عکس پدر کیان پیرفلک از بیمارستان مرخص شد/ دیگر خبری از دولت نشد/ پدر کیان به محسن رضایی چه گفت که او را عصبانی کرد؟

عکس پدر کیان پیرفلک از بیمارستان مرخص شد/ دیگر خبری از دولت نشد/ پدر کیان به محسن رضایی چه گفت که او را عصبانی کرد؟

سجاد پیرفلک، عموی کیان و برادر میتم از روند درمان و وضعیت فعلی برادرش می گوید. آقای دکتر سهرابی معاون وزیر بهداشت زود آمدند و گفتند آمده ایم کمک کنیم. من هم لیست داروهای ساخته شده توسط فایزر و اسپانیا را نوشتم و به او دادم و به او گفتم اگر می خواهی این داروها را برای ما پیدا کنیم و آنها رفتند و دیگر خبری از ما نشد.

25 ژانویه دقیقاً 60 روز از مرگ کیان پیرفلک، یک کودک 9 ساله اهل یس در جریان اعتراضات در آن شهر می گذشت، اما کیان در این ماجرا تنها نبود. پدرش میثم پیرفلک که همراه مادر و برادر کوچکترش کیان در ماشین بود نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و تا روز یکشنبه در بیمارستان بستری بود.

او بخشی از آن 60 روز را در اهواز و سپس در تهران تحت مراقبت های پزشکی بود.

سجاد پیرفلک، دایی کیان و برادر میتم در گفتگو با اعتماد آنلاین از روند درمان و وضعیت فعلی برادرش می گوید.عکس پدرکیان پیرفلک پس از 60 روز از بیمارستان مرخص شد دولت دیگر به حرف ما گوش نمی داد پدرکیان به محسن رضایی چه گفت که او را عصبانی کرد؟

برادرتان میثم پیرفلک، پدر کیان، چگونه از ماجرای پسرش مطلع شد؟

میثم از ابتدا ذهنیت خاصی نسبت به تیراندازی به کیان داشت. اما او اصلا از مرگ کیان اطلاعی نداشت و ما هم به او نگفتیم چون تاثیری بر سلامتی او نمی گذارد اما برادر بزرگم که روانشناس است کم کم با کمک همکارانش به مدت یک هفته به میثم گفت. . خوشبختانه شوک این خبر بد آسیب جدی به سلامت جسمانی میثم وارد نکرد اما روحیه میثم بسیار ناراحت بود و حدود یک هفته در مقابل درمان مقاومت کرد. غم کیان هنوز روحش را آزار می دهد.

چه قسمتی از بدن برادرتان آسیب دید و چه عواقبی داشت؟

جراحات میثم مربوط به دو جراحت بسیار بزرگ بود. یکی آسیب به شریان زیر لگن بود که پزشکان برای رسیدن به آن شریان و بستن آن باید شکم او را باز کرده و با برداشتن روده آن شریان را ببندند و به همین دلیل زخم بسیار بزرگی از آن ایجاد شده بود. از بالا تا پایین شکمش

مورد دیگر زخم ناشی از اصابت سه گلوله در ناحیه کمر میشم بود. در این زخم و زخم زیر لگن، چون گلوله ها از فاصله نزدیک شلیک می شد، حالت غار مانندی ایجاد شد.

پس از انتقال وی به بیمارستان عرفان، زخم ها به تدریج و آرام آرام شروع به بهبود کردند. الان زخم های کمر از دو طرف باز شده و کاملا بسته نشده ولی خیلی بهتر و رو به بهبود است. اما زخم لگن هنوز باز است اما خدا را شکر عفونتی از زخم ها وجود ندارد.

مشکلی که زندگی میثم را تهدید می کرد، عفونت مغزی یا مننژیت مغزی بود که از زمانی که در بیمارستان اهواز بود به آن مبتلا بود.

