«قتل» و «خشونت» محصول کار میدانی رسانه های خصمانه است/ چرا شبکه های خارجی جای «قاتل» و «قهرمان» را می گیرند؟

ساعت: 16:22
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۱۱/۱۷
کد خبر: 1806546

یکی از بیماری های اجتماعی که بر وقوع قتل های انجام شده در سال های اخیر و گنجاندن آن در طبقه بندی قتل عمد تأثیرگذار است. اما این سوال پیش می آید که چرا جامعه ما به این سمت می رود؟

به گزارش خبرنگار شبکه های اجتماعی راه دانا؛ سر بریدن دختر 17 ساله توسط شوهرش در اهواز و کتک خوردن سرهنگ ناجا توسط یکی از اراذل شیرازی تنها قتل عمد روز گذشته در رسانه ها ظاهر شد.

و عنوانگزارش پلیس از کشته شدن یکی از اعضای ستاد نماز جمعه چابهار خبر اختصاصی این قتل که امروز منتشر شد.

«قتل ناموسی در ایران؛ «پدر رومینا دخترش را با داس کشت»، «نجفی شهردار تهران همسرش را کشت»، «نوید افکاری که افسر آبفای شیراز را کشت، دستگیر شد»، «آرمان عبدالعلی فرزند متهم قتل» اعدام شد.

اینها مهمترین عناوینی است که در یکی دو سال اخیر در رسانه ها منتشر شده است.

قتل‌های کم‌اهمیت دیگری نیز وجود دارد که به هر دلیلی در رسانه‌های داخلی و خارجی پوشش داده نمی‌شود. اما مسلم است که اتفاق افتاده و خودکشی در گوشه ای از کشور صورت گرفته است.

برای کسانی که اخبار خارج از رسانه ها و خبرگزاری ها را تماشا می کنند و از رابطه علت و معلولی اتهامات و جنایاتی مانند قتل های اخیر در شهرهای مختلف کشور بی خبرند، تردیدی نیست که انگیزه و منشاء قتل، شرایط زندگی، بیکاری و غیره؛ بدون اینکه بدانیم هر قتلی که در دو سه سال اخیر رخ داده توسط بدخواهانی طراحی شده است که هزینه های زیادی صرف آن کرده اند، به طور خلاصه به روند این قتل ها که بسیار چینی هستند می پردازیم. در طی چند سال به نتایجی دست یافته اند.

قتل و خشونت اجتماعی؛ محصول دشمنان دیر مولد!

جنگ سرد یک کلمه کلیدی بوده است که حداقل برای یک دهه مورد استفاده قرار گرفته است. اما متأسفانه مردم ما هنوز ابعاد جنگ سرد و جنگ روانی که امروز با تمام وجود در حال انجام است را باور ندارند و ابعاد این جنگ را به درستی نمی شناسند. اکثر مردم با چنین تعاریف جنگ زده و حتی نامرتبط آشنا نیستند و حتی این اصطلاح را نشنیده اند.

در عرق این نوع جنگ و پیامدهای آن، رسانه هایی مانند صداوسیما و برخی رسانه های تاثیرگذار که مخاطبان زیادی دارند و وظیفه تعریف و تبیین معضلات و تهدیدات اجتماعی و غیره را بر عهده دارند، داوطلبانه یا ناخواسته مشارکت داشته اند. ; به عنوان مثال صدا و سیما می تواند جنگ سرد و مرزهای ویرانگر آن را در قالب ساخت سریال های جذاب ارائه کند و این پیام را به مخاطب خود برساند که در این جنگ تشخیص دوست و دشمن دشوار است و باید مخالفت کرد و به آن نزدیک شد. این دشمن.که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است باید با عصا راه رفت و مراقب بود.

این مقدمه با هدف پرداختن به موضوع قتل‌های روزمره در رسانه‌ها طی یکی دو سال گذشته است که ابعاد ناخوشایند آن روحیه جامعه را برآشفته و پیام‌های مختلفی دریافت کرده و بسیاری وحشت زده شده‌اند و سؤالات زیادی در این زمینه وجود دارد. توجه داشته باشید که مسئولین باید توضیحات مناسب را نه با عجله بلکه با اطمینان ارائه دهند.افکار عمومی را متقاعد کنید.

