گوشه های پنهان یک کیس سمی

گوشه های پنهان یک کیس سمی

زمستان گذشته فصلی سخت و ترسناک برای همه کسانی بود که دانش‌آموز داشتند. فصلی از بیماری های مشکوک دختران در مدارس و مسمومیت هایی که روزی آن را کار منافقین و دشمنان و روز دیگر فرقه های مرتجع دینی نامیده می شد. یک روز صحبت از مسمومیت با گازهای خطرناک غیرقابل دسترس مردم عادی شد و روز دیگر وزیر آموزش و پرورش آن را به دلیل وجود دی اکسید کربن در سیستم گرمایشی مدارس دانست!

درست یک ماه پیش، در 18 اردیبهشت، وزارت اطلاعات بیانیه ای صادر کرد تا همه گمانه زنی ها پیرامون این چند ماه آشفتگی و اضطراب را روشن کند. بر اساس گزارش سازمان اطلاعات، هر اتفاقی که در مدارس کشور افتاد بیش از هر چیز ناشی از شوخی برای آزار دیگران، بازیگوشی برای تعطیلی کلاس ها، استفاده از اسپری حشره کش، قطع و وصل گاز شهری و نشت آن به روز چهارشنبه بوده است. ، پارک تانکر حمل پسماند نفت به دبیرستان و هیستری دسته جمعی اعلام شد.

دو نکته حائز اهمیت این بود که وزارت اطلاعات در گزارش خود اعلام کرد در هیچ یک از یافته های محل حادثه و آزمایش های آزمایشگاهی، اثری از ماده سمی وجود ندارد و شبکه سازمان یافته ای پشت این اتفاقات وجود ندارد. پس از این اظهارات روند گزارش های مسمومیت در مدارس کاهش یافت، اما تا کنون مشخص نیست که چه بر سر شیوع و گستردگی این حادثه آمده است.

جنایت «جریان کثیف انحرافی».

یک ماه پس از آن اظهارات، مرتضی محمودوند، نماینده خرم آباد، اظهاراتی مغایر با گزارش وزارت اطلاعات کرد. وی به «جریان کثیف انحرافی» اشاره کرد و به ایلنا گفت: صدها تبهکار که به مدارس دختران مظلوم، بی گناه، پاکدامن و نجیب این سرزمین حمله کردند به فضل الهی به دستور مستقیم رهبری دستگیر شدند. بسیاری از آنها تحت نظر هستند. و استعلام هایی صورت می گیرد و متوجه شدیم که پس از این مصوبه و اقدامات بعدی هیئت آب، آسیاب سقوط کرد.

این نماینده مجلس افزود: این را هم بگویم، هیچ تعارفی نداریم و اگر چنین اشتباهی کنند با این جنایتکاران، دروغگوها و فرصت طلبان به ویژه جریان کثیف و منحرف برخورد می کنیم. محمودوند با بیان اینکه قبل از اینکه این اتفاقات را ناشی از شرارت دانش‌آموزان یا دخالت والدین می‌خواند، گفت: همه دانش‌آموزان را مقصر می‌دانستند و به نوعی این موضوع را آلوده می‌کردند، مثالی می‌زنم، مثلاً آمده‌اند و کلمه‌ای توهین‌آمیز به کار برده‌اند، اشاره کردم که این مشکلات در واقع امنیت پایدار کشور ما بوده و هرکسی با آن مقابله نکند قطعا در دنیا و آخرت گرفتار خواهد شد.

از قضا «بامبک» عنوانی است که در گزارش وزارت اطلاعات آمده است. در بخشی از گزارش ماه گذشته این موسسه آمده است: برخی از موارد گزارش شده مربوط به استفاده از عاملی به نام “بمب متعفن” بوده است. این عامل که در بازار و به خصوص در بسترهای خرید اینترنتی به وفور یافت می شد، پس از استفاده باعث پخش بوی نامطبوع در محیط می شد و معمولاً برای شوخی و سرگرمی های ناسالم و نامتعارف استفاده می شد.

اظهارات محمودوند بار دیگر این سوال را مطرح می کند که آیا عاملان مسمومیت سریالی مدارس همان عاملان اسیدپاشی اصفهان و جنایت های باندی کرمان و مواردی از این دست هستند که همیشه در پناه یک چتر محافظ ناشناخته هستند؟

کسانی که هرگز نمی توانند آن را در تلویزیون اعتراف کنند

آنچه وزارت اطلاعات نتیجه شوخی و شیطنت نامید و نماینده مجلس آن را «جریان انحرافی» خواند، اولین بار در ۱۸ آذرماه سال گذشته توسط هنرستان دخترانه نور قم گزارش شد. اندکی بعد چهار دبیرستان دخترانه دیگر قم نیز در این مسمومیت‌ها دخیل بودند و این حادثه به سرعت به مدارس دیگر استان‌ها و شهرهای کشور سرایت کرد.

محمودوند درباره اینکه چرا این وقایع ابتدا در قم آغاز شد، توضیح می دهد که «قم تنها نیست. تا جایی که من می دانم از تهران شروع شد، سپس به قم رفت و در آنجا بدتر شد. وی با طرح این سوال که در جریان نفوذ و انحراف آن جریان ها به کجا می روند، پاسخ داد: «آنها جایی می روند که خط مقدم قدرت باشد. می روند و خرابش می کنند».

