پیام رد صلاحیت 26 نماینده از پرمخاطب ترین مجلس چیست؟

1. با توجه به اینکه مجلس کنونی – که «مجلس انقلاب» نامیده می شود – پرمخاطب ترین مجلس تاریخ جمهوری اسلامی است، این خبر به طور خلاصه به این معناست که در این مجلس – که با مشارکت حداقلی تشکیل شد – باز هم 26 نفر ناکارآمد. افراد 4 سال است که در مورد امور مخفی کشور و تاثیرگذاری در انتخاب و عزل مقامات عالی قوه مجریه صحبت می کنند و قانون گذاری و اطلاع رسانی می کنند و تا چند ماه دیگر ادامه خواهند داشت!

این در حالی است که از سال 1370 که شورای نگهبان نظارت اختیاری را ابداع کرد (اختراعی چون چنین عنوانی نه در قانون اساسی و نه در جزئیات مذاکرات قانون اساسی وجود ندارد، هرچند تفسیر اصول و از جمله کلمه نظارت به شورا مهمترین توجیه تفسیر نظارت ورود نمایندگان شایسته به مجلس است.

شورای نگهبان با این روند عملاً انتخابات را به دو مرحله تقسیم کرد، یعنی خودشان افراد صالح را انتخاب می کنند و مردم اجازه دارند از بین افراد صالح، صالح را انتخاب کنند. حال می توان پرسید این 26 نفر از ابتدا فاقد صلاحیت بودند یا بعداً صلاحیت خود را از دست دادند؟ اگر از ابتدا چرا برای مجلس فعلی تایید صلاحیت شدند و اگر تایید شده اند در دوران نمایندگی مرتکب چه جرمی شده اند؟ در صورتی که نظر به این باشد که به تعهد قانونی خود عمل کرده و مصونیت دارند. اگر مالی یا اخلاقی است چرا و چگونه و چرا دادگاه صالح به آن رسیدگی نمی کند؟

2. نام آقای علیرضا بیگی بیشتر از بقیه در بین مردودی ها جلب توجه می کند. به یک دلیل خاص. این واقعیت که او به عنوان افشاگر روند SUV شناخته می شود. با توجه به اینکه همین دو سه روز پیش مدیریت مبارزه با فساد را یکی از مکررهای نظام اعلام کرد، این اقدام با این گفته مغایرت دارد و می توان گفت اتهامی است زیرا در نمایش هیچ فسادی وجود ندارد. ماشین نمایندگان بله، فساد به معنای واقعی کلمه نیست، اما از نمایندگان مردم انتظار می رود که درخواست فرصت های ویژه نکنند. همچنین اگر همین الان نامزد شود، بدون شک آرای بالایی خواهد داشت، یعنی افکار عمومی نظر دیگری دارد. شاید محکومیت او به عنوان یک مانع بزرگ ذکر شود. همچنین با تایید، توصیه، عفو یا گزینه های دیگر قابل حل است و به طور کلی رد صلاحیت افشاگر با سیاست کلی مبارزه با فساد سازگاری ندارد، مگر اینکه افشای نماینده تبریز را مصداق آن بدانیم. اصطلاح بدیع آقای ن رئیسی: نشان دادن فساد و جرم نشان دادن فساد، انجام می دهد.

نزدیک به 100 هزار تبریزی به او رای دادند و نمی توان از یک طرف صدقه مردم را قبول کرد و از طرف دیگر نماینده همان مردم را رد کرد. علیرضابیگی اصلاح طلب و اعتدالی نیست، او از طیف احمدی نژاد است و در دولت او استاندار و در چند استان فرمانده انتظامی بوده است. با آن پیشینه، رد صلاحیت او چه فایده ای دارد جز اینکه به دیگران بگوید چیزی نگویند؟

3. حضرت امام در وصیت نامه خود از نمایندگان مجلس خواستند در تایید اعتبارنامه دقت کنند تا نماینده فاقد صلاحیت وارد نشود و این بدان معناست که تعیین صلاحیت را از قبل به شورای نگهبان نداده است. اما بعداً با اهمیت بیشتر نظارت اختیاری، تأیید اعتبارنامه ها نیز رسمی تر شد. اگر یک نماینده مشکلی داشته باشد، سایر نمایندگان می توانند هنگام تأیید اعتبار، آن را حل کنند.

