آزار و اذیت جنسی دختر 17 ساله در مقابل چشمان نامزدش

آزار جنسی دختر جوان، دختر جوانی به همراه پدر و مادرش به پلیس آگاهی رفت و از این سه پسر جوان شکایت کرد. پلیس متوجه شد این دختر در خانه مادربزرگش درس می خواند و در حالی که همسرش نیز در آنجا حضور داشت مورد حمله سه مرد قرار گرفت.

این حادثه عصر دوشنبه 31 خرداد در آبادان رخ داد. این 3 مرد ظالم پس از اجرای نقشه خود در مقابل نامزد این دختر جوان، اقلام با ارزش داخل خانه را نیز به سرقت بردند.

بدین ترتیب افسر بازپرس محسن پوراسکار دستور ویژه ای به ماموران پلیس آگاهی آبادان برای دستگیری عاملان این جنایت صادر کرد. با تحقیقات گسترده کارآگاهان دریافتند یکی از متهمان مهدی 21 ساله است و مردم آبادان او را به دلیل جنایت هایش می شناسند.

تعقیب و گریز برای دستگیری مهدی آغاز شد تا اینکه او در هفتم خردادماه هنگام تلاش برای برداشتن کیف در حوالی بلوار استان آبادان توسط ماموران دستگیر شد. مهدی ابتدا ادعا می کند که بی گناه است اما وقتی با دختر جوان و نامزدش روبرو می شود باید اعتراف کند.

وی در شعبه سوم دادسرای آبادان به بازپرس پور عسگر گفت: آن شب نزد عمویم در منزلش در حال استراحت بودم که به سراغم آمد و از دختر جوانی گفت که همسایه خانه اش است. از ابوذر شنیدم که پدر و مادر این دختر در شهر دیگری زندگی می کنند و او به آبادان آمده و در آنجا ماند تا از مادربزرگ بیمارش که تحت مراقبت است، نگهداری کند.

ابوذر گفت: این دختر 17 ساله معمولاً در خانه تنهاست، اما گاهی پسر جوانی که سوار بر خودروی پراید می نشیند، جلوی خانه آن ها می ایستد و به خانه دختر می رود. مهدی ادامه داد: آن شب همسر و پسر عمویم خواب بودند اما ابودر تسلیم نشد و اصرار کرد که تا ساعت 5 صبح نقشه او را اجرا کنیم. یکی از دوستانش را دعوت کرد تا به ما ملحق شود و هر سه به خانه دختر رفتیم. کمی بعد متوجه شدیم که نامزد دختر در خانه است، اما ابوذر دست بردار نبود و به ما گفت که باید به کارمان ادامه دهیم.

سه نفری با چاقوهایی که در دست داشتیم از دیوار خانه بالا رفتیم و پسر جوان را با چاقو زدیم و سپس به سراغ دختر 17 ساله ای که درس می خواند رفتیم. در حالی که مرد جوان می خواست آنها را تنها بگذارد، متوجه شدیم که نامزد رسمی دختر نوجوان است. اما دست از کارمان برنداشتیم و پس از آزار و اذیت دختر، تمام وسایل قیمتی خانه را سرقت کردیم. «ما فکر می‌کردیم که نوجوان و نامزدش از ترس آبروی خود ماجرا را به پلیس گزارش نمی‌کنند، اما چند روز بعد از شکایت آن‌ها مطلع شدیم و تصمیم به فرار گرفتیم.

دیدگاهتان را بنویسید