آذر منصوری با 31 رای رئیس جبهه اصلاحات شد

اما پیش از این انتخابات، درباره چشم‌انداز اصلاح‌طلبان و تصویر مردی که رهبری اصلاح‌طلبان را در این دوره جدید به دست می‌گیرد، بحث‌ها و گمانه‌زنی‌های زیادی وجود داشت که دوران جدید پیش روی آنها را مشخص می‌کند. بحث اصلی انتخاب آذر منصوری بر این دیدگاه کلی بود که فردی که برای ریاست جبهه انتخاب می شود باید با فضای عمومی کشور پس از درگذشت مهسا امینی هماهنگی لازم را داشته باشد. از سوی دیگر، برخی دیگر از تحلیلگران با اشاره به دوران حساس فعالیت اصلاح طلبان معتقدند فردی باید رهبری جریان اصلاح طلبی را به دست گیرد که تجربه کافی، توانایی تعامل با گروه های مختلف و ظرفیت برقراری ارتباط را داشته باشد. با هسته سخت قدرت در نهایت آذر منصوری موفق شد به عنوان تنها نامزد، آرای اکثریت اعضا را به دست آورد. منصوری پس از انتخاب شدن از مردمی که به او رای داده و یا به او رای نداده اند تشکر کرد و اعلام کرد که با همه گروه های اصلاح طلب تعامل خواهد داشت و تلاش می کند تا بهترین نتیجه را برای جریان اصلاحات رقم بزند. بر اساس تصمیمات نهایی روز یکشنبه قرار است جلسه بعدی اصلاح طلبان برای تعیین رئیس و سایر سمت ها تعیین شود.

استفاده از تمامی ظرفیت های ممکن

آذر منصوری جایگزین بهزاد نبوی شد که در 15 اسفند 1399 توسط مجمع عمومی سازمان اجماع اصلاحات برای شرکت در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 1400 به عنوان رئیس جبهه اصلاحات ایران انتخاب شد. بهزاد نبوی به عنوان یکی از سیاسیون. با سابقه صحنه سیاسی و شخصیتی که در ساختار اجرایی و در دوره اصلاحات به عنوان نایب رئیس مجلس پس از دولت های رجایی، مهدویکانی و میرحسین موسوی فعالیت می کرد، پس از دو سال حکمرانی در 9 اسفند 1401 استعفا داد. جبهه اصلاحات علاوه بر این که در سوم خرداد و در حاشیه مجمع عمومی مجلس وزیران جمهوری اسلامی از «ناآمادگی» خود برای حضور در انتخابات صحبت کرد، اما بسیاری از چهره‌های تأثیرگذار جبهه اصلاحات معتقدند. حتی پس از استعفای نبیوی نیز باید از توانایی های نبیوی برای رهبری جبهه استفاده کرد. اصلاحات مفید. برخی از اعضای اصلاح طلب نسبت به هرگونه رفتار افراطی در ماهواره های حاشیه ای اصلاح طلب هشدار داده اند و معتقدند که باید برای حفظ ظرفیت تمام تلاش شود.

