مددکاران تامین اجتماعی چه می خواهند؟

به گزارش ایلنا، کارگران به عنوان «بیمه شده پایه» از یک سو در قبال سازمان تأمین اجتماعی وظایفی دارند و از سوی دیگر از حقوقی برخوردارند. در حالی که مسئولیت کارگران اجباری است و هیچ راهی برای برون رفت از آن وجود ندارد، معمولا حق بیمه آنها به رسمیت شناخته نمی شود.

به عنوان مثال، کارگران هرگز نمی توانند پاداش ماهیانه ای را که اندک نیست بپردازند. برای کارگرانی که در کارگاه های رسمی مشغول به کار هستند، یک سوم حقوق ماهیانه آنها به صورت خودکار و اجباری بابت کلیه خدمات بیمه ای اعم از سلامت، از کارافتادگی، بیماری و مستمری کسر می شود. حتی کارگرانی که ماهیت کارشان فصلی است، مانند کارگران ساختمانی، مدت زمان معینی برای پرداخت حق بیمه دارند و فراتر از این سقف به معنای قطع کامل خدمات بیمه ای است. اما آیا کارگران به دلیل انجام به موقع تعهدات بیمه ای خود از حقوق بیمه ای کافی برخوردارند؟

احسان سهرابی (دبیر مرکز هماهنگی شوراهای اسلامی کارگری استان خراسان رضوی) وظایف سازمان تامین اجتماعی در قبال کارگران بیمه شده را برشمرد؛ وی ابتدا تاکید کرد که این سازمان نه تنها مسئولیت پرداخت مستمری بازنشستگان را بر عهده دارد، بلکه تعهداتی نیز در قبال کارکنان دارد که اغلب نادیده گرفته می شود.

سهرابی می گوید: سازمان تامین اجتماعی تنها سازمانی است که مسئولیت تامین اجتماعی بیش از نیمی از جمعیت کشور را بر عهده دارد، اما آیا به این تعهد اساسی و حاکمیتی عمل می کند؟ باید بپذیریم که سازمان بیمه حتی در بین کشورهای پیشرفته یکی از بالاترین سطوح جمع آوری را دارد، اما آیا بیمه شدگان از خدمات ارائه شده توسط سازمان راضی هستند؟!

درآمد کجا می رود؟

وی به تعدادی از اختلالات زیر جلدی و شایع در سازمان اشاره می کند. مواردی مانند «نیمه اجرایی» که سازمان در هنگام اعمال تخلفات بیمه‌ای به صورت موردی دریافت می‌کند: چرا باید نیمه اجرایی جزو هزینه‌های سازمان باشد نه در درآمدها و در صورت مشارکت بین کارکنان تقسیم شود. قوه قضاییه؟!! حال چرا کارگران ساختمانی با توجه به درآمدهای نسبتا خوب بیمه ای شان از بیمه خارج می شوند؟ کارگرانی که منابع مالی قابل توجهی از شهرداری دریافت می کنند اما متأسفانه این بودجه ها به درستی توزیع نمی شود و برای تامین معیشت کارگران که حدود 700 هزار نفر در کشور هستند هزینه نمی شود. آیا سهم درآمد سازمان در هر استان نباید در آن استان هزینه شود؟ متأسفانه به دلیل عملکرد ضعیف مدیران استانی هرگز این امر محقق نشده است.

چرا «فرارهای بیمه» جدی گرفته نمی شود؟

وقتی صحبت از «درآمد سازمانی» می‌شود، همیشه موضوع «فرارهای بیمه‌ای متعدد» را مطرح می‌کنند، اما برای مقابله با این فرارهای مکرر و متعدد هرگز رویکردی مناسب و سختگیرانه اتخاذ نمی‌شود.

سهرابی در این خصوص می گوید: چرا مدیران استانی سازمان نسبت به تخلفات بیمه ای کارگاه های بیش از 50 نفر بی احتیاطی می کنند; اگرچه رسانه ها از عدم تعادل دخل و خرج فریاد می زنند و این موضوع را بزرگ ترین مشکل سازمان معرفی می کنند، اما این سکوت معنادار در برخورد با تخلفات بسیار قابل تامل است. شاید سازمان به مدیران چابک و قدرتمند نیاز دارد تا بتواند تخلفات کارفرمایان را جدی بگیرد و همه درها را ببندد.

