انتقاد از سیاست اقتصادی دولت جمهوری اسلامی ایران/ بعد از جنگ اصولی درست بود اما بعدها به درگیری های جناحی افتادیم.

انتقاد از سیاست اقتصادی دولت جمهوری اسلامی ایران/ بعد از جنگ اصولی درست بود اما بعدها به درگیری های جناحی افتادیم.

جمهوری اسلامی نوشت: هیچ یک از مسئولان جمهوری اسلامی ایران و کارگزاران این نظام در 44 سال گذشته اقتصاد را زیرساخت ندیدند، اما شرایط اقتصادی کشور نشان می دهد که حتی آن را مقدمه ای برای آن نمی دانند. رسیدن به هدف

همیشه شعارهای زیادی در مورد اصول و ارزش ها داده می شود و حتی برای رعایت آنها تدابیر سخت گیرانه ای اعمال می شود، اما در این زمینه نیز موفقیت چندانی حاصل نمی شود. دلیل ش چیه؟

در بررسی علت عدم موفقیت در تحقق مقدمه یا مقدمه می توان به چند نکته اشاره کرد، اما خلاصه این موضوع این است که مسئولان نظام در مقاطع مختلف به هیچ یک از این دو مشکل برخورد نکرده اند. به صورت سیستماتیک و معمولاً برخورد با آنها جزئی و سلیقه ای است و بدون برنامه بوده است.

در دهه‌های اخیر به‌ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی، مسئولان نظام سعی در تدوین برنامه‌های بلندمدت به‌عنوان اسناد مقدماتی توسعه کشور داشتند، اما متأسفانه این برنامه‌ها به دلیل تضاد آراء و تضاد آراء، دچار رکود و حتی تغییر در برخی موارد شدند. اجرای سلایق دولت های مختلف و روش های غیرنظامی کارگزاران با برنامه های اولیه سازگار نبود. طبیعتاً این تأثیرات منفی موانع جدی برای اجرای برنامه های بالادستی ایجاد می کند و در عین حال مقدمه و مقدمه را زمینه ساز می کند.

برخی دلالان رقبای خود را به جهل و تفکر ارتجاعی متهم کردند و طرف مقابل نیز با چماق غرب زدگی و فاصله گرفتن از ارزش ها به رقبای خود حمله کرد. در نتیجه این اتهامات و شایعات، برنامه ها به تأخیر افتاد و در کانون جنگ قدرت حل نشده باقی ماند.

در این بلاتکلیفی دست اندرکاران هیچ مشکلی نداشتند و با استفاده از مواهب و مواهب حکومتی زندگی خود را اداره می کردند، اما دود تاخیر و بلاتکلیفی به چشم مردم رفت. زمانی که باید صرف رفع مشکلات اقتصادی مردم می شد، به بهانه تقویت ارزش ها صرف شعار دادن و خوش گذرانی با مسائل خارجی شد.

این آقایان تا جایی که می توانستند منابع، توان و توان خود را صرف کارهایی کردند که باید جامعه را به فرهنگ و معیارهای ارزشی نزدیک می کرد، اما نتیجه عادلانه امروز این است که نسل امروز از فرهنگ و ارزش های مورد نظر خود فاصله گرفته است. ای کاش بخشی از این توانمندی ها، امکانات و نیروها برای کمک های اساسی و ضروری به نیازمندان استفاده می شد. افراد محروم با فرهنگ صدقه مورد توجه قرار می گیرند، اما از مبارزه اصلی با محرومیت و فقر خودداری می کنند. اندیشمندان ارزشی و خودانقلابی به جای به روز رسانی آمار خانواده های فقیر، بی سرپرست و بیکار در یاد و خاطره خود و اداره کشور، اقدام به جمع آوری آمار عاملان منکرات و فراریان و کوبیدن بر طبل قدرت کردند. مبارزه با این بهانه .

نتیجه این شد که امروز اقتصاد ما دچار بحران شده و فرهنگ ما آن چیزی نیست که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی می خواهد. با این دستور نمی توان کشور را اداره کرد. حاکمان باید اقتصاد را به گونه ای تقویت کنند که مردم با آغوش باز از فرهنگ و ارزش ها استقبال کنند و جامعه به عدالت توحیدی دست یابد.

دیدگاهتان را بنویسید