روایت مادر کیان از ماجرا را قبول دارم/ کیان باید در عروسی من لباس بختیاری می پوشید/ دغدغه ما زنده ماندن برادرم است

روایت مادر کیان از ماجرا را قبول دارم/ کیان باید در عروسی من لباس بختیاری می پوشید/ دغدغه ما زنده ماندن برادرم است

سجاد پیرفلاک در این گفت و گو می گوید پدر کیان در بیمارستان اهواز بستری است.
بخش هایی از گفتگو را بخوانید:

برخی رسانه های دولتی از دست داشتن گروه های تروریستی خبر دادند، اما مادر کیان امروز (جمعه) موضوع را به حوادث اعتراضی اخیر ربط داد، به عنوان عموی کیان، اصل ماجرا چیست؟ کسی تیرانداز را دیده است؟
من از زمان تیراندازی تا کنون با برادرم در بیمارستان اهواز بودم، بنابراین من شخصاً تیراندازی را ندیدم. این ها داستان هایی است که از مادر کیان شنیدم. باید بدانید که مراسم تشییع کیان امروز (جمعه) برگزار شد و مادر کیان (زینب ملایراد) به عنوان یکی از افراد حاضر در صحنه به وضوح برای هزاران نفر توضیح داد که چه بر سر کیان، پدرش و همه خانواده آمده است. . صحبت های مادر کیان تمام ابعاد پنهان ماجرا را آشکار می کند، شما هم می توانید به آن رجوع کنید. وقتی مادرش آمد و جزئیات ماجرا را برای چند هزار نفر تعریف کرد، حرفی برای گفتن نبود. مادر کیان گفت: به شوهرم گفتم خیابان ها شلوغ است، بیا از جاده کمربندی رد شویم. به جلوی هلال احمر رسیدیم، یک طرف نیروهای امنیتی با لباس نگهبانی ایستاده بودند و جلوی آنها و یک طرف لباس پوشان. یکی از آنها فریاد زد، برگرد. کیان گفت بابا این بار به پلیس اعتماد کن و برگرد. میثم [پدر کیان] برگشت، اما به ماشین شلیک کردند.» این روایت روشنی از زمان وقوع حادثه است.

اما برخی رسانه های دولتی گزارش دادند که نیروهای ویژه به خانواده پیرفلک هشدار داده بودند که اینجا نمانند و خانواده به این هشدارها توجه نکردند و سپس سقوط رخ داد؟ آیا این داستان را تایید می کنید؟
به گفته همسر برادرم (مادر کیان) کل ماجرا در چند دقیقه اتفاق افتاد، گروهی از ماموران به آنها گفتند از آن طرف نروید و از آنها خواستند راه دیگری را بروند، خانواده به این راهنمایی یگان ویژه اعتماد کردند و وارد شدند. جهت مورد نظر آنها ، آنها در حال قدم زدن هستند. سپس ماشین آنها مورد اصابت رگبار قرار می گیرد. مطمئن باشید مادری که اینگونه صحبت می کند، موضوع را دقیق و با تمام جزئیات توضیح می دهد.

یکی دیگر از ابهامات داستان به نحوه نگهداری جسد کیان برمی گردد، چرا خانواده جسد کیان را زیر و رو نکردند و در یخ نگه داشتند؟
وقتی در بیمارستان مشخص شد کیان کشته شده است، با توجه به اینکه خانواده و بستگان شنیده بودند که اجساد برخی از قربانیان حوادث اخیر به خانواده‌هایشان تحویل داده نشده است، جسد کیان به پدرمان منتقل شد. دهکده و در یخ قرار داده تا کسی جسد را پیدا کند. کیان رو دزدی نکن در مرحله بعد، برخی از آشنایان، اقوام و اعضای طایفه که با برخی نهادهای موجود در سیستم مرتبط هستند، وساطت می‌کنند و تضمین می‌کنند که جنازه کیان را به خانواده تحویل خواهند داد. این افراد بالاخره به وعده خود عمل کردند.

