شباهت «اکبری» و «شکدم» چیست؟ / روزنامه “جمهوری اسلامی”: هنوز مثل آنها کار می کنند / شعارهای ضد آمریکایی سر می دهند / کشور را به لبه پرتگاه رساندند.

شباهت «اکبری» و «شکدم» چیست؟  / روزنامه “جمهوری اسلامی”: هنوز مثل آنها کار می کنند / شعارهای ضد آمریکایی سر می دهند / کشور را به لبه پرتگاه رساندند.

مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی با تیتر “دوباره نادیده گرفتن خودی ها!” وی نوشت: اعدام جاسوس زمانی اثر مصونیت خود را در جامعه بر جای می گذارد که مسئولین پرونده روش های استفاده شده توسط او را ردیابی کنند، به سراغ نمونه های مشابه بروند و با استفاده از روش های مشابه مانع از تبعیت افراد دیگر از اهداف خارجی ها شوند.

ما اینجا نیستیم که قضاوت کنیم. قضاوت وظیفه قاضی است، کسی که دروس او را خوانده، تحصیلات و موقعیت اجتماعی خود را دیده، قاضی است. خطرات و تهدیدات بنابراین انتظار نداشته باشید که این قلم نظر بدهد که آیا مردی که چند روز پیش به جرم جاسوسی به نفع انگلیس اعدام شده است، مستحق چنین مجازاتی است یا خیر که باید توسط قانون و مجری آن که قاضی است گفته شود. پس از انجام وظیفه قاضی، نوبت به افراد جامعه می رسد که به چگونگی وقوع چنین حوادثی بیندیشند و برای مصون ماندن جامعه از آثار منفی آن و جلوگیری از تکرار خسارات، چاره اندیشی کنند. رسانه ها و مردم قلم به دست یکی از آن صنوف هستند.

پیام امروز این قلم این است که اعدام یک جاسوس تنها زمانی اثر مصونیت خود را بر جامعه بر جای می گذارد که مسئولین پرونده با ردیابی روش های مورد استفاده او نمونه های مشابه را مورد هدف قرار دهند و از هدف قرار دادن افراد خارجی با همان روش ها جلوگیری کنند. و متوجه شوید. دیدیم که پیشانی پینه بسته می تواند ابزار خیانت باشد، دیدیم که سوابق انقلابی هم می تواند ابزار فریب باشد، دیدیم که تندروی و توسل به شعارهای آتشین علیه آن و این هم می تواند پوششی برای آموزش دیده ها باشد. چهره های دشمنان و دیده ایم که شعارهای آتشین مبارزه با قدرت های خارجی و مخالفت با برجام و FATF نیز می تواند راهی برای جلوگیری از پیشرفت کشور باشد. اگر فکر کنیم برای آموختن همین کافی است، می‌توان چهره واقعی بسیاری از افرادی را که برای خارجی‌ها کار می‌کنند و فریب میخچه، زندگی شرقی و تظاهر به ابرانقلابی بودن و شعارهای آتشینشان علیه این و آن را نمی‌خورد، تشخیص داد. و اجازه ندهید کشور به دام بیفتد که با مشارکت دشمنان برای ملت پهن کردند

در سوریه، داستان «الی کوهن» در نگاه اول یک انقلابی دو آتشه که روزها در مجلس، در دولت و در جلسات با شور و حرارت وصف ناپذیری علیه رژیم صهیونیستی صحبت می‌کرد، اما شب‌ها در خانه‌اش. او اخبار محرمانه سوریه را از سازمان جاسوسی اسرائیل “موساد” گزارش کرد و موفق شد ارتقاء به معاونت مسئول یکی از مهمترین وزارتخانه ها و حتی آمادگی برای رسیدن به پست های بالاتر بسیار آموزنده است. سرانجام مشخص شد که او مأمور موساد است، دستگیر و محاکمه شد و در سال 1344 در میدان مازه دمشق به دار آویخته شد.

در ایران خودمان امسال چهره «کاترین شکدام» یهودی شاغل به صهیونیسم که چند سالی است با چهره ای کاملا مذهبی و حجابی که اجازه نمی دهد حتی یک تار و پود را به عنوان یک انقلابی دو آتشه نشان دهد. موهای او برای فرار از دیدن و اطلاع مقامات عالی کشور، افتاد و مشخص شد که برای رژیم صهیونیستی جاسوسی کرده است. او به شدت در برابر غرب، رژیم صهیونیستی و برجام موضع گرفت و در عین حال چنان شیفته مذهب شیعه و انقلاب اسلامی بود که هیچکس باور نمی کرد که او عامل غرب و صهیونیسم باشد. افشای چهره واقعی این جاسوس عوارض درونی داشت و باعث حذف و انتقال شد، اما افسوس که هنوز عناصری با پیشانی پینه بسته، شعارهای آتشین، حرکات فوق انقلابی و گفتار و نوشته های فوق العاده افراطی وجود دارند و در عین حال همه چیز را می گیرند. تا لبه شکاف هیچ کس فکر نمی کند که هدف از این همه نفرت در داخل و مانع از پیشرفت رشد در روابط بین الملل چیست؟ هیچ کس به این سوال پاسخ نمی دهد که چرا الی کوهنز درونی ما و کاترین شکدام به کار آزادانه و از طریق خدمات درخشان ادامه می دهند! آیا آنها هر روز تحریم‌های بیشتری دارند، حلقه محاصره تنگ‌تر، معیشت مردم سخت‌تر و توده‌های کوچک‌تر دارند؟

لازم می دانیم در حاشیه اعدام جاسوس انگلیسی این نکته را تکرار کنیم که گفتار امروز ما این است که اعدام یک جاسوس تنها زمانی اثر مصونیت خود را بر مردم باقی می گذارد که مسئولین پرونده ها روش های مورد استفاده را ردیابی کنند. توسط او و یافتن نمونه‌های مشابه، به دیگران اجازه نمی‌دهیم با همین روش‌ها اهداف خارجی‌ها را دنبال کرده و محقق کنند.

دیدگاهتان را بنویسید