ملتی نوستالژیک سردار شد/ «قاسم» قهرمان داستان جهان و انسان

ساعت: 14:29
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۱۰/۰۴
کد خبر: 1794854

103 جمعه بدون حضور شما فرمانده کل قوا می گذرد و این گرما هنوز تازه است، مردم تاریخ فرودگاه بغداد را فراموش نکرده اند، هنوز با شنیدن نام بغداد می لرزند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ نقل گلستان ما، دو سال از شهادت شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی می گذرد و شور خون سردار با وجود این همه اخبار و سانسور مجازی که استکبار جهانی برای حذف نام قهرمان ملی به کار می برد، همچنان می جوشد. هیچ کس نمی تواند شهید سلیمانی زنده تر از قبل در زندگی مردم باشد و سردار دلا قهرمان تاریخ جهان و انسان می شود.

مردم استان گلستان عاشق سردار دلا شدند و دو سال است که در نبود این سردار بزرگ اسلام در کنار ملت ایران هستند. تسخیر.

این شهروند گرگانی می گوید: پس از رفتن سردار زندگی از روال عادی خارج شد، گویی با رفتن این مسافر زمینی دنیا دیگر نمی خواهد با مردم مهربانی کند تا انتقام او گرفته شود.

فیروزه صالحی با بغضی که هنوز در گلویش نشسته است ادامه می دهد: شهدای مقاومت در سرزمین مهمان بهشتی شدند و ما منتظر خون بهایی ها هستیم که فتح قدس است تنها چیزی که می تواند. آرامش ما تحقق این هدف است.

این دختر جوان تاکید می کند: جای خالی حاج قاسم عزیز برای همه مردم تلخ است، اما ادامه مبارزه و رسیدن به پیروزی نهایی، خدای ناکرده کام قاتلان و جنایتکاران را بیش از پیش تلخ می کند و ما به امید آن آرزو روزها را می گذرانیم.

طیبه گلوی نژاد بانوی شرق گلستان شعری در وصف شهید سلیمانی سروده و تقدیم مخاطبان این رسانه کرده است.

ای یاور رهبر، ای صاحب اشتر

در تاریخ ثبت شد

این دست و این انگشتر

خوب بخواب آقا

این بهار ایستاده است

این خون پاک شماست

این یک قطره از دریاست

خون شما موج جدیدی ایجاد کرده است

در روح مشتاقان

آتش به پا کرد

این نور امید است

در راه آزادی است

در صبح آزادی

جای شما خالی است

ارادت مردم استان گلستان در وصف شهید سلیمانی به این مرحله ختم نمی شود، حمیدرضا فرشیدنیا نیز ارادت خود را به سردار دلا با زبان شعر تقدیم کرد.

قاسم سلیمانی دلش سوخت

این همه عشق و وفاداری بود

این کبوتر در محراب اطراف گنبد بلا بود

پرواز عجیبش از حرم رضا بود

چقدر محقق تاریخ ما مخلص بود

نگین انگشتر او نام آشنا بود

فرمانده لشکر بی ادعا بود

ذوالفقار علی چه کیمیایی بود

به نظر می رسید فرات شفا یافته است

بعد از او قیامتی برپا شد

قنبر تاکیکی، جانباز، فضای گزارش ما را به گونه ای توصیف کرد که حاج قاسم سلیمانی را توصیف کرد.

این سردار شهید در دفتر نامگذاری شد

سوریه را ترک کرد و دچار مشکل شد

به کربلا که رسید گفت: آمدم پیش حسین.

عشق آقا حسین در دلم ریشه دارد

زمانی که داعش، سلیمانی به میدان نبرد رسید

فرار کرد، فرار کرد و به آمریکا رفت

دشمن دین را از مشکلات کند می کند

یا علی گفت و از خالق یکتا کمک گرفت

عزیر با وجود آزادی این سرزمین درگذشت

دنیا را رها کرد و نزد حسین رفت

حضرت صاحب زمان با سردار جلو بودند

خوشا به حال این سردار، از او دستور پذیرفت

مرد به دردسر افتاد

او به شهادت رسید و در بهشت ​​در پیشگاه معبودش قرار گرفت

رهبر ما را از دل بخر

تا اینکه به خانه بازگشت و در میان شهدا پناه برد

وقتی ترکش بین سینه هایش نشست

گل نازنا نازنین را در کنارش گرفت

روی پیشانی اش می گوید یا آمدم پیش حسین جان.

لاشه هواپیمای بدون سرنشین، اندام روی بدنش فرود آمد

یا حسین بگوید و بمیر سردار رشید

روی دامن، آن شهید، فاطمه، زهرا گرفت

عاشق کربوهیدرات و بلایا بود سردار عزیز

دستش را بلند کرد و دست خدا را گرفت

زیرا گلی پر است برای دین بین خاک و خون

کربلایی شد، خدایی شد، ساکن شد

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید