کارکنان تامین اجتماعی و مستمری بگیران از وام های دولتی مستثنی هستند

کارکنان تامین اجتماعی و مستمری بگیران از وام های دولتی مستثنی هستند

یکی از موضوعات اعتراضی این روزهای کاری تبعیض در نوع و حجم وام بین مستمری بگیران و کارگران بخش غیردولتی و کارمندان و کارکنان بخش دولتی است. دولت چگونه می تواند این وام ها را تامین کند؟
صدور و مصرف پول توسط دولت در قالب وام سابقه طولانی دارد. چرا راه دور برویم؟ همین سیستم بانکی و به ویژه در سطح بانک های دولتی حجم زیادی از وام را به کارکنان پرداخت می کند. خود بانک به عنوان یک کارفرما معمولا سازوکارهای خاص خود را برای ارائه تسهیلات و وام های کلان به کارکنان خود دارد. به عنوان مثال، در خارج از بخش بانکی، این مشکل در مورد برخی از صندوق های ثروت دولتی که دارای حساب های بانکی بزرگ هستند، رخ داده است. فرض کنید یک صندوق دارای موجودی غیر پس انداز در یک بانک است. در این صورت، این صندوق بر اساس کارکرد بانکی سپرده خود در بانک، تمایل به درخواست وام برای اعضا و کارکنان خود دارد. این تسهیلات به دلایل مختلف به عنوان نوعی پاداش از منابع بانک مورد نیاز است و بیشترین تأثیر را بر منابع خود بانک ها می گذارد.

این تسهیلات معمولاً برای چه چیزی پرداخت می کند که در کلاس های دیگر قابل پرداخت نیست؟
در سیستم بانکی، قراردادهای بانکی اهمیت دارد. بیع اقساطی و مضاربه، جعاله، رهن و چندین نوع عقد بانکی دیگر می تواند انواع مختلف پوشش وام را توجیه کند. حال اینکه این کمک ها به بهانه تهیه مسکن یا تامین جهیزیه و هزینه ازدواج و یا چیز دیگری باشد، در اصل موضوع فرقی نمی کند. گرفتن این تسهیلات و وام ها نیز بسیار آسان است زیرا کارفرمای بزرگی مانند دولت قدرت بیشتری برای اعطای وام دارد.

این امکانات از چه منابعی تامین می شود؟
سپرده‌های قرض‌الحسنه در بانک‌ها یکی از گزینه‌های مهم در میان منابع وام است، زیرا دولت می‌تواند از آنها با نرخ سود پایین وام دهد. به عنوان مثال، وام های خرد با نرخ سود 4 درصد عمدتاً از این منابع تامین می شود. خود مؤسسات و وزارتخانه‌ها نیز منابعی در بانک‌ها دارند که از آن به کارکنان و حتی صندوق‌های بازنشستگی و تعاون داخلی این مؤسسات وام و تسهیلات می‌دهند. کافی است برای این منابع عظیم و حساب های کلان شرکت ها و وزارتخانه ها با این سازمان، شرکت یا وزارتخانه قراردادی بین بانک و این مجموعه منعقد شود. خود بانک های دولتی به بهانه های مختلف (مسکن، نظافت، مابه التفاوت با وام های قبلی و …) از محل حساب های قرض الحسنه پس انداز در قالب قراردادهای مختلف خرید یا اعطای تسهیلات با سند به کارمندان خود وام می دهند. با همین منطق می توانند به دستگاه ها نیز سرویس دهند.

در این زمینه چرا بین کارکنان سایر بخش ها، دولت ها و بانک ها تفاوت وجود دارد؟
یکی از دلایل این مشکل این است که تقاضای تجمعی برای کارکنان تامین اجتماعی و مستمری بگیران بسیار زیاد است، در صورتی که تعداد کارکنان یک بانک دولتی می تواند چندین هزار نفر باشد یا مثلاً درخواست وام برای کارمندان تنها سه استان در هر وزارتخانه. با این حال، ماهیت وام و حجم آن عمیقاً تبعیض آمیز است و به دلیل گستردگی پرداخت وام های دولتی است. «عدم تقارن اطلاعاتی» هم باعث شد که اقتصاد ایران باعث شود «مردم ندانند چه می خواهند»! به عبارت دیگر جامعه اطلاعاتی در مورد نوع پرداخت اعتبار، محل آن و منابع جایگزین برای درخواست چیزی و داشتن مطالبه ندارد. وقتی مردم تازه می شنوند که بانک می گوید ما نمی توانیم اعتبار بدهیم، راضی می شوند و می روند و دلیلی برای دفاع از حق خود ندارند. به عنوان مثال نمی دانند بسیاری از وام ها و تسهیلات خرد اعطایی دقیقاً به بخش دولتی اختصاص دارد یا اینکه اکثر وام های کشور اصلاً تسهیلات خرد نیست، بلکه تسهیلات و وام های کلان است که تخصیص داده می شود. با روابط خاص