«پلیس» نماینده و نماینده امنیت اجتماعی است

ناگفته نماند که در هر جامعه ای اقتدار و امنیت مردم به معنای قدرت پلیس آن جامعه و این کشور است. به عنوان مثال پلیس طرحی برای برخورد با اراذل و اوباش دارد که به طور مرتب اجرا می شود. طی سال‌هایی که نیروهای انتظامی در شهرهای مختلف اقدام به کشف و دستگیری اراذل و اوباش کرده‌اند، هیچ‌کس با چنین طرحی مخالفت نکرده و در مبارزه با اراذل و اوباش به عنوان ابزاری برای برقراری امنیت و نظم عمومی در جامعه مشارکت داشته است و همواره قدردان این خدمات و خدمات هستند. از اجرای آن احساس راحتی و امنیت می کند.

بنابراین، قدرت پلیس به طور اجتناب ناپذیری با امنیت اجتماعی مرتبط است. اما این سوال پیش می آید که چرا و چه کسانی از تضعیف پلیس سود می برند.

نحوه جایگزینی “قاتل” و “قهرمان”

جای تاسف است که هر بار جامعه برای پاسخ به این سوال بسیج می شود، شبکه های معاند به نحوی ذهن مردم را منحرف می کنند. مثلاً در قتل‌های دو سه سال اخیر، شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های تلویزیونی معاند معمولاً علت این قتل‌ها را به مشکلات مالی و معیشتی مرتبط می‌کنند، در حالی که با نگاهی به جزئیات قتل‌ها متوجه می‌شویم که هیچ کدام او هیچ گونه امکانات مالی و معیشتی و غیره نداشت. و در نهایت به سمت سناریوی شبکه خارجی رفتند.

چرا باید بگوییم رسانه های متخاصم و بیگانه مدام حقوق بشر را زیر پا می گذارند و گاه جای قاتل و قهرمان را عوض می کنند و در رسانه های خود آنها را زیر و رو می کنند و قصد دارند کشور را بی ثبات کنند و در نتیجه نظم عمومی جامعه را بر هم بزنند.

در قتل‌های اخیر، رسانه‌های معاند تلاش آشکاری برای پیوند دادن این قتل‌ها به مسائل ناموسی داشته‌اند. با نگاهی اجمالی به روند کار خود متوجه خواهیم شد که این رسانه ها در انتخاب عناوین، تصاویر و جزئیات اخبار مربوط به آخرین قتل ها تلاش واضحی دارند تا در نهایت این پیام را به مردم جهان برسانند که کشتار در ایران است. یک اتفاق روزمره زنان در دست مردانی هستند که با کوچکترین حادثه ای کشته می شوند و یا مردان با کوچکترین حادثه ای کشته می شوند و به عنوان گلادیاتورهای باستانی در ملاء عام یکدیگر را با شمشیر و چوب و چوب می کشند.

باید انصاف داشت که این رسانه ها واقعاً در رسیدن به اهداف خود موفق بوده اند و در نتیجه بزرگترین ضربه را به خانواده ها وارد کرده اند. این رسانه ها در عین حال با این تخریب و سفسطه قصد دارند مفاهیمی را با تکرار در مجامع عمومی القا کنند که در نهایت باعث تیره شدن روابط کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی همسایگان آنها با ایران خواهد شد.

بنابراین، رسانه هایی که مردم به آنها اعتماد دارند و بازتاب زیادی دارند، باید این دلخوری ها را برای مردم توضیح دهند تا من که جوانان اینگونه شیاطین هستم، فریب نخورم. در عین حال مردم باید سوره را از ناصر تشخیص دهند و نقش دایه ای دلسوزتر از مادر شبکه های بیگانه را باور نکنند و بدانند که اگر آنها و اربابانشان موفق شوند، چیزی جز جنگ و آوارگی نصیب ما و فرزندانمان نخواهد شد. . درست مانند جوانانی که اکنون در انتظار حکم تیغ خود هستند، اگر در کار خود تردید می کردند و فکر می کردند اکنون می توانند زندگی بسیار آرام تری داشته باشند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید