انتظارات متقابل تهران و ریاض از مذاکرات

انتظارات متقابل تهران و ریاض از مذاکرات

روز جدید سید حامد حسینی در یادداشتی به دیپلماسی ایرانی نوشت: نباید انتظار داشت که همه مشکلات ایران و عربستان در مذاکرات کنونی حل شود، بلکه هر دو طرف می توانند با کاهش تنش ها بر افزایش روند عادی سازی تمرکز کنند. در مجموع، آنچه ایران در ارزیابی استراتژیک خود می‌خواهد این است که عربستان سعودی حمایت خود را از طرح‌های چالش برانگیز واشنگتن برای جمهوری اسلامی به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اگرچه ایالات متحده به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این روند عادی سازی دخالت نداشته است، اما تغییر روند قطعا کمک کرده است.

می توان گفت از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979، روابط ایران و عربستان تا حد زیادی با دوره های مکرر تنش و درگیری همراه بوده است. در طول چند دهه گذشته، درجات مختلف خصومت، رقابت فرقه ای، منافع متضاد ژئوپلیتیکی و بی اعتمادی کامل منجر به افزایش تنش بین دو قدرت منطقه ای با نفوذ شده است. این اصطکاک ها در جریان بحران ژانویه 2016 تشدید شد که با اعدام شیخ نمر باکر النمر، رهبر برجسته جامعه شیعی عربستان، و متعاقب آن خشونت در نمایندگی های دیپلماتیک عربستان در ایران به اوج خود رسید. در نتیجه روابط دیپلماتیک تهران و ریاض در همان سال قطع شد. در شش سال گذشته، روابط ایران و عربستان سعودی، دو بازیگر کلیدی جهان اسلام، در سال‌های اخیر تیره بوده است. هر دو کشور منافع متضادی را در مسائل منطقه ای و با ایدئولوژی خاصی در سیاست خارجی دنبال می کنند. مسائل متعددی از حمایت تهران از برخی بازیگران غیردولتی در جهان عرب گرفته تا برنامه موشکی بالستیک و همچنین حمایت عربستان سعودی از کمپین فشار حداکثری واشنگتن، به ادامه تنش ها منجر شده است. به نظر می رسد محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در حال آماده شدن برای جانشینی پدرش به عنوان پادشاه عربستان سعودی است. از دیدگاه ایران، مشخص نیست که روابط تهران با ریاض تا چه حد می تواند پس از پایان جانشینی تغییر کند. با این حال، بین تحلیلگران و محققان بحث هایی وجود دارد که آیا حضور بن سلمان بر تاج و تخت می تواند به تلاش های بیشتر برای پیشبرد روند کنونی تنش زدایی کمک کند.

روابط در مسیر عادی سازی

تحلیلگران می گویند که دو قدرت اصلی خلیج فارس در حال آماده شدن برای احیای روابط پس از 9 ماه گفتگوهای دوجانبه بین عراق، اردن و پاکستان هستند. امیدها برای از سرگیری روابط رسمی با ورود چند شخصیت ایرانی به عربستان سعودی در ژانویه 2022 افزایش یافت. این افراد که نماینده ایران در ستاد همکاری اسلامی جده هستند، اولین مقامات تهران هستند که از زمان بحران مورد استقبال مقامات سعودی قرار می گیرند. در سال 2016

جمهوری اسلامی در روند عادی سازی اهداف خاص خود را دارد و قطعا به ارزیابی استراتژیک جدیدی از تهدیدها و فرصت های نوظهور رسیده است. تجدید روابط با عربستان سعودی می تواند به تهران در کاهش جنگ اقتصادی واشنگتن و سایر اشکال فشار کمک کند. از سوی دیگر، احیای روابط دوجانبه می تواند با محدود کردن درگیری ها یا اصطکاک ها در بسیاری از نقاط از جمله یمن، سوریه، لبنان و عراق به تهران کمک کند. اگرچه این سطح از روابط در حال حاضر پایین است و در تقویت روابط دوجانبه موثر نیست، اما همچنان می تواند به عنوان یک کانال پیشرو عمل کند و این توانایی را دارد که نوعی مارپیچ غیرمستقیم تقابل را در منطقه متوقف کند. در واقع، احیای روابط تهران-ریاض می تواند به کاهش دشمنی با یکدیگر کمک کند و راه را برای پیشرفت دیپلماتیک بیشتر هموار کند.

