سوزاندن جسد کودک در بازداشتگاه وحشتناک

یکی از مربیان سابق موسسه خیریه زنجیره ای مهر مندق از این حادثه و صحت آن به خبرنگار اعتماد خبر داد و حداقل سوختن دست و پای این کودک توسط چندین منبع دیگر تایید شده و عکس ها نیز صحت آن را ثابت می کند. این تنها یکی از داستان های ترسناک این مرکز است و منابع مدعی هستند که این زندگی 24 کودک بدسرپرست و بدسرپرست است که ماه ها در این مرکز زندگی می کنند. پس از تماس این منابع با خبرنگار اعتماد و بیان این تخلفات، موضوع پیگیری و صحت حداقل برخی از تخلفات تایید شد. در همین روز این پرونده به منابع اجتماعی استان تهران و کشور منتقل می شود که پس از بررسی و تایید تخلفات، به شیوه خود با این مرکز برخورد خواهند کرد.

صرف نظر از این مرکز خاص که در ادامه بیشتر به آن پرداخته خواهد شد، چند سالی است که اخباری مبنی بر آزار و تنبیه کودکان ساکن در مراکز خصوصی و همچنین مراکز نگهداری از معلولان، معتادان متجاهر و اقشار پایین جامعه که نیاز به زندگی در چنین مراکزی تشدید شده و ماهیگیری شده است. از این مراکز خبری نیست که به رسانه های رسمی نرسد. یک جست و جوی ساده در خبرگزاری ها و رسانه های رسمی کشور موید این مشکل است; از خبر منتشر شده در خبرگزاری مهر با تیتر «گزارش حمله به کودکان معلول در پرورشگاه» تا خبر «آسیب بدنی به کودکان معلول (کودک آزاری) در یکی از مراکز شیراز» که در نهایت منجر به دستگیری رئیس همین مرکز در خرداد ماه امسال به ده ها حتی صدها خبر مشابه که در چند سال گذشته در رسانه ها منتشر شده است. به هر دلیلی به نظر می رسد از اواخر دهه هشتاد و واگذاری بسیاری از مراکز اجتماعی به موسسات و موسسات خیریه خصوصی، تعداد این اخبار افزایش یافته و حتی به جایی رسیده است که اکنون مراقبت های اجتماعی همراه با بررسی های رسمی و ارسال ناظران آن در یک سیستم جدید قرار دارد از مردم بخواهید تخلفات و آزار و اذیت در این موسسات را گزارش کنند. این سوالی است که مشاور رئیس سازمان اجتماعی در گفتگو با «اعتماد» بر اهمیت آن تاکید می کند.

گزارش پیش رو در مورد وضعیت ساکنان یکی از این موسسات و پیگیری و بررسی آن است که البته در نهایت به نتیجه رسید و حداقل تاکنون به این موسسه تذکر داده شده و موقتاً از سرپرستی این کودکان خارج شده است. با این حال، این پرونده دارای جزئیات بسیار دیگری است که بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت.

افشای به دلیل درگیری داخلی؟

روایت یکی از منابع آموزش دیده در این موسسه آنقدر هولناک و شگفت انگیز است که مدام خبرنگار را مجبور به طرح این سوال می کند: «آیا خاطرات زندانیان از وحشتناک ترین زندان ها می گوید یا از نحوه برخورد با بچه های یک موسسه خیریه. سازمان؟” این ماجراها چقدر صحت دارد و می تواند ناشی از اختلاف با مدیران این مرکز باشد؟” او که الان با این موسسه در حال جنگ است و کارشان به دادگاه کشیده شده است، اما می گوید من هم همین را می گویم و حتی می گوید به خاطر عذاب وجدان دیدن چنین جلساتی، کارشان را به دادگاه آورده اند. یک جدایی اما داستان دقیقا چیست؟ به گفته منابعی که همکاری آنها با این موسسه به خبرنگار اعتماد ثابت شده است، آزار کودکان در موسسه نگهداری از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست تهران پارس را نمی توان به یکی دو مورد خاص تقلیل داد، هرچند آخرین مورد در حال سوختن است. دست و پای یک کودک و زندانی کردن او باعث اختلاف بین مربیان و این افشاگری شد.