اگرچه وزیر اقتصاد امسال اعلام کرد بانک ها در حوزه ارائه تسهیلات خرد با مشکل نقدینگی و محدودیت منابع مواجه هستند، اما واقعیت ساختار اقتصادی ایران چیز دیگری می گوید. در سال 1400 حدود 16 هزار میلیارد تومان وام بدون ضامن اعطا شد که این خود نشان دهنده وجود منابع غیر در گردش است. جمعیت متقاضیان وام در کشور زیاد است، به همین دلیل توزیع وام با اولویت های خاص بین افراد محدود انجام می شود و هر چه انس با سازمان دولتی بیشتر باشد، شانس دریافت وام بر اساس اولویت ها بیشتر می شود. دیگران نیز باید برای مدت طولانی در صف منتظر بمانند تا وام بگیرند

این تبعیض در حالی رخ می دهد که کل وام 7 میلیون تومانی مستمری بگیران تامین اجتماعی در سال گذشته حدود 2600 میلیارد تومان در اختیار سیستم بانکی و سازمان تامین اجتماعی بوده است و این در مقایسه با ارقام سایر وام های اعطایی شوخی است. امسال با دو برابر شدن وام بازنشستگان، 2600 میلیارد تومان از بانک رفاه و 2400 میلیارد تومان از منابع خود سازمان تامین اجتماعی برای تامین این مبلغ 5000 میلیارد تومانی بسیج شد و اتفاق خاصی نیفتاد. از آنجایی که پرداخت سهم 50 درصد تسهیل کننده اعطای وام است، این خطر وجود دارد که گاهی دولت این منابع 50 درصدی را تأمین نکند که معمولاً سازمان تأمین اجتماعی به دلیل بحران نقدینگی با مشکل مواجه می شود.

منابع وام بانکی چگونه باید هدایت شود؟
از آنجایی که در منابع بانکی کشور نوعی انحصار وجود دارد و از آنجایی که این منابع محدود و تقاضای اعتبار به دلیل بحران توزیع نقدینگی زیاد است، بنابراین اولویت هایی که خود نظام اداری کشور دسته بندی می کند، عامل تخصیص وام است. منابع امداد و وام در واقع آنچه باید تعدیل شود اولویت ها هستند. البته برخی از وام ها به صورت مشارکت و دستور از سوی خود دولت است و دولت مستقیماً از محل افزایش بدهی خود به بانک ها برای مقاصد مختلف اعم از نیروهای اداری، پروژه ها و برنامه ها آنها را مطالبه می کند. افزایش اشکال مختلف این نوع وام ها خود منجر به افزایش کسری بودجه و فساد دولت می شود و در صورتی که افراد در یک سامانه شفاف اطلاعاتی به جزئیات میزان وام های دریافتی و تاخیر در پرداخت اقساط یا بدهی وام گیرندگان دسترسی داشته باشند. ، اطلاعات ارزشمندی به دست خواهند آورد که شاید این اطلاعات بتواند فشار بر دولت را برای عدم هزینه در این زمینه افزایش دهد. افشای بدهکاران بانکی و مازاد بر بدهکاران بانکی از این جهت مهم و حیاتی تلقی می شود که اخیراً مجدداً مطرح شده است.

استقراض از بانک ها برای وام دادن به خودی ها از دولت باعث افزایش تورم نمی شود؟
دولت ممکن است منابعی در بانک ها داشته باشد که از آن منابع استقراضی را بازپرداخت کند. اخیراً خود بانک ها وجوه را می پذیرند و دولت به دلیل کمبود منابع فقط سود عملیات بانکی را می گیرد. بخش قابل توجهی از منابع بانکی توسط دولت مصادره می شود تا در جهت خاصی تخصیص یابد. این امر آزادی عمل بانک ها را از بین می برد. به عنوان مثال وام تولد و ازدواج که اخیراً نرخ سود آن افزایش یافته است، معمولاً از سوی دولت تعیین تکلیف می شود و خود بانک ها نیز حاضر نیستند این وام ها را از محل سپرده ها با اقساط وعده داده شده توسط دولت پرداخت کنند.

از این رو بانک ها برای جبران خسارت دولت و انواع اجباری وام دهی، در عملیاتی شرکت می کنند که می تواند منجر به خلق پول خارج از فرآیندهای دولتی شود یا فعالیت های پرریسکی انجام دهند که اقتصاد کشور را در این حوزه تحت تاثیر قرار دهد. اقداماتی که باعث ورشکستگی بانک ها و در عین حال افزایش بدهی ملی و کسری بودجه می شود. البته این تمام ماجرا نیست. اگر اطلاعات کامل کسانی که وام های کلان می گیرند منتشر شود و این وام ها با نظر برخی مراجع و با موافقت بانک ها توزیع شود؛ سپس خواهید دید که منابع اصلی که باید در میان اقشار پایین جامعه به کار گرفته می شد به کجا می رود. در واقع، صرف نظر از فشار وارده بر منابع مالی دولت از محل وام های دولت به بستگان و کارمندان، مشکل اضافه اهرم بانکی عامل مهم تری در کمبود منابع بانکی برای شاغلان و مستمری بگیران است. البته انتظار داشتیم دولت بلافاصله اسامی بدهکاران را با جزئیات منتشر کند اما معمولا این اقدام بسیار کند و با جزئیات بسیار ناقص انجام می شود و در بسیاری از موارد اصلا انجام نمی شود.

دیدگاهتان را بنویسید