا دختری شجاع و نترس بود و فکر می کنم جسارت او در نهایت منجر به مرگ او شد.

ویدئویی از رادیو پخش شد که در آن طرحی از ورود دختری به داخل ساختمان در دوربین مداربسته وجود دارد. آیا می توانید تأیید کنید که این یک عکس خوب است؟

هیچ کس نمی تواند ثابت کند که این تصویر نیکا است. سایه ای در دوربین های ثبت شده، دختری با نقاب بر چهره و بدون شفافیت در این تصاویر دیده می شود. من معتقدم این عکس ها مربوط به نیکا نیست.

اما آیا خاله نیکا این عکس ها را تایید کرد؟

خاله نیکا از کجا بفهمه که نیکا به این خونه رفته؟ خاله نیکا وقتی برای تایید فیلم جسدش را گرفتند پیدا شد؟ باید از من خواسته می شد که عکس ها را تایید یا رد کنم.

آیا با این خانه ارتباطی دارید؟ اصلا میدونی خونه کی بوده؟

نیکا همیشه با من احساس راحتی می کرد و در مورد کوچکترین روابطش با من صحبت می کرد. اگر با کسی دوست بود یا رابطه داشت به من می گفت. حتی اگر کسی به عنوان دوست از او می‌پرسید، با من در میان می‌گذاشت چون من او را محدود نکردم. نیکا نترس و شجاع بود. اگر فردی ادعا می کند که در این خانه بوده است، باید دقیقاً مشخص کند که در کدام بلوک، با چه کسی و به چه دلیل بوده است. تا زمانی که چنین حضوری وجود نداشت. من مدام از او می خواستم که به تظاهرات نرود، اما او گفت که مایل است به درخواست های خود و همسالانش عمل کند. کسانی که ادعا می کنند نیکا در جایی حضور داشته، چرا اطلاعاتی در مورد آن خانه، ساکنان آن و رابطه شان با نیکا نمی دهند.

اگر بخواهید سناریویی که برای نیکا اتفاق افتاده را در یک یا چند جمله خلاصه کنید، چگونه این سناریو را مقایسه می کنید؟

نیکا روبروی ارشاد گشت بود. او یک نوجوان بود و از فشاری که ماموران گشت ارشاد بر او و همسالانش وارد می‌کردند ناراحت بود. هدف او از حضور در تجمعات اعتراضی موضوع رهنمودها و مطالبات زنان و جوانان بود. بارها از او خواسته ام که به راهپیمایی نرود، اما به خاطر شجاعتش در تظاهرات شرکت کرد.

آیا هیچ یک از دوستان نیکا با او در تظاهرات بودند؟

دوستان صمیمی او به دلیل اجازه ندادن خانواده هایشان حضور نداشتند. اما او با دختران دیگری آشنا شده بود و با آنها قرار می گذاشت و به مهمانی می رفت. این افراد او را در تجمع روز حادثه دیدند و اعلام کردند که نیکا از دست ماموران فرار کرده است. با توجه به تماس های نیکا و اظهارات این آشنایان، او فرار کرده و عده ای او را در میان ازدحام تعقیب کرده اند و به دلیل سر بی باک و شجاعش احتمالا در مقابل آنها ایستاده است.

روز شنبه عکسی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که نشان می دهد یک دختر نوجوان در حال اعتراض است. برخی ادعا می کنند که این تصویر نیکا است. تایید میکنی

بله، من این فیلم را دیدم، دختر نوجوان این فیلم زیباست.

وقتی برنامه های تلویزیونی و رادیویی و موضوعات مختلف درباره نیکا را دیدید، بدون اینکه فرصت دفاع از خودتان داده شود، چه احساسی داشتید؟

من کاملاً انتظار این جلسات را داشتم. به اطرافیانم هم گفتم که در مورد دختر مظلومم دروغ های زیادی گفته شده که به آن هم اشاره شده است. گفته می شود که این سخنان نقش برخی از افراد مسئول را سلب می کند، اما قدرت خداوند بالاتر از هر نفوذی است و حق را به صالحان می رساند. اوج بی عدالتی در این است که یک دختر نوجوان به قتل می رسد و اتهامات زیادی علیه او مطرح می شود.

از تعاملات اجتماعی افراد برایمان بگویید. رفتار مردم با شما چگونه بود؟

هیچ چیز بچه ام را بر نمی گرداند. آنهایی که مادر هستند و عزیزانی دارند می فهمند من چه می گویم. اما برخورد این روزهای مردم مهمترین دلیل آرامش خاطر من بود. با تأمل، من هم خوشحالم که دخترم جانش را فدای هدفش کرد. خدا را شکر می کنم که چنین افرادی را در زندگی من قرار داده است. تنها شادی این روزها امیدهایی است که مردم به ما داده اند.

دیدگاهتان را بنویسید