علی ربیع: این روزها صدا و سیما و برخی روزنامه ها، خبرگزاری ها و شبکه ها از یک جا خط می گیرند.

علی ربیع: این روزها صدا و سیما و برخی روزنامه ها، خبرگزاری ها و شبکه ها از یک جا خط می گیرند.

روز جدید : علی ربیعی در روزنامه شرق نوشت: شاید یکی از ویژگی های منحصر به فرد دولت روحانی در تاریخ سیاسی ما حجم زیاد انتقاد از دولت باشد. این انتقادات از صحبت های واقعی تا شایعات، دروغ ها و تهمت ها را شامل می شد که قسمت دوم آن عمدتاً توسط مخالفان سیاسی بیان شد و به طور گسترده منتشر شد.

شاید هیچ دولتی چنین تجربه ای نداشته باشد که رسانه ها و افراد خاصی در خارج از کشور – برای نابودی کل نظام – در کنار حجم عظیم رسانه های داخلی که عمدتاً وابسته به پول مالیات هستند، درباره دولت بنویسند و آن را تخریب و به حاشیه ببرند.

به اینها باید سازمان رسانه ملی را نیز اضافه کرد که این بار نه تنها در حوزه سیاسی، بلکه با رویکردی جدید در قالب شبکه‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های کمدی تازه‌ایساخت این روند را گسترش داد. اپوزیسیون نیز از واحدهای مجازی و سایبری استفاده می کند که بدون محدودیت، جعل و سیاه نمایی در فضای شبکه های اجتماعی در این راستا عمل کردند و متاسفانه امروز این رویه در حال نهادینه شدن است. میراثی ناگوار برای آینده

به یاد داشته باشید که چنین اقداماتی در نهایت به عنوان یک اثر بومرنگ عمل می کند. از منظر تحقیقات اجتماعی، این تهاجم و آن تسامح (با توجه به همه فشارها بر دولت ها) را پدیده ای به نفع ثبات و پویایی کشور می دیدم. زیرا اینگونه بود که بخشی از جامعه تخلیه شد.

چندی پیش در قالب یک جمله طنز خواندم: «وقتی دیگر روحانی نیست، کی دلخور است؟!» ضمنا من حذف سپر دولت از نقد اجتماعی را امری منفی می دانم و آن را با نوعی ناامیدی از تغییر برابر می دانم. نمی‌دانم بگویم خوشبختانه یا متأسفانه این روزها مجموعه‌های قدرتمند رسانه‌ای از روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و شبکه‌ها گرفته تا صداوسیما در همین راستا حرکت می‌کنند. با این حال، شاهد نوعی عدم تحمل حتی نسبت به منتقدان کوچک هستیم.

نشنیدن صداهای انتقادی و گاه تلخ موجب آرامش کوتاه مدت می شود و به ثبات، پویایی، منافع ملی و امنیت کمکی نمی کند. این روزها به چشم می خورد که جریانی در کشور حتی تحمل تجمع چند تن از دوستان رسانه ای را ندارد و با اندیشه های «دایی ناپلئون» به روایت داستان های امنیتی می پردازد.

این نوع فشار و اغراق در جلسات ساده، حتی گتوها یا حتی جلسات تفکر تحلیلی به عنوان یک توطئه، به نفع ساختار و نظام سیاسی کشور نیست. من شواهدی می بینم که نشان می دهد فعالیت های سازمان های جامعه مدنی در حوزه عمومی نیز به طور فزاینده ای دشوار می شود. تنگ نظری نهادهای مدنی و کاهش حوزه عمومی و حتی تنگ‌کردن حوزه خصوصی به نفع جامعه و نظم سیاسی نیست. بی شک گسترش فضای عمومی و شنیدن صداهای مختلف و اجازه شکل گیری و گسترش شبکه های اجتماعی راه درستی است که به ثبات بیشتر در کشور منجر شده و جزء الزامات توسعه سیاسی-اجتماعی است.

دیدگاهتان را بنویسید