اما نباید خیلی خوشبین بود. با وجود این نشانه‌های امیدوارکننده، از سرگیری روابط دیپلماتیک بعید است که منجر به تغییر عمده در نظم ژئوپلیتیکی در خاورمیانه شود. آنچه روی میز است عادی سازی روابط ایران و عربستان است که به همکاری کامل نزدیک نیست. حتی اگر مذاکرات ایران و عربستان موفقیت آمیز باشد و روابط دیپلماتیک از سر گرفته شود، بهترین سناریو این است که دو طرف خصومت ها را جایگزین کنند. به عبارت دیگر، هیچ برابری بین این دو در پایان فرآیند وجود نخواهد داشت، زیرا ریشه های عمیق ژئوپلیتیکی، فرقه ای و تاریخی رقابت از بین نخواهد رفت.

مسئله جایگزینی برق

به نظر می رسد تهران موافقت کرده است تا برای حکومت به ظاهر اجتناب ناپذیر محمد بن سلمان آماده شود، چشم اندازی که بحث های قابل توجهی را در میان تحلیلگران ایرانی برانگیخته است. از یک سو، محمد بن سلمان به عنوان یک شخصیت ماجراجو دیده می شود. انتخابات سیاسی ولیعهد مورد مناقشه – جنگ یمن، محاصره قطر توسط عربستان سعودی، ربوده شدن سعد حریری و پرونده جمال هاشمی – به تصویر بی تدبیری خطرناک کمک می کند. همچنین توصیف قبلی ایران به عنوان یک بازیگر خطرناک توسط وارث تاج و تخت و همچنین ادعای وی مبنی بر رفتار تهران مانند آلمان نازی، هیچ کمکی به شهرت و مقبولیت آن در نزد جمهوری اسلامی نکرد. تا حدودی روشن است که بن سلمان مانند بزرگان خود در خاندان آل سعود دیدگاهی منفی نسبت به نظم سیاسی ایران از سال 1979 و نقش تهران در خاورمیانه دارد. وی خروج عربستان از اسلام میانه رو را به ظهور انقلاب اسلامی نسبت داد و معتقد بود که رفتار خشن پادشاهی سعودی به این دلیل است که رهبران ریاض نمی دانند چگونه با جمهوری اسلامی برخورد کنند. تقریباً چهار سال پیش، بن سلمان در مصاحبه ای گفت: «قبل از انقلاب ایران در سال 1979، مانند بقیه کشورهای خلیج فارس، زندگی بسیار عادی داشتیم». زن ها رانندگی می کردند. یک سالن سینما در عربستان سعودی بود. زنان در همه جا کار می کردند. بعد از سال 1358 قربانی شدیم، مخصوصا نسل من که این همه زجر کشیده است.

با همه این تفاسیر، حکومت بن سلمان می تواند فرصتی برای آغازی جدید فراهم کند. اعتقاد بر این است که بن سلمان درس هایی آموخت و سال های 2020 و 2021 را گذراند و سیاست های تهاجمی تر خود را در منطقه کاهش داد. رفع محاصره قطر، تلاش ریاض برای بهبود روابط با ترکیه و از همه مهمتر همکاری عربستان و ایران که در آوریل 2021 در بغداد آغاز شد، این چشم انداز را نشان می دهد.

