وحید کلیچ یک مشت استقلالی نیست. طعنه عجیب

وحید کلیچ یک مشت استقلالی نیست.  طعنه عجیب

خود وحید کلیچ یکی از چهره های خاص تاریخ جام حذفی است. 19 اسفند 89 تیم های استقلال و پرسپولیس در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی به مصاف هم رفتند. این دیدار بسیار حساس در وقت اضافه عادی و بدون گل به پایان رسید تا سرنوشت تیم صعود کننده در ضربات پنالتی به مرحله بعد مشخص شود.

رحیم یوسفی، محتبی محرمی، محسن عشوری، مرتضی کرمانی مقدم چهار پنالتی برای پرسپولیس به ثمر رساندند، اما از سوی دیگر تنها جعفر مطری فر و رضا حسن زاده موفق به گلزنی شدند و وحید کلیچ آن روزها دروازه بان پرسپولیس بود. او موفق شد پنالتی محمدرضا شکورزاده و امیر گله وانی را مهار کند و …

به بهانه صعود پرسپولیس به مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی با وحید کلیچ صحبت کردیم که باز هم به بحث استقلال کشیده شد.

بازی پرسپولیس و ویستا توربین رو دیدی؟

بله، اما قبل از آن استقلال و نود ارومیه را دیدم. دلم برای تیم خوب نود ارومیه خیلی می سوزد. بچه ها تا دقیقه 88 خوب دفاع کردند و دقایقی را برای یک پیروزی شیرین و تاریخی از دست دادند. البته باز هم یک پرسپولیسی آبروی استقلال را خرید و یک گل مساوی زد تا این تیم مرداد نباشد!

اما آرماند رمضانی آرم استقلال را گرفت و شادی کرد؟

پارسی بود که به استقلال رفت. ما به هر حال آرماند را پرسپولیسی می دانیم!

بیایید ادامه دهیم! توربین ویستا را چگونه دیدید؟

از اتوبوسی دفاع می کردند که عادی بود. به هر حال این تیم آمد تا بازی را به ضربات پنالتی بکشاند و در نیمه اول خیلی خوب بازی کردند. اگر استقلال به جای پرسپولیس مقابل ویستا بازی می کرد شاید مرداد بود!

چرا نیمه اول بازی مربوط به توربین ویستا بود؟

در چنین مسابقاتی نقش تماشاگر بسیار مهم است. وقتی تیم مقابل تماشاگر را در ورزشگاه آزادی می بیند ناخودآگاه می ترسد و روحیه اش را از دست می دهد اما متاسفانه پرسپولیس مدت هاست از این نعمت محروم است. از طرفی بارش باران در نیمه اول کمی کار را سخت کرد اما در نیمه دوم بچه ها زود به گل رسیدند و ورق را برگرداندند.

وحید کلیچ با دیدن یا شنیدن نام جام حذفی یاد کدام مسابقه می افتد؟

همان بازی معروف سال 88 مقابل استقلال که دو پنالتی از امیرگله نویی و محمدرضا شکورزاده گرفتم و صعود کردم. مسابقه عجیبی بود و همیشه در خاطرم خواهد ماند.

ظاهرا علی پروین هم قرار بود به شما جایزه 50 هزار تنی بدهد اما …

50 هزار تومان شد 5 هزار تومان! البته علی آقا پروین استاد ما و مرد بزرگی است که همیشه حق من است. برایشان آرزوی سلامتی و تندرستی دارم. آن روزها را به خوبی به خاطر بسپار…

دیدگاهتان را بنویسید