به گفته وی، مشکل دیگر مدیرانی هستند که سقف بازنشستگی دریافت می کنند و حتی وارد مرحله دوم بازنشستگی 30 ساله شده اند. با توجه به وضعیت مالی صندوق و گزارش هایی که در پوشش آتش سوزی صورت می گیرد، سکوت این سازمان عجیب است، سکوتی که موجب ضرر و زیان کارکنان و بازنشستگان می شود.

چرا اثبات «سخت و زیان آور بودن شغل» اینقدر سخت است؟

یکی از مهمترین مشکلات کارگران تامین اجتماعی این است که ثابت کنند کار سخت و زیان آور است و از سختی کار از جمله بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند. سهرابی می گوید: مشکلات کارگران در مشاغل سخت و زیان آور زیاد است; کارگرانی که در طول بیست سال کار صادقانه صدمات جسمی زیادی دیده اند برای بازنشستگی باید هفته رستم را پشت سر بگذارند زیرا سازمان 4 درصد سنگین و زیان آور کارگران را گروگان می گیرد و با دریافت بیمه بازنشسته نمی شود و این یکی از تعهدات ذاتی است. سازمان تامین اجتماعی که در نص صریح قانون نیز به آن اشاره شده است. سهل انگاری مدیریتی که کارگران نباید سرزنش کنند!

وی با بیان اینکه «عدم شفافیت و عدم افشای اطلاعات کارگران مشکل اساسی است» ادامه می دهد: کارگران پس از 20 سال وارد یک پروسه حقوقی سخت و زیان آور می شوند. کارگر بر اساس حرفه شکایت می کند. این شکایت پس از تصویب در کمیته های بدوی و کمیته بررسی سنگین وارد فاز اجرایی می شود که ماجرای درام سازمان تامین اجتماعی از آنجا آغاز می شود. در اینجا کارگر باید سختی و مضر بودن کار خود را ثابت کند; اگرچه می توان ابتدا در مورد پست های تامین اجتماعی استعلام کرد و سپس دادخواستی برای تسهیل کار کارگر ارائه کرد. باید پرسید آیا گره زدن در کار مردم سرگرم کننده است؟

چرا کارگران «پرداخت» می کنند؟

همه مشکلات به مشکلات یا بازنشستگی پیش از موعد محدود نمی شود. همچنین سازمان به تعهدات به موقع و دوره ای در قبال بیمه شده به درستی و به موقع عمل نمی کند. سهرابی به چند نمونه اشاره می‌کند: تأخیر زیادی برای کارگران از نظر کمک هزینه بیماری یا زایمان وجود دارد. ستاد تامین اجتماعی اعلام کرد با خدمات ارائه شده توسط eservis، مبالغ ماهیانه به حساب تامین شده واریز می شود که بیش از 3 ماه است اما ریال هنوز از سوی سازمان واریز نشده است.

این فعال کارگری در ادامه تاکید می کند: پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی بر عهده کارفرما و وصول به موقع آن بر عهده تامین اجتماعی است. در این زمینه کارمند مسئولیتی در این زمینه ندارد و نباید از سوی کارفرما به خاطر تاخیر یا تخلفات احتمالی مقصر شناخته شود. این نکته ای است که در روابط بیمه ایران تا حد زیادی نادیده گرفته می شود. کارگری که در زمان اشتغال از حقوق او از یک سوم حقوق ماهیانه کسر می شود، باید حق دسترسی به موقع، کافی، کافی و کافی به «کلیه خدمات اجتماعی» را داشته باشد. کافی است به ماده 36 باغ وحش مراجعه کنید تا متوجه شوید که از صفر تا صد تعهدات بیمه ای بر عهده کارفرما است و در صورت وجود حق الزحمه باید به عهده کارفرما باشد. ضمناً تأخیر کارفرما، سازمان را از مسئولیت و تعهدات خود در قبال بیمه شده رها نمی کند. این عبارت در متن صریح ماده 36 به صراحت آمده است; اما سوال اینجاست که چرا کارگران همیشه حقوق می دهند؟!

دیدگاهتان را بنویسید