وزارت اطلاعات معتقد بود «جنایت» صورت گرفته است / دادستان وقت تهران از من خواست گزارش پرونده زهرا کاظمی را تکذیب کنم / افکار عمومی هرگز قانع نشد

وزارت اطلاعات معتقد بود «جنایت» صورت گرفته است / دادستان وقت تهران از من خواست گزارش پرونده زهرا کاظمی را تکذیب کنم / افکار عمومی هرگز قانع نشد

روز جدید سخنگوی دولت اصلاحات گفت: در مورد خانم مهسا امینی حتی اگر کمیسیون تحقیق و تفحص صرفا دولتی باشد، نتیجه این تحقیق و تفحص هر چه باشد، نمی تواند افکار عمومی را راضی کند.

قتل زهرا کاظمی عکاس ایرانی-کانادایی با تابعیت دوگانه یکی از پرونده هایی بود که در آن زمان در دولت و مجلس بررسی شد، اما مانند بسیاری از پرونده های دیگر، بررسی و گزارش کمیسیون های حقیقت یاب به این نتیجه نرسید. یک نتیجه قطعی عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت سیدمحمد خاتمی و قرائت گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص از دولت در نشست خبری آن زمان، در گفت و گو با «شبکه شرق» در مورد اینکه چرا افکار عمومی پس از انتشار این خبر قانع نمی شوند، صحبت کرد. این گزارش.

* ترور زهرا کاظمی عکاس ایرانی-کانادایی در دولت سیدمحمد خاتمی رخ داد. پس از این ماجرا، خاتمی دستور تشکیل کمیسیون حقیقت یاب را صادر کرد. ابتدا از فضای حاکمیت و صحبت های رد و بدل شده برای ادامه این ماجرا بگویید.

زمانی که خبر درگذشت خانم کاظمی منتشر شد، مطبوعات به آن پرداختند و طبیعتاً از جمله اخباری بود که وزیر اطلاعات در ابتدای جلسه دولت مطرح کرد. آقای یونسی، وزیر اطلاعات وقت، شکایت کرد که در زندان اوین به آنها اجازه دسترسی به سوابق نگهبانان و شیفت کاری داده نشده است. آقای خاتمی شخصاً صحبت کردند و گفتند باید آنچه اتفاق افتاده مشخص شود و در نهایت به افکار عمومی اطلاع رسانی شود. در این راستا کمیته ای متشکل از وزارتخانه های اطلاعات، دادگستری، بهداشت و درمان، ارشاد و کشور تشکیل شد. این کمیسیون حقیقت یاب قرار بود بررسی کند و گزارشی را به دولت ارائه کند. یادم نیست چقدر طول کشید تا این کمیسیون گزارش نهایی را به دولت ارائه کند، اما در جلسه دولت آقای البادزیکیان وزیر بهداشت این موضوع را مطرح کردند که مطمئن هستیم این حادثه عمدی بوده است. و خانم کاظمی به سر و جمجمه اش ضربه خورده است. آقای یونسی بار دیگر صحبت کرد و از عدم همکاری قوه قضاییه در بررسی لیست شیفت های نگهبانان زندان گلایه کرد و گفت که وزارت اطلاعات معتقد است قطعاً یک “جنایت” صورت گرفته است. آقای خاتمی با ابراز ناراحتی از کمیسیون خواستار ارسال مستقیم گزارش خود به قوه قضائیه شد. این گزارش برای رئیس قوه قضائیه که در آن زمان آیت الله شاهرودی بود ارسال شد.

*نتیجه کمیسیون حقیقت یاب دولت این بود که در این موضوع پیش بینی شده بود. نتیجه پیگیری های مجلس ششم در آن زمان چه بود و به طور کلی تعامل دولت و مجلس در این زمینه چقدر و چگونه بود؟

آقای آرمین این موضوع را در مجلس پیگیری کرد و در جلسه علنی نیز در این خصوص سخنرانی کرد و جزئیات را تشریح کرد. در این گزارش به مجلس، آقای آرمین به صراحت اعلام کرد که ما معتقدیم قتلی صورت گرفته است و عاملان آن باید محاکمه شوند.

* از این رو دو کمیسیون تحقیق و تفحص تشکیل شد که بر سر نتیجه توافق کردند. در واقع دو نهاد به توافق رسیدند و هیئت حقیقت یاب به نتیجه رسید. اما باز هم وقتی به گذشته نگاه می کنیم، به نظر می رسد که عمدتاً این کمیسیون ها نتیجه قانع کننده ای برای افکار عمومی نداشته اند؟

در آن زمان جلسه ای به نام جلسه هماهنگی سه قوه برگزار نشد تا در مورد چرایی پیگیری نشدن آن اظهارنظر شود. در آن زمان قوه قضائیه مدعی استقلال از قوه مقننه و مجریه بود و به همین دلیل باید تحقیق و تفحص در قوه قضائیه برگزار می شد. قرار بود دادستان تهران که طبق نظر کمیته تحقیق و تفحص مجلس و کمیته تحقیق و تفحص از دولت یکی از متهمان پرونده است، به این موضوع رسیدگی کند. به همین دلیل هرگز این پرونده مورد بررسی قرار نگرفت. در همان زمان در جلسه رئیس دولت گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص دولت را به مردم ارائه کردم و نتیجه این شد که برای اینجانب پرونده اخلال عمومی در دستگاه قضایی تشکیل شد. البته با موارد دیگری همراه بود. فردای آن روز پس از ارائه این گزارش به مردم، آقای دادستان با من تماس گرفتند و گفتند باید حرف دیروزت را تکذیب کنی. من پاسخ دادم که حرفی برای گفتن ندارم و گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص دولت را ارائه کردم که قرار بود به اطلاع عموم برسد. هفته بعد بلافاصله مرا به دادسرا فراخواندند. وقتی به دادسرا رفتم، آقای مرتضوی به من گفت که شما پرونده سنگینی دارید و متهم به جاسوسی هستید. من هم گفتم به مطبوعات می گویم اما او گفت نه و هفته آینده جلسه دادگاه خواهیم داشت. من همچنان منتظر جلسه دادگاه هستم.