4. هر نماینده طرفداران، دوستان و اقوام دارد و در برخی شهرها که فردی با 12000 رای وارد مجلس شده، حذف وی باعث کاهش شدید مشارکت و حتی عصبانیت می شود. چرا نمی گذارند مردم خودشان تصمیم بگیرند؟ نماینده این افراد باشد یا شورای نگهبان؟

5. برخی گزارش ها حاکی از تایید صلاحیت علی مطهری است. اینکه یک بار آن را رد می کنند و دفعه بعد مصوبه یا هیات اجرایی رد می کند و هیات نظارت تایید می کند چون فکر می کنند در صورت مشارکت شانسی نیست و بهتر است مدعی حضور همه فرکانس ها شود نشان می دهد که آنجا استاندارد واحدی نیست و با توجه به شرایط و مقتضیات شرایط متفاوت است. بدتر از آن، این ایده وجود دارد که هر چه لابی ها قوی تر باشند، احتمال تایید شدن فرد رد شده بیشتر است. اما در یک نظام انتخاباتی حزبی، یک نهاد بیرونی از ابتدا تا پایان انتخابات دخالت یا مشارکت نمی کند.

6. هنوز مشخص نیست که آیا دستور کار مشارکت بالا با نتیجه نامشخص است یا یک نتیجه مشخص حتی به قیمت مشارکت کم. اگر اولی باشد امکان تایید صلاحیت و تجدید نظر بیشتر و اگر دومی باشد کمتر است.

7. رد صلاحیت 26 نماینده این پیام را نیز به همراه دارد که نمایندگان مجلس باید دائماً نگران تأثیر سخنان و مواضع خود در آینده باشند، به جای ایفای نقش نظارتی، همیشه احساس می کنند که یک نفر آنها را زیر نظر دارد. بله، اگر تخلف کرده اند، محاکمه شوند و رد صلاحیت برای مجلس بعدی کافی نیست. اما تخلف مالی و اخلاقی و عدم حفظ حقوق مردم حتی اگر اشتباه باشد. یعنی چه فردی که با نزدیک به دو میلیون رای مردم در تهران انتخاب شده باشد و چه یک نفر یا 20 هزار رای مردم در یک شهر، دائماً باید نگران آینده باشد و این یعنی ایجاد ترس. هر چند که باید مصداق نمایندگان دوره جمهوری اسلامی سید حسن مدرس بود که با ترس راه وسطی نداشتند.

8. در بحث رد صلاحیت ها بد نیست به رد صلاحیت سیدرضا زواره ای از اعضای شورای نگهبان اشاره کنیم که در سال 84 برای سومین بار رد شدند. یعنی از سال 1976 تا 1984 کاری کرد که او را رد صلاحیت کرد چون قبلا تایید شده بود و همین سوال را پرسید اما جوابی نگرفت و احتمالاً برایش خیلی سخت بود که آن ماجرا را تحمل کند. و چند ماه بعد در چهارم شهریور 84 درگذشت.

وی در نامه ای به آیت الله جنتی نوشت: 8 سال در شورای نگهبان در کنار آقازاده ها بودم و علاوه بر عضویت قانونی شورای نگهبان، تا چهارم تیرماه 1382 قائم مقام دبیر شورای نگهبان نیز بودم. شورای نگهبان در سال 1376 من را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد، بنابراین اقدامی که باعث رد صلاحیت این دوره شد باید بعد از سال 1376 صورت می گرفت، اگر چنین اقدامی صورت می گرفت، القاعده حداقل یک سال دیگر نباید وکالت می کرد. در سال 1376 به عنوان منشی انتخاب شدم.»

آقای جنتی ظاهراً به نامه همکار و معاون سابق رئیس جمهور پاسخی نداده یا منتشر نشده و چند ماه بعد در چهارم شهریور 84 در سن 67 سالگی در زادگاهش در ورامین درگذشت و زندگی اش بسته شد.

همین تذکر باعث شده که گفته می شود بهتر است نمایندگان رد شده به این موضوع بپردازند و پرونده مرحوم زواره ای را فراموش نکنند. همونی که سالها دیگران رو تایید و طرد کرد و بالاخره چشید! (احتمالاً فکر کرده اید که نگارنده خواسته است پایان پرونده مرحوم زواره ای را به اعضای شورای نگهبان یادآوری کند. اما خیر! شأن این نهاد بالاتر از هر توصیه و تذکری است).