نکته اصلی در اظهارات این معاونت بدون توجه به مغایرت وی با گزارش وزارت اطلاعات، عدم توضیح شفاف برای حرکتی است که آن را “انحراف کثیف” می نامد و پشت پرده سریال معرفی می کند. مسمومیت ها در مدارس این جریان دقیقا چیست؟ از کدام چشمه سیاسی و مذهبی تغذیه می کنند؟ رهبران فکری و عملیاتی آنها چه کسانی هستند؟ با وجود اینکه به گفته این نماینده مجلس دستگیر و بازجویی می شوند، از کجا حمایت می شوند؟ پای خود را جلوی دوربین های اعتراف تلویزیون باز نمی کنند؟

تا کنون تمام آنچه درباره عاملان مسمومیت های سریالی مدارس منتشر شده، اعترافات پدر و دختری است که اسفند سال گذشته از تلویزیون پخش شد. در این گزارش حاکی از آن است که متهم که کارمند بیمارستان لاهر بود به همراه همدستانش یک اسپری گاز تهیه کرده و در حیاط مدرسه هفت لهر پرتاب کردند. همدستانش دخترش و دو تا از همکلاسی های دخترش بودند! انگیزه آنها این بود که مردم را نسبت به نظام بدبین کنند.

اگر صحت این گفته و اعتراف را بپذیریم، میزان و شیوع مسمومیت دانش آموزان در مدارس از توان این مرد و دخترش خارج است. دسترسی به تمامی این مدارس از جنوب تا شمال کشور و انجام اقدامات هماهنگ در همه آنها پیچیده تر از آن به نظر می رسید که به این راحتی انجام شود.

در گزارش وزارت اطلاعات ماجرا به همین سادگی بود. اما اکنون با اظهارات این نماینده مجلس این سوال دوباره مطرح می شود که آیا عاملان مسمومیت های سریالی مدارس همان عاملان اسیدپاشی در اصفهان و قتل های باندی در کرمان و مواردی از این دست هستند که همواره تحت حمایت هستند. از یک چتر محافظ ناشناخته؟

آیا توضیح واضح این مورد همان رازهایی است که همیشه پنهان است؟ از همان دسته بندی هایی که اخیراً ویس کرمی نماینده دیگر خرم آباد در حمایت از رازداری درباره آنها گفته بود که حتی خدا و ائمه و قرآن هم برای مردم شفاف نیستند!

یک ماه پس از بیانیه وزارت اطلاعات که مسمومیت های سریالی در مدارس را شوخی و شیطنت خواند، مرتضی محموداف و طی اظهارات ضد و نقیض خود از وجود «جریان کثیف انحرافی» در حوادث زمستان گذشته یاد کرد.

افکار عمومی ممکن است بپذیرد که موضوعاتی مانند جزئیات مذاکرات هسته ای یا جنگ های سیاسی پشت پرده بر سر قدرت باید محرمانه بماند، اما آنچه تهدیدی مستقیم و علنی برای جان و امنیت روانی جامعه است، زیر بار پنهان کاری نیست. .

مرگ ناشی از الکل و معمای افکار عمومی

از سوی دیگر عدم شفافیت در این زمینه به شبهات و شایعات دامن می زند. در سایه جنجال ها و بی اعتمادی مردم به گزارش های رسمی، افکار عمومی سعی می کند تکه های پازل را کنار هم بگذارد و آن را رقم بزند. به عنوان مثال می توان به ارتباط بین مرگ های اخیر ناشی از مشروبات الکلی مسموم و مسمومیت های سریالی دانش آموزان مدرسه اشاره کرد.

در هفته های اخیر مسمومیت های ناشی از مصرف مشروبات الکلی به طرز شگفت انگیزی در نقاط مختلف کشور افزایش یافته است. روز گذشته رئیس اورژانس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان تعداد مسمومیت های ناشی از الکل متانولی در شهرهای حاجی آباد و بندرعباس هرمزگان را 34 نفر اعلام کرد.

مرتفع.

یک روز قبل دو جوان در رامسر بر اثر مصرف مشروبات الکلی جان باختند. در رباط کریم، فرماندار آن شهر روز یکشنبه گزارش داد که در چهار روز، 6 نفر بر اثر مصرف مشروبات الکلی جان خود را از دست دادند و 22 نفر راهی بیمارستان شدند. تنها در چند روز 17 نفر در البرز جان باختند. اگرچه خرید و فروش مشروبات الکلی در ایران ممنوع است، اما همیشه وجود داشته است. اینکه چرا این بازار ناگهان طعمه آن شد اکنون یک معما است.

محمد مصدق، معاون اول قوه قضائیه روز یکشنبه گفت: ۹ نفر در ارتباط با پرونده مشروبات الکلی در البرز دستگیر شدند. وی افزود که “این افراد ممکن است در معرض فساد گسترده ای قرار گیرند که مجازات های سنگینی در پی دارد.”

در همان زمان که دستگاه قضایی از پیگیری و دستگیری در این زمینه و مجازات های سنگین به اتهام فساد گسترده خبر می دهد، عده ای نیز این مسمومیت و مرگ را در کنار مسمومیت دانش آموزان می بینند.

این ادعایی است که نمی توان آن را مستند دانست; اما آنچه مشخص است این است که عملکرد دولت و نهادهای ذیربط در مواردی مانند مسمومیت های سال گذشته مدارس و پنهان کاری در مواردی که ردپای جریان های خاصی در آنها یافت می شود، اقتدار روایت را از مسئولین سلب کرده است. نهادها، پرونده‌ها را برای همیشه باز نگه می‌دارد و فضایی را که او در هر رویدادی، سوء ظن و بی‌اعتمادی به دولت را تضمین می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید