شرح داستانی جنجالی توسط یک واعظ معروف

ب

عبادت:

* من 30 سال است که لباس روحانیت را می پوشم و خود را خادم مردم می دانم.

* سعی کردم به مردم دروغ نگم.

* اگر شکایتی داشته باشم، درد خانواده است. دیگران باید این را بفهمند.

* از خیلی از دوستانم درباره لباسشان فحش می شنوم.

* حق دارند از من انتقاد کنند و اگر مرا بزنند دستشان را می بوسم.

* من در این مملکت ماندم و حق دارم انتقاد کنم.

* حق دارم بگویم این روزها شرایط تغییر کرده است.

* وضعیت اقتصادی، عملکرد برخی از دوستان، مردم را به واکنش اعتراض آمیز نسبت به ما برانگیخت.

* ما باید بفهمیم مردم چه می خواهند.

* مردم با شکایت به ما نامه می نویسند.

* باید بپذیریم که در برخی مسائل اشتباه کردیم.

* نکات منفی را همراه با نکات مثبت باید با شجاعت بگوییم.

* به شما هشدار می دهم، الان وضعیت بد است.

* باید واقعیت جامعه امروز را بپذیریم.

دیدگاهتان را بنویسید