اختلاف تنها رقیب اصلاحات است
بسیاری از کارشناسان معتقدند مهم ترین مخالف جریان اصلاحات انشعاب و جناح بندی است و باید از تمام ظرفیت این جریان استفاده کرد تا اصلاح طلبان حوادث تلخ گذشته را تکرار نکنند. به همین دلیل پس از حوادث تلخ سال 84 و نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، چهره های ارشد جبهه اصلاحات تمام تلاش خود را بر ایجاد وحدت اصلاح طلبان متمرکز کردند. در سال 84 که اصلاح طلبان که پس از دوم خرداد 76 به فتوحات مستمر خود می بالیدند، پیروز قطعی انتخابات ریاست جمهوری محسوب می شدند، دچار تفرقه و چند جناح بندی شدند. پیروزی دولت هفتم و هشتم، شورای شهر اول، مجلس ششم و… اصلاح طلبان را به این باور رسانده بود که در هر صورت و با هر تدبیری پیروز انتخابات خواهند بود. این تصور که انتخابات 84 همه آنها را خنثی کرد و اصلاحات را بر واقعیت خالی عرصه سیاسی ایران مقدم داشت. در این مقطع خاص، جبهه مشارکت علیرغم همه هشدارها، مصطفی معین را به عنوان کاندیدای مطلوب معرفی کرد. طیف‌های دیگر اصلاح‌طلبان ترجیح دادند در طول دوره ریاست جمهوری در کنار مهدی کروبی، چهره تصمیم‌گیر جناح چپ باشند. اما این پایان کار نبود، محسن مهرعلیزاده یکی دیگر از نامزدهای اصلاح طلب بود که احساس می کرد رهبری او در سازمان تربیت بدنی دولت خاتمی او را مستعد شکست پاستور می کند. علی اکبر هاشمیرفسنجانی چهره اعتدالی بعدی بود که با اتکا به سالها فعالیت در سطوح عالی سیاسی وارد گودال انتخابات شد تا تعداد کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالی را در انتخابات سال 84 به 4 نفر برساند. با اندیشه های اصلاح طلبان همخوانی ندارد. اگرچه اصلاح طلبان توانستند رای بیشتری نسبت به اصولگرایان به دست آورند، اما توزیع این آرا در بین کاندیداهای مختلف باعث شد تا در نهایت اصولگرایان از آنها پیشی بگیرند. 200 هزار رای و علی اکبر هاشمیرفسنجانی 6 میلیون و 200 هزار رای. اگر آرا در یک نامزد متمرکز می شد، اصلاح طلبان در انتخابات پیروز می شدند که سرنوشت کشور را برای سال های آینده تحت الشعاع قرار می داد. حضور احمدی نژاد در صحنه سیاسی کشور باعث شد کشور وارد دوره تصمیم گیری های خودسرانه و غیرکارشناسی شود. تصمیماتی که باعث از دست رفتن حدود 800 میلیارد دلار درآمد نفتی نجومی شد و کشور را تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داد. پس از شکست اصلاح طلبان در انتخابات 84، در تمام دوره های بعدی جناح اصلاح طلب بیشترین تلاش را برای جمع آوری نامزدها برنامه ریزی کرد.

اینجا نور هست؟
پس از این دوره تاریخی، اصلاح طلبان تمام تلاش خود را معطوف ایجاد وحدت در میان گروه ها و طیف های متعدد اصلاح طلب کردند. حتی در انتخابات 92 نیز با هماهنگی هایی که بین سید محمد خاتمی و آیت الله هاشمیرفسنجانی ایجاد شد، گروه های اصلاح طلب با همکاری اعتدالیون و اعتدال گرایان به نفع کاندیداتوری حسن روحانی ائتلاف کردند و زمینه را برای فتح پاستور توسط روحانی فراهم کردند. حسن روحانی پس از پیروزی در انتخابات، نقش ضعیف اصلاح طلبان را در پیروزی خود اعلام کرد، اما در عین حال زمینه برای تجدید قوای حزبی، تشکل ها و مدیریت اصلاح طلبان پس از گرفتاری های سال 88 فراهم شد. به پایان دولت روحانی نزدیک شد، جناح راست و اصولگرا از تمام ابزار رسانه ای خود برای به حاشیه راندن و زیر سوال بردن عملکرد روحانی استفاده کردند. این در حالی است که از سال 1377 ایده تشکیل دولت وحدت ملی توسط طیف های اصولگرا مطرح شد. آرزویی که با رد صلاحیت های گسترده شورای نگهبان و در غیاب اصلاح طلبان در انتخابات 1377 و 1400 به واقعیت تبدیل شد، نهادهای اصلی قدرت کشور به اصولگرایان واگذار شد.

خطر افراط گرایی برای جریان اصلاحات
در این میان، برخی از تحلیلگران معتقدند یکی از خطراتی که همواره آسیب زیادی به اصلاحات وارد کرده، برخی افراط گرایی در این روند است. مردم و جریاناتی که هر از چند گاهی در آستانه دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی موضوع مرگ خاتمی را مطرح می کردند و در جریان اصلاحات سال 84 به آتش اختلاف و تندروی دامن می زدند که این خطر همچنان تهدید کننده است. جنبش اصلاحات جریان اصلاحات بر اساس بیانیه سید محمد خاتمی باید در پیگیری مطالبات مردم و ایجاد ساختار دموکراتیک در کشور مطابق با قانون اساسی کشور تلاش کند. عبور از صخره هایی که در مقابل جریان اصلاح طلبی وجود دارد که خاتمی به آن اشاره کرد، مهمترین راهبردی است که جریان اصلاح طلب در دوره جدید باید به آن توجه کند. برای این منظور لازم است از تمامی توان انسانی و مدیریتی این جریان برای رسیدن به هدف تحقق منافع و خواسته های ملی مردم استفاده شود.

دیدگاهتان را بنویسید