24 کودک در موسسه زندگی می کنند. 12 جوان در طبقه همکف و 12 نفر دیگر در طبقه بالا، جایی که گزارش ها می گوید تقریباً همه این کودکان مجازات های مختلفی از محرومیت از غذا گرفته تا حملات شدید فیزیکی را تجربه کردند. یکی از مربیان سابق این مرکز در تشریح این بدرفتاری ها به «اعتماد» گفت: در این چند ماهی که در آنجا بودم انواع و اقسام بدرفتاری ها و تنبیه های کودکان را دیدم تا اینکه اتفاقی افتاد که دیگر به هیچ وجه قابل تحمل نبود. اینطوری متوجه شدم که یکی از بچه ها شب ادراری دارد که البته قبل از آن هم شیطنت هایی وجود داشت و شرایط مدرسه اش خوب نبود. این بچه را تهدید کردند که اگر یک بار دیگر ادرار کند دستش را با اتو می سوزانیم و نمی دانم از روی عمد یا اشتباه دست و پایش را سوزاندند. من با مدیر صحبت کردم که چرا این کار را کردی و آنها گفتند من واقعاً قصد این کار را نداشتم. با کمک یکی از مربیان بچه را گرفت و مدیری هم این بلا را سر خودش آورد.» او در ادامه این ماجرای شگفت انگیز می گوید: «روز بعد سر کلاس فهمیدم وقتی فهمیدم حرف زدم. به این زن گفت نه از عمد این کار را کردم و گفت حتی به دست و پایش هم نخورده است اما ممکن است دست و پایش را لمس نکرده باشد اما رد آهن باقی بماند. کودک را به مرکز درمانی ببرند اما برای آسودگی وجدان او را یک هفته در حمام نگه داشتند. کودک حدود یک هفته در حمام تاریک حبس شد و غذای او در آن حمام تاریک نان خشک بود.

او می گوید که دیدن این شرایط باعث جدایی اش از این موسسه شد: «با دیدن این شرایط احساس گناه کردم. یک بچه 6-7 ساله با دست و پا سوخته یک هفته در حمام تاریک حبس بود و غذایش نان خشک (یک ربع نان خشک) بود حمام هم پر از سوسک بود چون ساختمان خیلی قدیمی است. او می گوید وقتی این بچه را از دستشویی بیرون آورد با او روبرو شدند: آخرین شیفت من جمعه بود و شنبه صبح با من تماس گرفتند و گفتند آقای فلانی چرا اینطور گرفتی. -و از دستشویی و چه چیزی قرار بود بگویم و او مرا به خاطر آن سرزنش کرد؟ دیدم بچه ضعیف است و زیر چشمش کبود است و عسل را با خودم بردم اما شنبه با من تماس گرفتند که چرا عسل گرفتی و همین ماجرا را تعریف کردند.» اما چرا این مربی شاهد این همه برخوردهای وحشتناک بوده است. به حساب خود حدود شش ماه و به همکاری با این مرکز ادامه داد و اگر در آخرین مورد توبیخ نشده بود آیا به همکاری با این موسسه ادامه می داد؟در پاسخ به این سوال می گوید: اتفاقا به من گفتند حرف بزنم، اما به هر حال گزارش می‌دهم.» «دوست داشتم با آنها ادامه دهم، اما در این بین راه خودم را داشتم.» به نظر شما حضور شما در این مرکز تأثیر مثبتی دارد؟ یا درآمد مالی آن دلیل همکاری شماست؟این مربی هم می گوید: راستش را بخواهید در هر دو مورد؛ هم به حق او نیاز داشتم و هم اینکه احساس می کردم حضورم حتی اگر تاثیر چشمگیری نداشته باشد مفید و بهتر است. البته در برخی موارد من مقصر سکوتم هستم.»

منابعی که همکاری آنها با این مؤسسه تأیید شده است، چندین روایت شگفت انگیز ارائه می دهند. مثلا می گویند بچه های مرکز به طرز عجیبی از ناظم فنی می ترسیدند و خود این مرد دلیل این ترس را توضیح می دهد و می گوید: «آنقدر از این بچه ها سم چشم گرفتم که همیشه به من تکیه می کردند. در همان ابتدا یکی از بچه ها را خیلی ترساندم و گفتم زبانت را می برم و آنقدر به دهانش می زنم که دهانش خونی شد و حالا این بچه ها مثل مرگ از من می ترسند.» در روایت های این منابع آمده است: حتی یکی از مربیان نوجوان یک بار آنقدر به یکی از بچه ها ضربه زد و او را با شیشه از پنجره به بیرون پرت کرد که واقعاً خاطره ای عجیب و تلخ است، یا یک بار مدیران زن یکی از آن بچه ها را داخل اتاق گذاشتند. پله ها همینطور می افتند که خون از دهان و صورت بچه می آمد و آنقدر با روح و روان بچه بازی می کردند که می خواست خودش را بکشد، عصر آن روز دو سه ساعت با بچه صحبت کردیم و او را از انجام هر اقدام خطرناکی منصرف کرد و با یک قرص خوابمان برد و صبح به خوبی تمام شد، اما این اثرات به راحتی از بین می رود.