الان 42-43 روز است که در تهران هستیم و 17 روز در اهواز بودیم و او در مجموع 60 روز است که در بیمارستان بستری شده است. میشم تا 10-15 روز پیش برای مننژیت مغزی آنتی بیوتیک مصرف می کرد که فوق العاده گران و کمیاب بود. مردم برای یافتن دارو به ما کمک زیادی کردند و با ما خیلی همدردی کردند. چون این داروها مثلا یکی دو جا در سراسر ایران موجود بود و خیلی ها به ما کمک کردند. از همان ابتدای حادثه مردم با ما همدردی کردند و حس انسان دوستی را در بین هموطنان مان دیدیم که باعث شد این همدلی را بالاتر از آن موردی که برایمان پیش آمد و مشکلات پیرامونش ببینیم. نگرانی تداوم درمان است که متاسفانه بسیار پرهزینه، طاقت فرسا و طولانی مدت است، امیدوارم همدلی مردم و تلاش متخصصان بتواند به سلامت جسمی و روحی میثم کمک شایانی کند. در بیمارستان دولتی گلستان اهواز بودیم. کارکنان آنجا به اندازه ای که داشتند سخت کار کردند. پزشکان و پرسنل بیمارستان افراد شریفی بودند که خیلی به ما کمک کردند.

حالا برادرت می تواند حرکت کند و راه برود؟

بر اساس گزارش پزشکان، متاسفانه یکی از گلوله ها وارد قسمت خاجی (قسمت پایین ستون فقرات) شده و به اعصاب آن ناحیه آسیب جدی وارد کرده به طوری که اعصاب اندام تحتانی آسیب جدی دیده و علاوه بر آن ، 4 مهره های 5 و 5 کمری نیز آسیب دیده است، گلوله ها شکسته و میشم عملاً قادر به حرکت دادن پایین تنه خود نیست و حتی نمی تواند بنشیند و بایستد. پزشکان از اصطلاح پاراپلژی برای مشکل حرکتی او استفاده کردند.

آیا این وضعیت موقتی است یا دائمی؟

هنوز مشخص نیست و نامشخص است. پزشکان گفتند که با کاردرمانی پیشرفته و پیگیری طولانی مدت، ممکن است تغییری ایجاد شود و او بتواند با کمک بریس و سایر وسایل کمکی بایستد. اما خود ما امید زیادی داریم. اما وضعیت فعلی او این است که دراز کشیده است و به سختی می تواند با کمک از یک طرف به طرف دیگر حرکت کند.

البته به گفته پزشکان، میشم تا یکی دو سال آینده باید چندین عمل جراحی دیگر انجام دهد. مانند جراحی ترمیمی شکم و لگن… و احتمالاً جراحی سر. با توجه به اینکه حدود 14 بار بیهوش شده و بدنش بسیار ضعیف است، در حال حاضر شرایطی برای این عمل های شدید وجود ندارد.

برنامه شما بعد از ترخیص چیست؟

مکانی برای مراقبت در منزل اما نزدیک به بیمارستان؛ بنابراین او می تواند در صورت نیاز به آنجا برود. از آنجایی که پزشکان فکر می کردند که اقامت طولانی مدت در بیمارستان می تواند میثم را در معرض عفونت قرار دهد، او مجبور شد به محیط خانه منتقل شود و تحت نظر پرستار، مراقبت و فیزیوتراپی باشد.

مادر کیان در این مدت با پدر کیان بود؟

همسر میثم اکنون در کنار او نیست زیرا آنها رادین 5 ساله را دارند و نگهداری از او در اینجا دشوار بوده است. همچنین از آنجایی که آنها معلم هستند، باید به سر کار برگردند.

شغل برادرت چه بود؟

میشم گاهی با ماشین شخصی رفت و آمد می کرد و البته شغل اصلی او کارگری بود.