* همانطور که گفتید جلسات هماهنگی سران سه قوه در آن زمان برگزار نشد اما پس از بررسی دو نهاد، آقای خاتمی در مقام ریاست جمهوری این موضوع را از رئیس جمهور پیگیری نکرد. از قوه قضاییه؟

نمی دانم. در واقع به خاطر ندارم که آیا آقای خاتمی شخصاً با رئیس قوه قضائیه در این مورد صحبت کرده و این پرونده را پیگیری کند یا خیر. اما این موضوع چندین بار در جلسات شورای وزیران مطرح شد تا آقای یونسی، وزیر اطلاعات وقت، موضوع را پیگیری کند. آقای یونسی اغلب از عدم همکاری دستگاه قضایی شکایت می کرد.

*با توجه به ارائه گزارش از سوی دو سازمان، فکر می کنید در آن زمان افکار عمومی قانع شد؟ یعنی این روند چقدر برای مردم قانع کننده و قابل قبول بود؟ اساساً این پیگیری باعث شد مردم این پرونده را مختومه بدانند؟

طبیعتا افکار عمومی قانع نمی شوند. افکار عمومی دولت را یک بافت می بیند و نمی توان گفت قوه مجریه از قوه قضائیه یا مقننه جداست. از این رو افکار عمومی هرگز راضی نشد، بلکه دلایل این قضیه را درک کرد.

* این پرونده به دلیل دو تابعیتی بودن زهرا کاظمی بازتاب بین المللی داشت. آیا دولت وقت تحت فشار نهادهای خارج از ایران یا سایر دولت ها برای روشن شدن پرونده مرگ زهرا کاظمی و اجرای مجازات بود؟

از نظر حقوق بین الملل برای افراد دارای تابعیت مضاعف هیچ یک از طرفین نمی توانند در این زمینه ادعایی داشته باشند. در واقع، دولت ایران مسئول تحقیقات تلقی می شود، اما در برابر نهادهای بین المللی پاسخگو نیست. به عنوان مثال، اگر در یکی از این دو کشور برای یک فرد دوتابعیتی ایرانی-کانادایی اتفاقی بیفتد، قوانین بین المللی اجازه نمی دهد یکی از این کشورها در روند رسیدگی به پرونده در کشور دیگر دخالت کند. طبیعتاً حکومت جمهوری اسلامی اجازه دخالت نهادها و دولت های دیگر را در این پرونده نداد.

* پس از فوت مهسا امینی دستور تشکیل کمیسیون حقیقت یاب صادر شد. در تمام این سال ها پس از چنین فجایعی که منجر به از دست دادن شخص یا افرادی شد، کمیسیون های حقیقت یاب تشکیل شد که سرنوشتی بهتر از سرنوشت پرونده زهرا کاظمی نداشتند. در کل فکر می کنید تشکیل چنین کمیته هایی در این سال ها مثمر ثمر بوده است؟ آیا موردی را به خاطر دارید که کمیته حقیقت یاب توانسته مردم را متقاعد کند که موضوع از سوی هیئت حاکمه پیگیری شده و با متخلفان برخورد مناسبی صورت گرفته است؟

هیچگاه اقدام کافی علیه متخلفان صورت نگرفت. در واقع، نتیجه کمیسیون حقیقت یاب هر چه بود، مجرمان هرگز مجازات نشدند. تفاوت آن زمان با الان در این است که دولت یک دست نبود و یک دست نبودن دولت باعث اعتماد بیشتر به یافته های کمیسیون های تحقیق شد. مگر اینکه نهادهای مدنی مستقل محلی در روند تحقیق دخیل باشند. به عنوان مثال، کانون وکلا، نظام پزشکی، نهادهای ملی حقوق بشر و غیره. می توانند به همراه نهادهای حاکم کمیته مشترکی تشکیل دهند. در این صورت ممکن است پس از انتشار نتایج بررسی های این کمیسیون، برخی افکار عمومی جلب شود.

پس از اتفاقات ناگواری که در سال های اخیر رخ داده، هیچ نتیجه ای از این کمیسیون های حقیقت یاب به دست نیامده است. در مورد خانم مهسا امینی، اگر کمیسیون تحقیق فقط حاکمیتی داشته باشد، نتیجه این تحقیق هر چه باشد، نمی تواند رضایت افکار عمومی را جلب کند. افکار عمومی زمانی متقاعد می شود که نهادهای مستقل در این کار مشارکت داشته باشند. تاکنون آشکار است که افکار عمومی مخالف اجباری بودن حجاب است و اخیراً برخی از مراجع تقلید و دینی به صراحت نظر خود را اعلام کرده و بر نامشروع، غیرمنطقی و غیرقانونی بودن آن تاکید کرده اند. به نظر من اگر کمیسیون تحقیق می خواهند افکار عمومی را روشن کند باید تسلیم افکار عمومی شود و مجرمان را اعلام و مجازات کند.

دیدگاهتان را بنویسید