این مربیان می گویند در این مرکز هدف حفظ آرامش 24 کودک و نوجوان در یک محیط کوچک صد متری است و به همین منظور مدام بچه ها را می ترسانند که «اگر نمره شما فلانی است، شما فردا از ناهار محروم می شوی و مجازات می شوی در حالی که در هر طبقه 13 تا 14 کودک در هر صد متر مساحت نگهداری می کنند. حدود یک سال و نیم روانشناس دایمی داشت در حالی که از جمله الزامات مرکز این است که تحت نظر باشد. برای انجام چنین تنبیه هایی چنین تنبیه های وحشتناکی توضیحات این افراد در پاسخ به این سوال را می توان اینگونه خلاصه کرد: برخی از این کودکان به دلیل شرایط خاص و مشکلاتی که پشت سر گذاشته اند بیش فعال هستند یا رفتار شیطنت آمیز و منحصر به فردی دارند. و چون محیط کوچک و پایه مادی مرکز فوق العاده پایین است و هیچ یک از معلمان آموزش ندیده برای چنین شرایطی مجبور به اجرای چنین مجازات هایی می شوند.

ما مرکز نمونه هستیم و بچه هایمان هم پیش رئیس جمهور رفتند»

مسئولان این مرکز اگرچه ارتباط و ارتباط اجتماعی با آنها را تایید می کنند، اما داستان آزار این کودکان را رد می کنند و آن را ناشی از رقابت نهادهای دیگر یا تخلف معلم خاصی می دانند. حمید حقی، مدیرعامل و عضو هیئت موسس موسسه خیریه و خیریه زنجیره ای مهر مندق در این باره به اعتماد گفت: این موارد صحت ندارد، اتفاقا مرکز ما یک مرکز نمونه در تهران است. از سال 94 بچه ها در اختیار ما هستند و در واقع ما در خدمت بچه ها هستیم. یعنی این 24 نفر 8 سال در این موسسه بوده اند. ما جزو مراکز نمونه کشوری هستیم و وقتی بهازیستی و رئیس جمهور می خواهند از موسسه بازدید کنند به ما مراجعه می کنند. شب بیرم بچه های ما با رئیس جمهور در مراسم افطاری شرکت کردند. آقای کلیباف آمد آنجا. منظورم این است که ما یک مرکز نمونه هستیم و این روایت ها درست نیست.»

او می گوید تخلفی صورت گرفته اما مشکل حل شده است: «یک نفر اشتباه کرد و او را اخراج کردیم و مشکل رفاهی را حل کردیم. اولا بچه های ما حق ندارند با خبرنگاران صحبت کنند و دوم اینکه در خدمت به بچه ها شکی ندارم. اتفاقا بچه های ما با نشاط ترین و مودب ترین بچه های بهزیستی هستند و مدام در مراسم های مختلف با بچه های ما تماس می گیرند. ما مردی را به خاطر کتک زدن بچه ها اخراج کردیم و او را به خاطر کودک آزاری تحت پیگرد قانونی قرار دادیم. ما هیچ رفتاری با کودکان را تحمل نمی کنیم و اگر کسی مرتکب چنین تخلفی شود، آنها را اخراج خواهیم کرد. این سخنان مدیرعامل موسسه خیریه و نیکوکاری زنجیره مهر مندق در حالی است که منابع بهزیستی استان و کشور در گفتگو با «اعتماد» از نگرش روشن و حتی لغو این موسسه برای فرزندان؛ حقی به گفته خود البته بخشی از این جلسه را روایت می کند و تایید می کند: «از بهزیستی به ما گفتند مدیر فنی را عوض کنید. اینکه همه باید اخراج شوند و فقط مدیر فنی عوض شود درست نیست. مدیر فنی چند وجهی است و وقتی تغییر می کند مربی و سایر موارد عملاً رفتارشان را تغییر می دهد و تغییر ایجاد می شود. ما یک مربی را که خودمان اخراج کردیم و یکی دیگر را هم به دلیل اینکه این مشکل را گزارش نکرد و مدیر فنی قرار است عوض شود را اخراج کردیم و درخواست زمان دادیم چون الان این اتفاق نمی افتد.

دیدگاهتان را بنویسید