نه تلفنی برای شنیدن هشدارها وجود دارد و نه چشمی برای دیدن حقایق

نه تلفنی برای شنیدن هشدارها وجود دارد و نه چشمی برای دیدن حقایق

روز جدید آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت در روزنامه اعتماد نوشت: همانطور که پیش بینی و هشدارهای مکرر داده شد، فاجعه درگذشت مهسا امینی جرقه ای بود که آتش زیر خاکستر خشم و اعتراض گسترده را شعله ور کرد.

بسیاری از ناظران و تحلیلگران، عمدتاً از دولت، با در نظر گرفتن تجربه جنبش‌ها و اعتراضات پیشین، به‌ویژه اعتراضات دی‌ماه 1395 و آبان 1397، بر این باور بودند که این جنبش در همان بازه زمانی و با این استدلال، خاموش خواهد شد. با پذیرش اصل اعتراض و موضوع مورد تقاضای معترضان، مجدداً معترضان را عوامل داخلی دشمن نامیدند و بر اساس این تحلیل، مجوز حمله و دستگیری معترضان را صادر کردند.

در حالی که ناگفته نماند که با توجه به شرایط منطقه ای و بین المللی ایران امروز که در این مقاله جای بحث و بررسی وجود ندارد، مخالفان ایران سعی می کنند هر اعتراضی را که در ایران رخ می دهد به نفع اهداف خود به دست آورند و این اعتراض طبیعتاً از این نتیجه می گیرد. قاعده مستثنی نیست، اما این موضوع نباید باعث شود صدای اعتراض از این اتهام ساکت شود.

اما برخی اخبار و شواهد تایید نشده حاکی از دست داشتن لباس پوشان در تحریک اعتراضات است و هنوز هیچ مرجعی توضیح نداده است که وضعیت حقوقی لباس پوشان در نظام نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی ایران چگونه است و کدام نهاد مجاز بوده است. آنها برای این رفتارها

با تمام این اوصاف اعتراضات داخلی و بین المللی به مرگ مهسا امینی که به یکی از گسترده ترین اعتراضات دهه های اخیر در قالب شعار زن، زندگی، آزادی تبدیل شده است، همچنان ادامه دارد. شاید کمتر کسی تصور می کرد که نظامی که آمده تا به زنان عزت دهد و جایگاه حقوقی و انسانی آنان را ارتقا دهد و حضور آنان را در سرنوشت اصلی کشور تضمین کند، پس از گذشت 43 سال از تأسیس خود، با چنین دامنه و عمق اعتراضی مواجه شود. نماد و محور اصلی این زن باید زندگی و آزادی باشد، همچنین در بحث حجاب اجباری و گشت ارشاد!

در مطالبی مکرر گفته شد که راه پایان دادن به درگیری مخرب پیرامون حجاب اجباری، تشکیل گشت‌های ارشاد و برخورد با ریشه‌های این اعتراض و مقاومت است، اما مقامات مسئول ایران گوش شنوایی برای شنیدن نداشتند. این هشدارها و بی چشمی برای دیدن حقایق..

البته دلیل اصلی که نمی بینیم و نمی شنویم به نحوه حکومت داری برمی گردد که متاسفانه سال به سال آژانس را از مردم دور می کند و فکر می کند با یک دولت واحد می تواند مشکلات داخلی و خارجی ایران را حل کند. اما آیا در این شرایط راه حلی جز سرکوب و دستگیری معترضان برای غلبه بر این درگیری و بازگرداندن آرامش به جامعه وجود دارد؟

بسیاری از تحلیلگران، عمدتاً خارج از کشور، می گویند که اگر جمهوری اسلامی در راستای خواسته های معترضان گام بردارد، زنگ شکست را به صدا در می آورد! چرا که حجاب اجباری زنان ایرانی برای این نظام هویتی تجزیه ناپذیر است. این تحلیل کاملا مغرضانه مبنای کسانی شده است که در برابر هر تغییر و اصلاحی مقاومت می کنند تا این درگیری را کاهش دهند تا جایی که هر دو طرف می گویند حجاب بهانه است و اصل نظام نشانه! در حالی که فراموش کرده اند سیستمی که پس از انقلاب مردمی (نه کودتا و نه سلطه بیگانه) به وجود آمد، باید مبتنی بر تسلیم شدن به خواست مردم و در صورت تغییر در سیاست ها و قوانین خود باشد.
در راستای ترمیم خلأها و خلأها و افزایش مشروعیت آن است. آنچه از احقاق حقوق بشر و حقوق شهروندی، مردمی که برکت حاکمان در این نظام می‌بودند، ضروری‌تر است، عامل مشروعیت آن است. بنابراین، برداشتن هر گامی در جهت برآوردن خواسته‌های مردم معنایی جز آشتی با آنان ندارد و بر این اساس پیشنهاد می‌کنم که دولت قانون حجاب اجباری و گشت‌هایی را که بی‌تردید تخریب می‌کند لغو کند. بازداشت شدگان را جمع‌آوری و آزاد نکن. با مردم صلح کن این آشتی می تواند آغاز گفتگوی ملی باشد. این نشانه قدرت یک حکومت مردمی است نه ضعف.

دیدگاهتان را بنویسید