تحلیل غالب این فرضیه را برجسته می کند که ایران با سعودی ها تعامل داشته است، بر اساس این ارزیابی که بن سلمان مدتی به جای پدرش رئیس دولت بوده است. بنابراین، نباید انتظار داشت که ظهور بن سلمان در پادشاهی عربستان، مسیر روابط ایران و عربستان را به شدت تغییر دهد. بالاخره او در چند سال گذشته رهبر واقعی کشور به ویژه در سیاست خارجی و دفاعی بوده است. بنابراین نمی توان تصور کرد که در صورت مخالفت بن سلمان با چنین ابتکاری، حتی نشانه های کنونی بهبود روابط ایران و عربستان سعودی ظاهر نشود. مقامات ایرانی این را می دانند و از قبل سیاست منطقه ای خود را با این فرض که بن سلمان رهبر واقعی عربستان سعودی است، تدوین کرده اند. نکته دیگر اینکه حتی وقتی صحبت از جنگ یمن به میان می آید، اکثر جامعه و افکار عمومی ایران آن را ماجراجویی بن سلمان می دانند و به همین دلیل مسائلی مانند پایان جنگ یا توافق با ایران و یا حوسی ها در دستان است. هیچ کس جز محمد بن سلمان.

البته تمرکز مقامات تهران بر کیفیت انتقال واقعی قدرت است. آنها احتمال جنگ قدرت بین وارث تاج و تخت و دیگر شخصیت های کلیدی خاندان آل سعود را که مخالف به سلطنت رسیدن او هستند را رد نمی کنند. برای ایران، ثبات عربستان سعودی بسیار مهم است، به ویژه با توجه به سهولتی که آشفتگی در این پادشاهی می تواند به همسایگانش سرایت کند. نگاه ایران به انتقال قدرت به ریاض بر یک نتیجه مطلوب و غیر تهدید کننده متمرکز است، زیرا این تحول می تواند پادشاهی عربستان سعودی را بی ثبات کند که به نوبه خود تا خلیج فارس امتداد می یابد و این یک سناریوی خطرناک برای تهران است. بنابراین، برای ایران، انتقال آرام قدرت در ریاض گزینه بسیار ایده آلی است.

نباید انتظار داشت که همه مشکلات ایران و عربستان در مذاکرات جاری حل شود، اما دو طرف می‌توانند با کاهش تنش‌ها، بر سرعت بخشیدن به روند عادی‌سازی روابط متمرکز شوند. در مجموع، آنچه ایران در ارزیابی استراتژیک خود می‌خواهد این است که عربستان سعودی حمایت خود را از طرح‌های چالش برانگیز واشنگتن برای جمهوری اسلامی به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اگرچه ایالات متحده به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این روند عادی سازی دخالت نداشته است، اما تغییر روند قطعا کمک کرده است. تمایل دولت بایدن برای تغییر تمرکز خود از خاورمیانه، عربستان سعودی را تشویق کرده است تا کنترل خود را در دست بگیرد. همیشه فرصت‌های دیپلماتیک وجود داشته است، اما سعودی‌ها اکنون این حمایت را کمتر از اتکا به واشنگتن برای حمایت از آنها و حل مشکلاتشان می‌بینند. در واقع، اگر ایالات متحده یک گام نظامی به عقب بردارد، شرکای منطقه ای تشویق خواهند شد تا یک گام دیپلماتیک به جلو بردارند. صرف نظر از سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، هم سعودی ها و هم ایرانی ها می خواهند تشدید تنش ها در آینده را محدود کرده و از هرگونه درگیری نظامی بین خود اجتناب کنند. صرف نظر از کیفیت روند انتقال، با تمرکز محمد بن سلمان بر اجرای چشم انداز 2030 و کاهش تنش با سایر همسایگان، ایران ممکن است راه هایی برای استفاده از وارث جدید تاج و تخت بیابد. این روند تنش زدایی در درازمدت تحت رهبری محمد بن سلمان ادامه خواهد داشت یا خیر، باید منتظر ماند و شاهد ادامه این روند بی ثبات و بی ثبات بود.

دیدگاهتان را بنویسید