همچنین اخباری مبنی بر حضور کودک خردسالی که برادر کیان است در خودروی خانواده پیر فلک منتشر شده است. این بچه کوچولو چطوره؟
آن کودک نوپا رادین 3 ساله، برادر کیان است. رادین و مادرش کنار صندلی مدرسه نشستند. شلیک ها در واقع به سمت راننده اصابت کرد. کیان که سمت راننده نشسته بود از پهلو با تیر اصابت کرد… نزدیک 30 ساعته که نخوابیدم. بعداً فیلم‌های فاجعه را دیدم و متوجه شدم که اکانت درست همان چیزی است که مادر کیان پیشنهاد داده است. خوشبختانه نه رادین و نه مادرش گلوله خوردند. از طرفی کیان فوت کرد و پدرش نیز در بیمارستان بستری است.

حال پدر کیان چطور است؟
حال عمومی آنها خوب است و خطر مرگ برطرف شده، چندین عمل جراحی بزرگ انجام شده و خوشبختانه بر عواقب حادثه غلبه کرده اند. با تلاش پزشکان از نظر فشار و … پزشکان و پرسنل بیمارستان اهواز تلاش زیادی کرده اند تا وضعیت پدر کیان عادی شود، او فقط شکستگی عمیق لگن دارد که امیدواریم بهبود یابد.

برخی رسانه های دولتی از حضور گروه های تروریستی در شهر ایذه خبر می دهند. آیا واقعا اینطور است؟
در واقع من برای پاسخ به سوال شما در شهر حضور نداشتم، می توانم آنچه را که در دلم است و همه از آن خبر دارند را توضیح دهم، اما چون اتفاقات را از نزدیک ندیده ام، ترجیح می دهم چیزی نگویم. گرمای ما آنقدر سنگین است که نمی توانیم روی مشکلات دیگر تمرکز کنیم. برای بحث اینکه چه کسی آنجا بود، چه کسی تیراندازی کرد و چه کسی مسئول است؟ باید به صحبت های مادر کیان اشاره کرد که در صحنه حضور داشت و این فاجعه را از نزدیک تجربه کرد. من نه روایت رسمی ندیده ام و نه ضد روایت.

وقتی با مادر کیان صحبت کردید، از جزئیات ماجرا چیزی به شما گفتند؟
بله، اما به دلایل مختلف نمی توانم در مورد آن صحبت کنم. نه به خاطر ترس و فشار، بلکه به دلیل اینکه فرد مناسب در این مورد مادر کیان است، با در نظر گرفتن اینکه ممکن است نتوانم احساس واقعی این فاجعه را منتقل کنم، فقط مادرش حق دارد (و می تواند) در مورد آن صحبت کند. آی تی. دغدغه امروز ما زنده ماندن برادرم است. رسانه ها هم باید حرف های مادر کیان را بپوشانند چون حقیقت همان چیزی است که او می گوید. کلا خانواده ما درگیر اتفاقات اخیر نبودند و ناخواسته ما را به این ورطه کشاندند.

درخواست خانواده شما از مسئولان چیست؟
تنها خواسته ما این است که فرد یا افراد مهاجم و قاتلان شناسایی و به سزای اعمالشان برسند. اگر خائن، مامور، تروریست و غیره وجود دارد، باید شناسایی و به سزای اعمالش برسند. بالاخره خون به ناحق ریخته شده است و ما خواستار مجازات مسئولین این حادثه تلخ هستیم.

آخرین باری که کیان را دیدی کی بود؟
من این ماه قصد ازدواج داشتم (صدای سجاد تلخ است) کیان در آخرین ارتباطمان (2 روز قبل از فوتش) به من پیام داده بود که به عمویم بگویم می خواهم برای عروسی لباس محلی بختیاری بخرم و. … (سرلشکر بغد خیان به زمین می افتد و چند دقیقه با صدای گریه اشک هایش جاری می شود)…

دیدگاهتان را بنویسید