آیا یک مقام دولتی یا وزارتخانه و نهادی در تهیه دارو کمک کرده است؟

وقتی صحبت از دارو می شود، دارو خارجی است و در بازار بوتلگ و در دست دلالان است. زمانی که در تهران بودیم، از دولت کمک نخواستیم و دولت نیز اشتیاق نشان نداد. ما نه درخواستی داشته ایم و نه اقدامی انجام داده اند. چیزی که دیدیم همکاری پرسنل بیمارستان عرفان سعادت آباد بود که خیلی زحمت کشیدند. آقای دکتر سهرابی معاون وزیر بهداشت زود آمدند و گفتند آمده ایم کمک کنیم. من هم لیست داروهای ساخته شده توسط فایزر و اسپانیا را نوشتم و به او دادم و به او گفتم اگر می خواهی این داروها را برای ما پیدا کنیم و آنها رفتند و دیگر خبری از ما نشد.

آیا در این مدت دولت یا سایر نهادها برای کمک به شما در حوزه درمان مراجعه کردند؟

بزرگترین هزینه ما هزینه های دارو بود که بیشتر آن توسط ما، دوستان، خانواده و غیره تامین می شد. اما از هیچ دولت و سازمان مردم نهادی کمکی نگرفتیم.

غیر از معاون وزیر بهداشت، مسئول دیگری سراغ شما نیامد؟

نه در تهران، اما زمانی که در ایذه بودیم، از بنیاد آمدند، اما ما نپذیرفتیم و هرگونه کمکی از سوی دولت را منوط به شناسایی قاتل کیان کردیم. البته زمانی که ایشان در اهواز بودند برخی از مسئولین مثل آقای محسن رضایی به ملاقات ایشان آمدند و میثم ماجرا را آنطور که دیده بود برایشان تعریف کرد.

واکنش رضایی چه بود؟

طبق آنچه میشم به من گفت، آقای رضایی ناراحت و عصبانی شد.

وعده و عمل بود یا فقط تحریک بود؟

هیچ قول و عملی نبود. شاید چون خود آقای رضایی بختیاری است دلسوزی کند اما اگر بخواهد اقدامی کند یا پیگیری کند هنوز نه. ایشان در خبرهاست چون خودش بعد از آن ماجرا را پرسید.

موضوع هزینه های بیمارستان چگونه باید باشد؟

اختلافات بر سر هزینه های بیمارستان بسیار داغ بود، اما با این وجود پزشکان از حقوق خود صرف نظر کردند و بیمارستان هزینه ای برای بستری و خدمات بستری دریافت نکرد. بیمارستان عرفان شرایط بسیار خوبی را برای میثم ایجاد کرده است و حتی ما فکر نمی کردیم روند درمان میثم سرعت بگیرد. بیشتر از همه می خواهیم از کارکنان و کادر درمانی بیمارستان عرفان تشکر کنیم.

آقای دکتر فنایی رئیس هیئت مدیره، دکتر فتاحی رئیس بیمارستان و دکتر بهارمست مدیر عامل بیمارستان زحمات زیادی کشیدند. همچنین پزشکان محترمی چون دکتر ریحانی، دکتر حسن رضامحمدی، دکتر پورازری، دکتر شیرمرد و دکتر آذرپیکان، خانم دکتر جمشیدی، دکتر منگوری، دکتر میرزاده، دکتر کیانی، دکتر رجبی، دکتر ، اورولوژی ، کادر پرستاری ، بهیاری ، کلینیک زخم دکتر دهقان زاده ، فیزیوتراپی بالینی ، حراست بیمارستان ، خدمات و کلیه پرسنل ، ICU عمومی و بخش بستری ، یک شرکت پرستاری خصوصی و کل مجموعه بیمارستان عرفان تلاش و کمک زیادی کردند. ما بسیار دلسوزانه از نظر امکانات، مراقبت و همه جهات استاندارد بالایی بود که در اختیار ما گذاشتند و باز هم از آن تشکر و قدردانی می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید